با نگاهی گذرا به وقایع سال گذشته این نظر بیشتر جای خود را باز میکند.
ولیفقیه از اینکه در سال ۹۷ رژیم سرنگون نشده با جملهای این چنین میگوید (نقل به مضمون) دشمنان اعلام کردند که میخواهند ما را در سال ۹۷ سرنگون کنند ولی این طور که نشان میدهد برنامههایشان برای سالهای آینده است. برای همین منظور و کم رنگ کرده مقاومت ایران که همیشه در تمامی سخنرانیهای سران نظام به عنوان دشمن اصلی معرفی میشود، بازهم سناریوی نخ نمای اپوزیسیون سازی را به شدت ادامه داد. هدف از این کار و انرژی بیحد و حسابی برای این تبلیغ و معرفی این اپوزیسیونها ساختگی دو کار بود. یک برای خود زمان بخرد و دوم اینکه بگوید که هیچ کس به عنوان جایگزین وجود ندارد. حال اینکه دستگاه ارتجاع فکری حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ضد تاریخ و عقب مانده است. حکم تاریخ جلو برنده و پیشرفت رو به ترقی و تعالی است. اگر قدرت حاکم در دوران انقلاب فرانسه توانستند جلو انقلاب کبیر فرانسه را سد کنند، اگر دولت وقت انگلیس توانست جلو انقلاب آزادیبخش آمریکا را سد کند، اگر چمبرلین توانست با اتحاد با هیتلر از سقوط او جلوگیری کند، اگر فرانسه توانست از استقلال الجزایر جلوگیری کند ووو پس نظام هم میتواند از مهلکهای که خودش باعث و بانی آن بوده، جلو سرنگونی خود را بگیرد. مباحثی که از اوائل سال ۹۷ به عنوان معرفی آلترناتیوهای رژیم شد بیشتر حول محور انتخابات و اتحاد نیروهای به اصطلاح ضد رژیم خود را نشان دادند. محور انتخابات با انتشار بیانیه ای به امضاء پانزده نفر کلید خورد، در این بیانیه اسم دکتر محمد ملکی چشمگیر بود و باعث سئوال. آخر چطور دکتر ملکی که بارها نظام را ضد تمامی اخلاقها و ارزشهای انسانی معرفی کرده است و برای روشنگری رو به جوانان نامهها نوشته است، تفاوت انتخابات و رفراندوم را نمیداند؛ و زمان این به اصطلاح انتخابات کی است. آیا ولیفقیه اجازه برگزاری انتخاباتی را در زمان خود میدهد و یا اینکه این داستان خاک به چشم مردم پاشیدن است؛ اما یکی دو روز بیش نگذشته بود که دکتر ملکی اعلام کرد که امضاء بیانیه از او نیست و اسم او به اشتباه درج شده است. پس از آن تأسیس موج بزرگی از متحدان و اتحاد کنندگان برای آینده ایران به شکل بهمن وار شروع شد که از حساب خارج است. هفتهای نبود که یک و یا دو بیانیه در فضای مجازی نچرخد و اسامی که تا دیروز نامشان در یک بیانیه دیگر دیده میشد هم اکنون جزو امضاء کنندگان بیانیه جدید بودند. عمر این اتحاد و همبستگیهای مجازی به اندازه عمر کرم ابریشم بود ولی هیچوقت، هیچکس نتوانست ابریشمی از آنان بگیرد. میتوان گفت که حدود ۵۰ اتحاد و همبستگی و شاید هم بیشتر اعلام شد. ردیف کردن اسامی این گروهها از حوصله خارج است و همین اشاره کافی است. در روزهای پایانی سال ۹۷ این اتحادهای ساختگی سرعت بیشتری گرفت و به داخل ایران هم رسید و کسانی با این توهم و رویکرد که نظام جمهوری اسلامی به عنوان دشمن اصلی خود نام مجاهدین را بزرگ میکند، دست به معرفی یک اتحاد جدید زدند. این اتحاد کمتر بیست و چهار ساعت دوام نیاورد و گفته شد که رضا پهلوی که یکی از طرفین اتحاد بوده مسئولیت خود را به عهده نمی گیرد و منتظر است که بقیه کار کنند و وقتی رژیم سرنگون شد او یا شاه بشود و یا رئیسجمهور! ممکن است این جمله طنز به نظر برسد ولی نشان از واقعیتی کتمان ناپذیر است؛ یعنی انکار وجود و توانائی سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران و مرزبندی با آنان به سود رژیم است. علت این که چرا این افراد و گروهها دست به این کار میزنند را باید از خودشان پرسید، چرا خودآگاه و یا ناخودآگاه آب به آسیاب ولیفقیه میریزند؛ اما مقاومت ایران با تشکیلاتی منسجم و توانمند همزمان کارهای خود را بدون توجه به سروصداهای به پیش میبرد. در خارج از ایران مقاومت ایران با برگزاری سه تظاهرات بزرگ در پاریس، ورشو و واشینگتن در طول یک ماه نشان داد که هر زمان که لازم باشد توان بینظیر برگزاری تظاهرات را دارد، نه خستگی میفهمد و نه دوری راه را. تضادها و سختیها را میشناسد و برای حل مشکلات هیچ مشکلی را به رسمیت نمیشناسد. همیشه و هر لحظه باید که در اختیار قیام بود. ذکر این نکته مهم است که مقاومت ایران هوادارانی دارد که سر از پا نشناخته در راه آزادی مردمشان قدم بر می دارند و خسته میکنند و خسته نمیشوند. با مردم خود پیمانی برای رسیدن به آزادی دارند و خارجه نشین، خوش نشین نشده اند. در این مورد مقایسه لازم نیست و نمیشود بر واقعیات چشم بر هم گذاشت. برای هواداران و یا به گفته ای اشرف نشانان در کنار سازمان بودن وظیفهای است انکارناپذیر. فقط یک سنگسار، در آوردن یک چشم از حدقه ننگی است برای جامعه بشری! بحث از محکوم کردن این فجایع نیست! در این جا بحث وظیفه است و انسان دشواری وظیفه است. و در این جاست که هواداران انتخاب میکنند و نیک میدانند اگر در مقابل این رژیم مقاومت را انتخاب کنند، پس باید که به همان اندازه که رژیم ضد ارزشهای انسانی است، راهی را انتخاب کنند که شامل تمامی ارزشهای انسانی و حقوق بشری باشد؛ و در تمامی لحظات و حتی در ثانیهها هم این انتخاب کنند! در لحظه اول انتخاب ساده به نظر میآید و قابل فهم و منطقی و همین هم هست ولی این رژیم از هر وسیلهای و بازهم میگویم هر وسیله برای ماندن در قدرت استفاده میکند و اگر درست در طرف مقابلش نباشند آنان را میبلعد. پس مقاومت را انتخاب میکنند و در همین راستا کانونهای شورشی در ایران شکل میگیرند و خواب را بر دشمن مردم ایران حرام کردهاند. مریم رجوی در بخشی از پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران میگوید: درست بهموازات خیزشهای امسال که عزم جامعه ما برای نو شدن و بهاری شدن است، در صفوف مقاومت هم کوشش مستمری برای اعتلا و پیشروی انسانی و آرمانی در جریان بود. از تشکیلات مجاهدین تا اعضای مقاومت و اشرفنشانها در کشورهای مختلف تا اعضای کانونهای شورشی در شهرهای ایران.
آنچه میدرخشید جوشش ارادهها، نوشدن انتخابها و جریان انگیزشها و جهشهای انسانی و مبارزاتی است.
بله به راستی که عید انقلاب و تغییر و دگرگونی است. همه در جوشش و تب و تاب هستند تا برای رسیدن بهمقصد پرشکوه آزادی ارزشهای نویی خلق کنند. برای ادای تعهدات خود نسبت به ملت اسیرشان هرچه بیشتر فدا و پرداختگری پیشه کنند و بر این حقیقت نور بیفشانند که توانایی جمعشان، تشکیلات منسجم و پولادینشان و قدرت خلقشان همان نیروی لایزال و عظیمی است که ولایت فقیه را ریشهکن میکند.
به این ترتیب شناساندن خواست مردم ایران که همانا سرنگونی نظام ضد بشری جمهوری اسلامی است محقق شده است. حال همه میدانند که افعی کبوتر نمیزاید و خط مماشات همانند خود ولیفقیه در گرداب مشکلات دست وپا می زند. راه روشن است و هدف مشخص.
مریم رجوی در بخش پایانی پیام نوروزی خود میگوید:
بازهم حرف مسعود رجوی را یادآوری میکنم در آن سخنرانی تاریخی در رشت که گفت:
«زندگی پیوسته به آینده است و هر که را آینده باشد زنده است. حالا این شمائید... که اگر بخواهید، اگر برخیزید، اگر هوشیار باشید، آینده را تعیین خواهید نمود. از اول هم همینطور بوده تا آخر هم همینطور خواهد بود. امروز دیوارهای زمان فقط از این طریق شکسته میشود».
در آغاز سال نو میخواهم به مادران، پدران، خواهران و برادرانم و به دختران و پسران جوان و نوجوانم بگویم که رودرروی این جانیان پلید دست در دست هم با شور و امید به استقبال سال ۱۳۹۸ سال قیام و خیزش و انقلاب بروید.
کاری کنید که همبستگی و همدردی در تار و پود جامعه مجروح ما احیا شود. همبستگی شما همان قدرت عظیمی است که آخوندها شب و روز برای متلاشی کردن یا بهزنجیر کشیدنش تلاش میکنند.
مردم ایران آزادی و عدالت میخواهند.
برابری و استقلال میخواهند.
اعتماد و همدلی و همزیستی میخواهند.
پیشرفت اقتصادی و اجتماعی میخواهند.
ایرانی که در آن همه از حق کار و شغل و فرصتهای اقتصادی برابر برخوردار باشند
و هیچکس شرمنده فرزندانش برای لقمهای نان نباشد.
ایرانی میخواهیم که در آن آزادی موج بزند، کودک و جوان و نوجوان شاد باشند. استعدادها بدرخشد و زنان در رهبری جامعه مسئولیتشان را ایفا کنند.
ایرانی که با همسایگانش در صلح و دوستی و همزیستی بسر ببرد.
مردم ایران شایسته چنین میهنی هستند و با دستان خود این سرنوشت را مینویسند و میسازند.
دروازههای ایران رو به آیندهیی گشوده است که ظلم و نابرابری و بیعدالتی از آن رخت میبندد. یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت که در آن حاکمیت و رأی جمهور مردم بر قرار است و رأی جمهور مردم حرف اول و آخر را میزند.
و این چنین خواهد شد».