تسلیت به تمامی مصیبت دیدگان میهنم، در فروردینی که شکوفه نداشت.
همچون سیلابی عظیم که خار و خاشاک را
از سر راه بر می دارد و به پیش می رود
طغیان خواهیم کرد
در هر کوی و برزن و خیابان
بر سرتان فرود خواهیم آمد
آنگونه که نفس
در سینه های مالامال از کینه تان
حبس گردد
و گل و لای، دهانهای یاوه گوی تان را
در هم دوخته و تخته کند
شاید در آن لحظات سخت به خاطر آورید
مادری را که در لابلای سیلاب سهمگین
دخترک معصومش را جستجو می کرد
و نمی یافت
پسرکهایی را که از بیم خشم امواج
بر تیرکی چنگ زده بودند
ناگاه از جا کنده و در غرقابی گل آلود
فرو رفتند
یا شاید به خاطر آورید
زخمهای عمیقی را که بر تن سر زمین من
برای چپاول و غارت تا ابد
به یادگار، برجای گذاشتید
نفرین تمامی قدّیسان عالم بر شما باد،
که نه کوه، نه آب نه خاک نه جنگل و نه هوا
هرگز از گزند شمایان خلاصی نیافته اند
همانگونه که
نه زن، نه مرد، نه پیر و نه جوان
***
طغیان خواهیم کرد
با امواجی از خشم و نفرت
از هر سد و مانع و دیواری
که در اطراف خویش، بنا کرده اید
عبور خواهیم کرد
و تا فرو فرستادنتان به قعر فاضلاب تاریخ
از حرکت و خروش و جوشش
باز نخواهیم ایستاد
طغیان خواهیم کرد
طغیان خواهیم کرد
طغیان خواهیم کرد