دیکتاتوری های پیشین و دیرین و این آخرین ها- در طول تاریخ چند هزار ساله آمدند و رفتند و هرکدام جای پا و شرح و حال و اثر و نظری از خود گذاشتند که در حافظه تاریخ به صورت نقل و حدیث و کتیبه و کتاب و نقش و نگار و اکنون فیلم و سایت و آخرین هم بایگانی کلود (مخزن ابر) - بجا مانده و سخت ماندگار شده اند. اینان برای همیشه ثبت و ضبط و سیو (save) شده- در سینه تاریخ بشر روی این کره خاکی میمانند و میمانند. بلی قرنها و شاید هزاره های آینده محصلین و اساتید و محققین و ژورنالیست ها – آنها را تک به تک برای عبرت و یادگیری نسل های حال و آینده – تفسیر و تدقیق و تحلیل خواهند کرد.
خوب حالا برای کمک به مطالعات نسل های آینده بشری و امدادی به حافظه تاریخ و تکامل جهان هستی- ببینیم چه خصوصیاتی را در باره نظام فاشیسم مطلقه دینی ولایت خمینی ساخته باید به بحث و کلام و رقم و قلم کشید.
بسیاری از این خصوصیات در دیکتاتوری های قدیم و جدید با دیکتاتوری ولایت مطلقه خلافت خمینی- خامنه ای مشابه است- فقط تعداد قربانیان و آوارگان میتواند تفاوت کیفی داشته باشد و برخی تکنیک ها و تاکتیک ها. مانند حبس و شلاق و شکنجه و اعدام بصورتهای متفاوت مانند تکه پاره کردن- جلوی شیر و پلنگ گرسنه در نمایشات گلادیتوری رها کردن- قطع پا و دست و چشم در آوردن یا سنگسار کردن و یا گردن زدن و یا از کوه پائین انداختن و یا بر جراثقال در ملأ عام آویختن تا کودکان به کودکستان رو دست در دست والدین و دانش آموزان در راه مدرسه بایستند و ببینید و زخم های ژرف تا ابد بر روح و روانشان سنگینی کند........همچنین خفه کردن هر صدای منتقد و مخالفی و دزدی و فساد و چپاول دارایی و ثروت ملت تحت حاکمیت دیکتاتور.....
اما و اما بشنوید که نظامی که به نام خدا و دین یک میلیارد و نیم از مردمان روی زمین- با حاکمان عمامه سفید و سیاه اش - با شب وروز ورد گویان و رو به آسمان - با جای کبود مهر پیشانی از فرط سایش قسمت فوقانی صورت برمهر خاکی نصب بر ضلع فوقانی سجاده- بر یک کشور پر افتخار تاریخی و کهنسال و گهواره ای از تمدن و فرهنگ و ادب- حکم میرانند - چه خصوصیات و ویژگی هایی دارند که نه تنها در هیچکدام از دیکتاتوریهای باستان و قدیم و ندیم و عصر نوین- شبیه اش را تاریخ بشر نه در کتاب و داستان بلکه در خواب و خیال هم ندیده است- بلکه نسلهای آتی و محققین آینده نیز به سختی آنرا باور خواهند نمود. چند نمونه آنهم کوتاه و دستچین شده برای ثبت و ضبط در تاریخ بشر قدیم و نوین و بر پهنای کل زمین بگوئیم و رد شویم- اما میخکوب نشویم چون برای سرنگونی اش هنوزکارداریم:
۱.بودجه های مراکز آخوندی و روضه خوانی و دعا نویسی و امام جمعه ها- که صدها برابر بیشتر از بودجه مراکز مدرن علمی و مددکاری و بیمه و کمک رسانی و نجات و جلوگیری از سوانح طبیعی و غیر طبیعی است. مثلا بودجه محفل آیات عظام و روحانیت حکومتی چندین و چند برابر مؤسسه ستاد بحران کشوراست. سالها پیش تمامی رئیس جمهورها و کابینه های این رژیم یک قراداد همکاری با حوزه های آخوندی قم برای همکاری در زمینه رفع بلاهای طبیعی بسته اند و مخارج آنها را در بودجه سالانه تامین میکنند- تا بجای برخورد علمی و تکنیکی با حوادثی مهیب چون زلزله و بهمن و سیل ویرانگر - دعا بخوانند و ورد تحویل دهند و بر منابر دولتی روضه سرایند و- بدتر از هر نمکی بر هر زخمی- اعلام کنند که علت سیل و این قبیل بلاهای محیط زیستی بی حجابی و بدحجابی زنان است!! بنابراین باید بخش بزرگی از بودجه ستاد بحران به دستگاه امر به معروف و نهی از منکرپرداخت شودکه جلوی این قبیل گناهان زلزله و سیل زا را بگیرند!!
۲. بجای بیمه سراسری و ایجاد تسهیلات مدرن و موثر پزشکی برای مردم که صاحبان این مرز و بوم هستند- برایشان چندین هزار محل گنبد و امامزاده ساختگی تهیه کنند. حتی گنبدهای کوچک و موبایلی برماشین پیکاپ و حتی بر گاری و چرخ دستی- تا مردم برای شفای دردها و ضایعات جسمی- با انداختن پول در صندوق های کنار آنان برای درمان خود و خویشان و عزیزانشان دعا و نیایش و گریه و زاری کنند! اما در عوض آخوندهای دانه درشت و متوسط نظام جهل و مکر و ریا- برای درمان و معالجه خود به آلمان وانگلیس و فرانسه بروند و میلیارد ها دلار هزینه سفر و پرداخت هتل و جراحی و اقامت در بیمارستان آنان باشد. داستان معالجات عاجل شاهرودی رهبرمجمع تشخیص مصلحت نظام به آلمان را که همه شنیدیم..... هنوز هم در لندن و جاهای دیگر این دانه درشت ها در حال معالجات هستند.
سالها پیش از طرف وزاتخارجه نظام ولایی بخشنامه ای بهمراه چند جلد کتاب برای کلیه سفارتخانه ها و کنسولگریهای ایران با کیسه و ولیز دیپلماتیک رسیده بود که شرح آن شنیدنی است. این بخشنامه و کتب ضمیمه به سفارت ما در استکهلم سوئد نیز رسیده بود. باری داستان از این قرار بود که در آن سال آخوندی برای معالجه امعاء واحشاء خود برای اولین بار در عمرش به سویس سفر کرده بود. او در طول معالجه و بستری شدنش در بیمارستان- بعد از جراحی - در دوره چندین هفتگی نقاهت در این بیمارستان مجلل و پرهزینه اقامت داشت- مشارالیه در این دوره کوتاه -کتابی نوشته بود که تیترش چنین بود: اندر زوال و اضمحلال تمدن غرب !!. بخشنامه رسمی مربوطه از هیئت های دیپلماتیک و کنسولی و فرهنگی ایران در سراسر جهان- خواسته بود که این کتاب را برای روشن شدن فکر و دیدگاه خود در مقابل سیستم های غرب به دقت مطالعه و به دیگران هم توصیه کنند. یکی از همکاران ما درکنسولگری مان بمن خبر داد که آن آخوند علیل و باند پیچی و بخیه آجین شده - جز از پنجره اطاق بیمارستان چیزی درباره آن شهر و کشور ندیده و حتی یک ساعت در خیابانی در ژنو سویس قدم نزده بود!......
۳. فحشا و تن فروشی رسمی با واسطه گری حکومتی و فقاهتی- و نهادینه شده، نیز یکی دیگر از ویژگی های عجیب دیگر این نظام عجیب الخلقه است:
- آگهی های رسمی نهادهای رسمی ازدواج موقت چند شبه یا ساعته برای زائرین – بویژه و بویژه خارجیان چون دلار دارند- در روزهای اقامت خود در مشهد و قم با توضیحات و قرار و مدار و مبالغ قید شده و بدتر از همه با آگهی های تجارتی در این باره- که چندش بر تن و روح و روان سراسر تاریخ بشر می اندازد.... همینجا بس کنم.
- دیروز یک کلیپ مصاحبه یک رسانه دولتی با آخوندی در یکی از محله های تهران را دیدم که این آخوند فربه حرام لقمه – بقول هندی ها حرام خور- توضیح میداد که کلیددار و مدیریک خوابگاه روسپیان بخت برگشته ای است که فقط او بعنوان یک مرد حق ورود و مدیریت این مرکز را دارد. او به تهیه کننده رپرتاژ- و جلوی فیلمبردار- گفت که از اینجا دیگرحق ورود به حریم این محله را نداری و سپس عبا و عمامه و ردای خود را در اتوموبیل شیک گران قیمتش جا گذاشت و با پالتویی سیاه رنگ برای انجام وظیفه شرعی مدیریت آن مکان بداخل محله رفت. او بصراحت میگفت که این زنان روزها میروند برای انجام کارها و وظایفشان!! و شب برمیگردند پیش ما.
۴. برگردم به سیل و فاجعه شنیع ویرانی آن و نقش مستقیم آخوندهای دانه درشت و آقازاده هایشان در از بین بردن جنگل ها و مناطق سبز کشور در شرکتهای بزرگ برای قطع درختان و تراشیدن جنگل ها و فروش چوب و الوار و همچنین برای ویلاسازی و خانه سازی توسط مافیایشان که سر به هزاران هزار میلیارد تومان و دلار خسارت و کاهش جنگل و ایجاد سیل میزند. یکی از مراکز خودشان رسما گفته است که حجم جنگل های شمال نسبت به چهل سال پیش نصف شده است. یعنی اگر آخوندها بیشتر بمانند دیگر جنگلی در ایران وجود نخواهد داشت. در بخش دیگر پرکردن کانالها و آبراه های طبیعی که نقش طبیعی و محیط زیستی شان روان کردن باران و سیلاب و هدایت آن به دریا و یا به برکه ها و تالابهای طبیعی است. اینهم توسط سپاه پاسداران و بسیج شان برای خانه سازی و زمین فروشی و پر کردن جیب مافیای بخش دیگری از نظام ولایی. ایضا خشک شدن دریاچه ها و رودهای کهنسال و تاریخی و فروش خاک به دیگران و به حراج گذاشتن صید ماشینی و جارو برقی صدف و میگو و ماهی به کشتی های غول پیکر چینی.
در یک کلام رژیمی منحصر بفرد در تاریخ بشریت که نه تنها دشمن بشر و بشریت و تمدن و فرهنگ و دمکراسی و آزادی و حقوق بشر است- یعنی خصم منحصر بفرد بشریت است- بلکه خصم زمین و قاتل زمین این زادگاه و مادر بشر و دیگر باشندگان زمین نیز تشریف دارد.
یک کلام پایانی از خاطرات هیتلروار خامنه ای و شعری ازخودم در غم فاجعه اخیر ایران زمین مان:
جایی خواندم که خامنه ای- در یکی از خاطراتش- از زمانی سخن میگوید که یک قدیس و امامی که او مانند دیگر آخوندها از قولش جعل میکند- از سیل مهیبی سخن میگوید که داشت سرزمین ها را در خود فرو می بلعید، که ناگهان آن قدیس مهر نماز خاک کربلای خود را به میان امواج مهیب سیل و طوفان انداخت و دقایقی بعد آن سیل فروکش کرد!! و خامنه ای ضحاک- بدنبال آن از معجزات خاک مهر نماز سخن بدرازا میکشاند.
آهای خامنه ای جلاد و شیاد و بدنهاد! تو که باید در آن واحد چندین و چند صد مهر نماز در بیت العنکبوت خود و در جیب عبایت داشته باشی- چه شد که دست بکار نشدی؟!! لابد میدانستی که مهر نمازت هم مانند کلید بهشتی که به گردن نوجوانان ایران برای رفتن روی مین و زیر تانک برای فتح قدس از راه کربلا و تشکیل اتحاد جماهیراسلامی- می انداختی- پلاستیکی و ساخت چین بود. نکند بخاطر رسوا شدن همان نقل قول جعلی و شیادانه است که الان در برابر این فاجعه عظیمی که خودت و سپاه جنایتکارت بر سر مردم آورده اید خفقان گرفته ای؟
سندی دیدم که نامه ای بود که آخوند محمد یزدی به یکی از امام جمعه های شمال کشور- که جنگل خوار است- نوشته و در آن گفته است که فرزندش اخیرا از معاونتی در قوه قضاییه بیکار شده و تقاضا نموده است که در شرکت جنگل بری و کارخانه چوب سازی- این امام جمعه به این آقازاده مقام و شغلی بدهد. عینا مشابه گسیل هزاران قوم و خویش و آقازاده دیگر برای گرفتن گرین کارت آمریکا و رزیدانس در اروپا درست در وانفسای شش سال ادامه عبث جنگ ضدمیهنی- پس از خروج نیروهای عراق از ایران و فشار جهان و منطقه بر خمینی برای قبول آتش بس و انعقاد قرارداد صلحی که صددرصد قرار بود مرضی ایران باشد.......
و حالا سوگواری من در غم خرابی پل یکهزار و چند صد ساله ساسانیان. پلی بر روی رودخانه کشکان در چند کیلومتری محل تولدم در کوهدشت لرستان- که امروز کلیپی از آنرا توسط یکی از کانونهای شورشی و خبرنگار آن دیدم:
تفو بر فکر و بر اندیشه تان باد
تفو بر اصل و ریش و ریشه تان باد
نه تنها کیدتان اموال مان خورد
چو سیلابی شده تاریخمان برد
نه تنها کودک و پیر و جوان کشت
زمین را هم به زیرپایمان کشت
ولی طوفان شورش های ایران
کند کاخ خمینی ساخته ویران
خروشی از بن کشکان برآید
پل ساسانیان از نو بزاید
ز زاگرس آریو برزن بتازد
مام میهن به فرزندش بنازد
به دست رستم و کاوه- فریدون
سرضحاک فتد بر آب کارون
پرویز خزایی هفته دوم سال نو