بی سابقه و بدیع از این جهت که برای اولین بار یک ارگان نظامی رسمی حکومتی وارد چنین لیستی می شود.
با دیرکرد، چرا که رو برگرداندن اصحاب مماشات از تحرکات مخرب این سازمان جهنمی در منطقه به هدف زد و بندهای سیاسی و اقتصادی، حاصلی جز ویرانی و کشتار و نابودی بیشمار بی گناهان نداشت. بازگذاشتن دست نیروهای تحت امر نیروی قدس سپاه درعراق برای کشتار بهترین و پاکترین فرزندان میهن در اشرف و لیبرتی نمونه ای شرم آور برای سیاست بازان مماشاتگر بود.
۲۲ سال پیش (سال ۱۹۹۷)، زمانی که سیاست بغایت نادرست استمالت دولتهای غربی و بخصوص آمریکا از رژیم، سیاست روز بود، دولت وقت آمریکا، پس از تصویب قانونی جدید، سازمان مجاهدین خلق ایران را وارد لیست سازمانهای تروریستی خارجی خود کرد، نامگذاری ناموجه و یک تصمیم کاملا اشتباه سیاسی، بسود کلیت رژیم و برای خوشامد گویی به دولت آخوند شیاد خاتمی، که اکثریت اعضای آن را پاسداران جنایتکار و قاتلین و شکنجه گران اطلاعاتی تشکیل می داد.
از آن زمان تا سال ۲۰۱۲، که سازمان مجاهدین از طریق یک کارزار حقوقی موفق به خروج نامش از این لیست شد، فراز و نشیب های بسیاری طی شد.
رژیم و ماموران و مزدورانش بخاطر این نامگذاری از فرط خوشحالی سر از پا نمی شناختند و تا آنجایی که توانستند آن را دستاویز مهمی برای توجیه جنایات خود در مورد اعضای سازمان مجاهدین قرار داده و خواهان استرداد آنان به رژیم شدند و به شکرانه سیاست مهلک مماشات سپاه توانست نفوذ و دخالت خود درمنطقه را با ایجاد ناامنی و آشوب گسترش دهد. سیاست صدور تروریسم و گسترش بنیادگرایی اسلامی درمنطقه که بگفته خانم مریم رجوی صد بارخطرناکتراز بمب اتمی بوده و هست.
بسیاری از مدعیان مبارزه هم، که حیات سیاسی خود را مرهون نزدیکی با مجاهدین بودند، با بیشرمی ازخود "مجاهد زدایی" کردند و با فاصله گرفتن از سازمان، برخی با رژیم همراه و همصدا شدند و درمذمت تروریست بودن و خشونت گرایی مجاهدین یاوه ها بافتند، برخی هم به دامن رژیم غلطیدند و بعضی هم درخوشبینانه ترین شکل آن گوشه عزلت برگزیدند.
در این سالها مجاهدین با صدق و فدا، سختی مبارزه با اتهام ناچسب ترور را بجان خریدند و حاضر حاضر ایستادند تا حقانیت راه و مرام خود را با بهای حداکثری به اثبات برسانند و میز سیاست مماشات با رژیم را بر سر حامیان آن خراب کنند و افکار عمومی دنیا را به خطر رژیم و سپاه جهل و جنایت آگاه کنند.
خواسته مقاومت در این سالها همواره، ضرورت یافتن سیاستی قاطع در برابر رژیم آخوندی در کلیت آن و بخصوص قرار دادن تمامیت سپاه پاسداران و وزارت بدنام اطلاعات آخوندی در لیست گروههای تروریستی بوده، خواسته ای برحق که پا در واقعیت و ماهیت شیطانی این دو نهاد داشته، خواسته ای که بخوبی ضامن صلح و ثبات در منطقه خواهد بود که امروز بخشی از آن با بطلان سیاست فاجعه آمیزمماشات به تحقق پیوسته که می رود تا تار و پود این رژیم فرتوت را هر چه بیشتر درهم شکند.
پیام نامگذاری اصلی ترین بازوی نظامی سرکوب در داخل برای حفظ پایه های رژیم و مهمترین عامل برای پیشبرد سیاست جنگ افروزی و صدور تروریسم فراتر از مرزهای کشور در لیست گروههای تروریستی، در وهله اول مبین این واقعیت است، که تعادل قوا بدلیل تشدید سیاست فشار، بسود مقاومت خونین مردم و برعلیه رژیم تغییر کرده و وارد مدار و فاز جدید ی شده که این امر پس از خروج آمریکا از برجام و بازگشت و تشدید تحریمهای اقتصادی ناچارا راه را برای سرنگونی پر شتاب تر خواهد کرد.
همچنین قرار گرفتن نام سپاه در لیست تروریستی موجب قطع شریان مالی این سپاه ضد مردمی می شود که دیگر قادرنخواهد بود خود براحتی و یا از طریق افراد و شرکتهای پوششی هزینه رفتارهای جنایتکارانه و حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی نیروهای تروریستی تحت امر خود در منطقه را با غارت و چپاول سرمایه های ملی تامین کند.
در مورد واکنش ولی فقیه ارتجاع و تهدیدهای توخالی فرماندهان سپاه برای جنگ افروزی و یا پیشنهاد ظریف به رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی برای قرار دادن سنتکام، مرکز فرماندهی نیروهای آمریکایی درمنطقه خاورمیانه، شرق آفریقا و آسیای مرکزی در لیست تروریستی، تنها باید به خنده و تمسخراکتفا کرد و آن را بحساب سوزش بی حد آنان گذاشت.
در پایان، باید یادی هم کرد از خوش خیالان فرصت طلب که با افتخار از ارتباط خود با بدنه سپاه جهل و جنایت داد سخن می دادند و مجیز گویانی که بیشرمانه در تعریف و تمجید از قصاب سوریه، قاسم سلیمانی، از هم سبقت می گرفتند.
قراردادن نام سپاه پاسداران در لیست تروریستی "گامی مهم، هرچند ناکافی، برای رهایی یک ملت از یوغ جنایتکاران حاکم ضد میهنی و تصمیمی جسورانه برای دفع خطر از مردم منطقه و یا حتی بشریت است".
به امید آزادی مردم میهنمان