بهار سال ۱۳۹۸ مردم ایران با فاجعه دردناک سیل مواجه شدند، سیل خیانت و مدیریت ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی ایران بر همگان آشکار شد و به حق "اهریمنان عمامهدار نوروز مردم ایران را در فاجعه سیل قتلعام کردند".
با اندوه فراوان از آوارگی میلیونها تن و جانباختن تعداد زیادی از هموطنان در استانهای مختلف، اما خوشبختانه مردم درست برعکس برداشتهای ارتجاعی حکومت، متوجه اصل قضیه شدهاند. مردم از خرافه های های دیرین که ساخته همدستی "شیخ و شاه" جهت عقب نگهداشتنشان بوده است عبور کرده اند. آنان فریاد میزنند همهاش دروغ و خیانت و عکسهای تبلیغی مقامات برای عوامفریبی است. آنان مخصوصا به عناصر " فرماندهی " سپاه مثل محسن رضایی فرمانده سابق سپاه میگویند " بی شرف ". سیلزدگان با گوشمالی دادن امثال پاسدار نقدی فرمانده بسیج فریاد میزنند فقط برای عکس گرفتن آمدید و یا دیگر "دروغهای" شما را باور نمیکنیم را نثارشان میکنند. مردم میگویند: تحقیر بس است، خرافه گویی بس است. در این دوران انقلاب آگاهی و پیشرفت، عمل کنید که نه توانش را دارید و نه ارتجاع فکری شما ایجاب میکند که سازندگی در پیش بگیرید. اینکه بگویید مصیبتهای سیل و زلزله نتیجه گناهان و ناشکریهای مردم همان منطقه است تمام شده و ارتجاع فکری شما با هوشیاری و جسارتهای شوراهای مردمی و کانونهای شورشی در زباله تاریخ دفن خواهد شد.
در این دوران، نمایندگان همان ارتجاع فکری در کشور ما این بلایا را چنین عنوان میکنند که نتیجه بیحجابی، بدحجابی و تخلف از دستورات! " نماینده امام زمان و یا جانشین خدا " یعنی ولیفقیه است.
علم الهدی نماینده خامنه ای در مشهد این نوع خرافات را در نمازهای ریایی جمعه بازار مشهد گفته است؛ مثلا در مورد فاجعه سیل اخیر در شیراز گفت: " مردم اگر بجای رفتن به شیراز و دیدن گور یک پادشاه منحوس (کوروش) به مشهد مقدس سفر میکردند اکنون کسی کشته نمیشد و سیل نمی امد ".
" ... سیل اخیر را باید از خیرات الهی دانست که کشور را از خشکسالی، گرد و غبار و مهاجرتها نجات داد و به مردم سیلزده هم علیرغم رنج و آسیبی که از سیل دیدند عرض میکنم «عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم». مبادا مردم از نعمت خداوند شکایت داشته باشند ". (جنتی رئیس خبرگان ارتجاع در آخرین جلسه خبرگان ۲۷ فروردین ۹۸)
از این نوع خرافه ها نمونه اش بسیار زیاد است؛ اما در نگاهی اجمالی به درد دلهای مردم سیلزده و شکایات و فریادهای آنان از ظلم و جور دستگاههای ولایتفقیه، عبور تودههای مردم از همان خرافه ها را شاهد هستیم که از علائم مهم انقلاب نوین مردم ایران است.
حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله چه در زمان شاه و چه در زمان ولایتفقیه بهطور بنیادی فاقد مدیریت علمی جهت عملیات پیشگیرانه بوده است. بر اساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست،" از ۴۲۱ مورد سیل اتفاق افتاده از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۸۰ نزدیک به ۷۴ درصد آن تنها مربوط به سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ میشود؛ یعنی در فاصله سالهای ۶۰ تا ۸۰ میزان سیل ۲۰ برابر شده در حالی که تغییرات زیادی در بارندگیهای منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است."
دهم شهریور ۱۳۴۱، زمین لرزهای به قدرت ۷.۲ ریشتر، شهرستان بویینزهرا در جنوب قزوین را لرزاند. در این حادثه ۲۰ هزار خانه ویران، بیش از ۱۲ هزار کشته و حدود صد هزار نفر بیخانمان شدند. آنموقع هم دستههای مردمی بپا خاستند و بیاری هموطنانشان شتافتند. از مهمترین رخداد آن دوران راه انداختن سیل کمکهای مردمی از جمله از طرف زنده یاد غلامرضا تختی بود. پهلوان والا مقام بی اعتنا به دروغهای دستگاه مفت خور شاه، مستتقلا وارد عمل شده بود.
یکی از یاران تختی در این باره میگوید: «در جریان کمک به زلزلهزدگان بوئینزهرا حرکت تختی برای جمعآوری کمک حماسه آفرید، ... و آن کاروان عظیم را به راه انداخت...، بعد از جمعآوری اعانه نیز شیر و خورشید خیلی پافشاری کرد که اعانات به موسسه تحویل داده و از آن طریق توزیع شود ولی تختی قبول نکرد و ... خودش به منطقه رفت و اعانات را به دست مردم رساند...".
آری پهلوانان انقلابی منشا خیرو تحول هستند و در همین راستاست که اکنون نیز " شوراهای مردمی " و " کانونهای شورشی " راه آن جوانمردان را ادامه می دهند و در سیل ویرانگری که باعث و عاملش خرابکاریها و خیانتهای بی شمار باندهای تبهکار سپاه پاسداران ولایتفقیه است، مستقلا و به بهای جان و زندان، وارد عمل شدهاند.
حدود ۴۰ سال پیش نیز، ۲۵ شهریور ۵۷ زلزله طبس اتفاق افتاد. گویا ۴۰ درصد شهر ویران و تلفات فراوانی را باعث شد. آنموقع هم دستههای بی شمار مردمی با هدایت شوراهای دانشجویی و سایر صنوف براه افتاده بود. بوی نابودی رژیم خیانتکار شاه آشکارا به مشام می رسید.
آری چند ماه بعد از آن فاجعه، زلزله خلق ایران به رهبری پیشتازان مجاهد و فدایی، ستونهای دستگاه دربار و سیستم شاهنشاهی را درهم کوبیدند؛ اما مماشاتگران و استعمار دوران با همزاد مرتجعشان " تبار خمینی " رهبری انقلاب را ربودند که یکی از آثار آن خیانت، نابودی و ویرانیهای سیل خانمانسوز اخیر است که همچنان میلیونها هموطن را غرق سیل حماقتهای ساختاری دستگاه ولایتفقیه و سپاه پاسداران جهل و جنایت او ساخته است.
اکنون بر تمامی ملت ایران و بویژه میلیونها هموطن سیلزده با هزار سند و مدرک، روشن شده است که باعث و بانی این خرابی ها سپاه پاسداران و علی خامنه ای بوده است. همزمان با فاجعه ملی سیل، با تدبیر و فعالیتهای افشاگرانه مقاومت ایران، سپاه پاسداران ولایتفقیه نیز هرچند با تاخیر چندین دهه، اما وارد لیست تروریستی گردید. با این لیست، جدا از بحرانهای بی علاج قبلی، سیل بحرانهای جدید در میان تمامی اجزاء فاسد جکومت ولایی ایران شتابان راه افتاده است:
پاسدار سرتیپ سعید قاسمی روز ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ برای اولین بار اعتراف کرد که سپاه پاسداران در بوسنی تحت عنوان هلال احمر عمل میکرده و با القاعده در ارتباط بوده است.
متعاقبا سپاه پاسداران و هلال احمر رژیم اظهارات او را تکذیب کردند اما روز ۲۸ فروردین، توسط پاسدار حسین الله کرم سرکرده باند " انصارحزب الله " بار دیگر مورد تائید قرار گرفت.
علم الهدی که بعد از سیل شیراز می گفت اگر جوانان بجای "سفر نوروزی" به شیراز، به زیارت مشهد می آمدند در سیل کشته نمی شدند ولی در نماز جمعه ۳۰ فروردین ریاکاری ارتجاعیش بجایی نرسید و درواقع تحت فشار افکار عمومی تودههای ناراضی و شروع سیل بحرانها، مجبور شد و گفت: "خیلی راهها و امکانات بود که مردم به این بلا مبتلا نشوند و اگر برنامهها اجرا میشد این مشکلات به سر ما نمیآمد."
نهایتا وزیر اطلاعات خامنه ای بواقع در انتخاب بین بدتر و بدترین و با اعترافی شگفت انگیز گفت " در سال گذشته ۱۱۶ تیم مرتبط با مجاهدین را دستگیر کرده است "و ... . (نماز جمعه تهران ۳۰ فروردین ۹۸)
نتیجه اینکه:
" سزای این رژیم سیل آتش است، سپاه پاسداران دشمن ضدبشر باید در هم کوبیده شود " (پیام شماره ۱۲ مسعود رجوی ۱۹ فروردین ۱۳۹۸)