ورود رژیم به آخرین مرحله از فاز سرنگونی، نه امری خود بخودی که ما حصل سیاستی اصولی و ایستادگی و فعالیتهای شبانه روزی زنان و مردانی صادق در جبهه مقاومت علیه حکومت ضد انسانی ملایان حاکم بر میهنمان بود.
هنگامی که خمینی ملعون این مرتجع قرن که برای نابودی ایران و ایرانی آمده بود،
آنگاه که دیو جنگ تنوره می کشید و ارمغانی جز نکبت و نابودی برای ملت نداشت و سپاهیان جهل و جنایت از نعمات این جنگ خانمانسوز بهره های قدرت و ثروت برده بودند،
زمان پس از حمله ارتش آمریکا به عراق و سقوط دولت آن کشور و تلاشهای گسترده نیروی برون مرزی قدس سپاه و نیروهای دست نشانده خود در این کشور برای بسط نفوذ خود از طریق دامن زدن به اختلافات مذهبی شیعه و سنی و نشاندن مزدوران حقوق بگیر خود در پستهای مهم حکومتی ببار نشسته بود،
وقتی که جاه طلبی های هسته ای و موشکی سپاه که برخلاف منافع ملی ایران با غارت، چپاول و هزینه کردن سرمایه های مردمی به اوج خود رسیده بود،
تنها این مقاومت بود که در برابر خمینی و اهداف شیطانی صدور انقلاب به هدف برپایی تمدن بزرگ اسلامی (برپایی خلافت اسلامی) در جهان ایستاد و خطر مداخله گرانه و آشوب گر سپاه، بازوی اجرایی آن سیاست شوم در منطقه را همواره و بدرستی گوشزد کرد و بهای افشاگری و ایستادگی خود را با توهین ها، اتهامات ناجوانمردانه و در نهایت با فدیه جان خالصانه پرداخت.
حامیان و مزدوران رژیم که طی این سالها با زبان و قلمهای خود در حمایت از سپاه بعنوان نیرویی مردمی و در تخطئه افشا گری های مقاومت خونین یاوه ها می بافتند و اراجیف سر هم می کردند، اینک بمانند سوته دلان به صف دنائت و رذالت ایستاده اند.
مدافعان سینه چاک، دلالان رسمی و ایادی پیشانی سفید رژیم در خارج از کشور که یکی علنا "خواستار حمایت از سپاه شده" و یا بسیجی دهان گشاد لندن نشین رژیم بطورعلنی به هشتگ "من سپاهی ام" پیوسته و همچنین فدائیان اکثریت حامیان همیشگی سپاه، سازمان خیانت پیشه ای که در سیاهترین دوران سرکوب مدافعان آزادی و بهترین فرزندان خلق شعار" سپاه پاسداران را به سلاح های سنگین مجهز کنید"، می دادند و یا وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی دوران اصلاحات آخوندی که با افتخار از حکم اعدام سلمان رشدی و مجازات غیر انسانی سنگسار (البته نه در ملاعام) دفاع می کرد و تولد امام حسین که رژیم آن را دجال منشانه روز پاسدار نامیده، بویژه به پاسداران تبریک گفته و یک دوجین پاسدار کراواتی هفت خط خارجه نشین و آنهایی که شیادانه سکوت کرده اند تا شاید آبها از آسیاب بیافتد و آن کودن سیاست باز که با افتخار از ارتباطش با بدنه سپاه جهنمی سخن گفته است.
خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست گروههای تروریستی آمریکا و اروپا را وقیحانه ضربه ای به روند و توسعه دموکراسی خواندند، اما امروز نامگذاری سپاه را "مداخله در امور داخلی ایران" می دانند که مغایر با "تامین حقوق اساسی و توسعه" بوده که فضای کشور را به سود رشد "نظامی گری" و تقویت مشی "تند روی"در ایران آماده می کند (بیانیه دارالتجاره نهضت آزادی در دفاع مشمئز کننده از سپاهیان جهل و جنایت، ذلت و حقارت در پس "حیات خفیف خائنانه").
این امر که پس از خاتمه جنگ بسیاری از فرماندهان سپاه با پوشیدن کت و شلوار،"لباس سپاه" از تن در آوردند و در تمامی دولتها به وزارت رسیدند و یا اعضای سپاه گله وار به وکالت و وارد مجلس شدند، از دید حقیر این جمعیت نه "نظامی گری" که عین توسعه و پیشرفت دموکراسی بوده است.
یک شیخ مطرود خارجه نشین هم دلایل نامگذاری سپاه را "ایرادهای بنی اسرائیلی" خوانده و با سلاح و منطق خمینیسم، به جنگ با ترامپیسم رفته است.
اگر حسابرسی از جنایات سپاه از بدو تشکیل آن، دستگیری، زندان، شکنجه و اعدام آزادیخواهان، کشتار در کردستان و ترکمن صحرا، گروگانگیری، اصرار به ادامه جنگ برای تحکیم پایه های قدرت پس از آزادی خرمشهر که تلفات جانی و مالی بسیاری را به مردم تحمیل کرد، ترور مخالفان در خارج از کشور، کشتار نیروهای آمریکایی در الخبر و بیروت، کشتار مجاهدین در اشرف و لیبرتی و صدها جنایات مرتکب شده دیگر، "ایرادهای بنی اسرائیلی"، می باشند، تنها باید گفت زهی بیشرمی و وقاحت.
در واکنش به نامگذاری سپاه از سوی آمریکا، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طرح "اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه به عنوان سازمان تروریستی توسط آمریکا" را تصویب کرد.
ماده ۴ این طرح ۱۳ ماده ای، بطور آشکار به نقش وزارت اطلاعات رژیم به همکاری با ستاد کل نیروهای مسلح برای تهیه فهرست و اسامی فرماندهان ستاد مرکزی آمریکا (سنتکام) و سازمان ها و نهادهایی که تحت اختیار این فرماندهی می باشند و از تروریست ها حمایت و پشتیبانی می کنند، اشاره شده است.
از آنجایی که قانون مجازات اسلامی رژیم، تروریسم و حمایت و پشتیبانی (مادی و یا معنوی) از آن را جرم تلقی کرده و برای آن همان مجازات قتل عمدی (قصاص نفس، اعدام) را در نظر گرفته، طبق ماده ۴ این طرح، ماموریت شناسایی افراد مرتبط با سنتکام برای تحت تعقیب قرار دادن به هدف مجازات قضایی بر اساس قانون مجازات اسلامی (مجازات اعدام) بعهده وزارت اطلاعات رژیم آخوندی، بعنوان مهمترین و گسترده ترین دستگاه اطلاعاتی (بخصوص در خارج از کشور) در میان دیگر نهادهای اطلاعاتی، گذاشته شده است.
بر طبق این ماده، بایستی تمامی ظرفیت های مادی و انسانی وزارت بد نام اطلاعات آخوندی از جمله سازمانها و نهادهای پوششی ایرانی و غیر ایرانی و افراد نفوذی زیر پوش خبرنگار، تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی، فعال حقوق بشری، استاد دانشگاه، زندانی سابق تواب، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، برنامه ساز رادیو و تلویزیون، حقوقدان و دیگر مزدوران مرتبط به این وزارتخانه و انجمنهای نجات برای جمع آوری اطلاعات دقیق در این راستا به خدمت گرفته شوند.
خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت همواره بر نامگذاری وزارت اطلاعات بعنوان نیروی اجرایی ترور مخالفان در خارج از کشورتاکید کرده و این اقدام را در کنار نامگذاری سپاه و تعطیلی سفارتخانه های رژیم بعنوان مراکز جاسوسی، خواست دیرین و برحق و مشروع مردم و مقاومت دانسته که امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت آن احساس می شود.
سیاست فاجعه آمیز مماشات، آزادی عمل در همه زمینه ها و ابعاد را برای عوامل اطلاعاتی، از نفوذ در دوایر دولتی، احزاب سیاسی کشورهای اروپایی، سازمان های بین المللی حقوق بشری و فرهنگی، نیروهای اپوزیسیون در خارج از کشور، جاسوسی و ترور بخوبی باز گذاشته که قرار دادن وزارت اطلاعات در کنار سپاه ضربه بسیار سنگینی به این گونه فعالیت ها زده و اخراج مزدوران را لازم و ضروری خواهد کرد.
برسمیت شناختن حق مردم برای ارجاع پرونده جنایات رژیم آخوندی به شورای امنیت و اخراج آن از سازمان ملل همچنین اخراج نیروهای رژیم در سوریه، عراق، لبنان و یمن قدمی مهم در به شکست کشاندن سیاستهای خرابکارانه این رژیم درمانده و مفلوک و همزمان با آن حق شناسایی مقاومت خونین مردم ایران بعنوان تنها آلترناتیو مشروع این حکومت ضد انسانی و ضد ایرانی، صحیح ترین و مقبول ترین راه برای سرنگونی و نیل به هدف آزادی واقعی در میهنمان می باشد.
نامگذاری سپاه در لیست گروههای تروریستی برای برقرای ثبات و صلح و امنیت
درمنطقه اقدامی صحیح اما بدون نامگذاری وزارت اطلاعات ناکافی.
پاینده باد، "این تنها مقاومت"، خونین مردم ایران