متن صحبتهای جلسه خصوصی خامنه ای با علم الهدا در دفتر کار خامنه ای ضبط و پخش شده توسط خبرنگار مخفی کلاغ پرس در بیت عظما!. این صحبتها مستقیما از روی نوار پیاده شده و جاهایی که سکوت طولانی بوده نقطه چین گذاشته شده. خرّ و خر های نوار هم که ناشی از کیفیت بد محل میکروفن است، نادیده گرفته شده است. احتمالا فرد ضبط کنند میکروفن را در جای بدی زیر لباس علم الهدا و یا عظما مخفی کرده بوده است.
خامنه ای: شیخ ناحسابی این لاطائلات چیه که در باره موش و گربه گفته ای؟ حالا دیگه ما موشیم و از ترس گربه جلوی سوراخمان ماتمان برده است؟
علم الهدا: اختیار دارید حضرت عاقا. بنده منظورم شما نبودید. بنده غلط می کنم به شما اهانت بکنم. طبق خط و خطوطی که از دفتر جنابعالی و دفتر ستاد نماز جمعه آمده بود بنده باید در مورد نترسیدن صحبت میکردم.
خامنه ای: خوب بله. خودم گفتم که شما به این بسیجی ها و برخی سرداران و ملاهای رنگ و رو باخته قوت دل بدهید که یک دفعه ما را تنها نگذارند و فرار کنند.
 علم الهدا: راستش من فکر کردم منظورتان برخی از امامان جمعه و آیات عظام است. دیدم برخی از آقایان حسابی ترسیده اند.. آخه اغلب این امام جمعه ها یک سوراخ موشهایی برای روز مبادا تهیه کرده اند. من هم میخواستم بگم که نگران نباشن و اگر ترسیدن جلوی سوراخ موش ماتشان نبره. هرطور شده خودشان را به سوراخ موش برسانند و قایم بشوند.
خامنه ای: اصلا کی گفته بود که در باره موش و گربه حرف بزنی؟
علم الهدا: آخه اوندفعه که شما در باره موش و گربه حرف زدید بنده خیلی لذت بردم و فکر کردم جنابعالی از مسائل مربوط به موش و گربه خوشتان میاد.
خامنه ای: اون داستان تام و جری را می گویی. عجب خری هستی. ها ها ها ها ها ها ها..... الاغ جان، در اون داستان جری که همان موش باشد ما هستیم و پدر تام که همان گربه باشد و منظور امریکا هست را در میاوریم. مگر تو کارتن تام و جری را ندیدی تا بحال؟
علم الهدا: واله حضرت عاقا بنده اصلا با اجناسی که به خانه ما میرسد کاری ندارم. خدمتکارها کارتون ها را باز می کنند و اجناس را در جای مناسب انبار می کنند. بعضی اوقات هم همانطور با کارتون در انبار مخصوص می چینند و باز نکرده به مشتریها میدهند و حساب و کتابش هم...( خامنه ای حرفش را قطع می کند)
خامنه ای: احمق جان منظورم کارتن تلویزیونی است که در اصل برای بچه هاست و در تلویزیون نشان میدهند. حالا لازم نیست داستان جنسهایی را که انبار می کنی و به ده برابر قیمت می فروشی برای من بگویی.
علم الهدا: استغفرو اله. حضرت عاقا بنده حقیقتا شرمنده هستم. اصلا از وجود این برنامه تلویزیونی بی اطلاع بودم. آخر جنابعالی در زمان طاغوت خیلی مترقی بودید و پیپ می کشیدید و از این برنامه ها نگاه می کردید. ما اصلا تلویزیون نگاه نمی کردیم.
خامنه ای: غلط کردی. خیال می کنی از ارتباطات شما با اوقاف و غیره خبر نداریم؟ واقعا با داشتن دوستان نادانی مثل شما به دشمن نیاز نیست.
علم الهدا: ببخشید حضرت عاقا......... میگم بچه ها ویدیوهای این برنامه کارتن که فرمودید را تهیه کنند و همه اش را می بینم و خدمتتان گزارش می کنم.
خامنه ای: لازم نکرده. عوض این ویدیوها برو برنامه تلویزیونی صدای امریکا را ببین که چطور با هر حیله ای شده از ما در مقابل ضد انقلاب حمایت می کنن. همین برنامه "شطرنج" هروقت حرف مهمی داره حتما دوسه نفر از ما ها نظیر همین صادق آقای زیبا کلام و دارو دسته نایاک را هم می آورد که یک وقت چیزی به جیب مجاهدین ریخته نشه........  .. پسر آن نوار برنامه شطرنج را بذار تا ایشان بشنوه........... (تق و توق درآوردن و گذاشتن نوار در دستگاه و صدای فشار دادن تکمه های مربوطه........)
صدای مجری برنامه "شطرنج" تلویزیون صدای امریکا ( آقازمانی): آقای زیباکلام در مورد سازمان مجاهدین گفتید. ما سازمان مجاهدین خلق ایران را به دلیل اقدام به ترورهایی که انجام داده سازمانی مذموم میدانیم در فضای داخلی کشورمون.....
(صدای فشار دادن تکمه و قطع صدای آقازمانی)
خامنه ای: شنیدی؟........... این را بهش میگن دفاع زیرکانه. این بابا بارها بهش گفته شده که ده تا هم فحش به ولی فقیه و جمهوری اسلامی بدهد طوری نیست ولی لابلای حرفاش حتما یک لگد محکم به مجاهدین بزنه. البته فی سبیل الله هم حمایت نمی کنند. هروقت کاری داشته باشند برادران مضایقه نمی کنن.
علم الهدا: آهااااااااااا.... یعنی تلویزیون صدای امریکا هم بععععععله؟.... من فکر میکردم فقط بی بی سی بعععععععله. ولی حضرت عاقا بنده هم که دائما به مجاهدین فحش و بد و بیراه میدم.
خامنه ای: خوب بله تو باید فحش بدهی. مصرفش برای بسیجی های مثل خودت گوساله ایست که پای منبرت میان. اما این بابا حرفاش مصرف دیگری دارد. برای مردم عادی است که حالا دیگه فهمیدن که حرفای امثال تو و بنده و صادق زیباکلام در باره مجاهدین دروغ و مزخرف است و دارن تحت تاثیر برنامه ها و حرفای مجاهدین قرار میگیرن.
علم الهدا: آهاهاهاها...... عجججججججججب........
خامنه ای: خاک بر سرت سه وججججججب. خفه شی توی ماه رججججب
علم الهدا: ها ها ها ها...... عججججججب ... یعنی ایشان هم ارث و میراث و این چیزها اینجا داشته....
خامنه ای: په نه په عاشق چشم و ابروی شیخ احمد خاتمی شده. اینش دیگه به تو مربوط نیست. تو همان حساب کارتن ها و انبارت را داشته باش که کلاه سرت نره و آقازاده هات ازت اختلاس نکنن. دیگه هم در مورد موش و گربه حرف نزن. همون حرفایی که در باره اشکنه و دولت می زنی کافیه.
علم الهدا: چشم عاقا. ..........................