ولیفقیه زهر خورده که در مجموعهای از بحرانهای لاعلاج داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای به مانند موش در تله افتاده و در حالیکه روند روبه رشد تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی و نفتی و یا حضور ناوگان های نظامی خارجی در منطقه خلیج فارس روبه افزایش گذاشته است، اکنون با صد من رنگ هم نمیتواند واقعیت های ملموس و ناشی از فشارهای خرد کننده علیه سیاستهای مخرب رژیم را پنهان نماید.
سخن از مجموعه سیاستهای راهبردی نظام است که اکنون میهن امان را به پرتگاه سقوط کامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و همچنین فرهنگی کشانده و بدینسان هزینههای سنگینی رابر گردن جامعه ۸۰ میلیونی ایران گذاشته است.
ابعاد روبه رشد فقر و فلاکت، گرانی، افت شدید تولید و یا فلج کامل اقتصادی تنها گوشههای کوچکی از بازتاب و نتایج این سیاستهای مخرب رژیم میباشند.
بر این منطق شاهد هستیم که چگونه آخوندها به لحاظ تعین خطوط استراتژیک همواره در ضعیفترین و اشتباه آمیز ترین مختصات حرکت کرده و سپس با شکستهای سنگین روبرو شدهاند. نمونههایی مانند بحران سفارت گیری، جنگ ضد میهنی، پروژههای اتمی و یا صدور بنیادگرایی، تروریسم و کشورگشایی به کشورهای همسایه تماما در این راستا میباشند.
در این رابطه نیز ولیفقیه زهر خورده و طلسم شکسته ضمن بلند کردن پرچم سفید میگوید: «ما در مورد هر موضوعی مذاکره نمیکنیم و «موضوعات ناموسی و اساسی انقلاب» همچون توان دفاعی کشور نمیتوانند موضوع مذاکره باشند». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۸ خرداد ۱۳۹۸)
وی آگاهانه با بیان این جمله که «ما در مورد هر موضوعی مذاکره نمیکنیم»، نوک عقبنشینیهای رژیم را به بیرون ساطع کرده است، زیرا برخلاف تمامی لفاظی های همیشگی خامنهای مبنی بر اینکه «مذاکره سم» است و مذاکره با «این دولت سم مضاعف» است، جمله فوق به معنای «صدبار غلط کردیم» و موارد دیگر «مذاکره میکنیم» میباشد.
به این میگویند خرمردرندی از نوع «ولایت»، زیرا وی آنگونه سخن میگوید که هر طیف در درون و یا بیرون رژیم با حال و روز خود، ترجمان جملات اش را دریافت و تفسیر نماید.
مثلا زمانیکه میگوید «ما در مورد هر موضوعی مذاکره نمیکنیم»، نخست رو به سوی نیروهای زهوار درفته و روحیه باخته سپاه، بسیج و اطلاعات حکومت بوده و در ثانی ترجمان همان تف سربالا برای نظامی است که از راس تا ذیل آن اکنون در راهروها و کری دورهای دول و کشورهای مختلف در حال التماس، پرسه زدن و گرفتن چراغ و چشمک از ابواب جمع سیاست مماشات میباشند.
سفرهای ماراتونی وزیر خارجه حکومت با چمدانی مملو از «گدایی دیپلماتیک»، کمال خرازی «وزیر خارجه در دولت سایه» و یا عراقچی معاون وی به مجموعهای از کشورهای همسایه و اروپایی و همچنین التماسهای مکرر رژیم برای پادرمیانی از سوی کشورهایی مانند «عمان، ژاپن، عراق، روسیه، پاکستان و همچنین اتحادیه اروپا» تنها نمونههای کوچکی از این «خروار» ذلت و خواری میباشند.
این دیپلماسی ذلت در حالی است که خامنهای در یک نعل وارونه ادعا میکند که اساسا رژیم آخوندی به دنبال سلاح اتمی نیست، وی میافزاید «ما مطلقاً به دنبال سلاح هستهای نیستیم»!!
بدینسان در بحبوبه بنبست و ایزولاسیون حکومت، «عمود خیمه نظام» تلاش دارد تا چنین وانمود نماید که گوئیا «آزمایشات سپاه بروی چاشنیهای اتمی» که در سال ۲۰۰۹ توسط مقاومت ایران و مجاهدین خلق افشاء شد، حکایت همان ضربالمثل «انشالله گربه» بوده است.
در این رابطه پیشتر موسسه علوم و امنیت بینالمللی ضمن تائید این مجموعه افشاگریهای مجاهدین خلق تاکید کرده است: «بایگانی هستهای رژیم ایران نشان میدهد که تحت برنامه تسلیحات هستهای آن در اوایل سال ۲۰۰۰، به نام» برنامه آماد «رژیم ایران در حال توسعه و ساخت یک زیرمجموعه سلاح هستهای کلیدی بود که» مولد شوک موجی «نامیده میشد. این گزارش تاکید میکند که رژیم این مولد را برای رسیدن به یک انفجار هستهای آزمایش میکرد». (سایت همبستگی ملی ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸)
بدینسان مشخص میشود که رهبر یک نظام در گل مانده به چه میزان دروغگو و در حضیض ذلت و خواری دست به هر وارونهگویی، پنهانکاری و لفاظی های صد من یک غاز برای خروج از بحرانهای موجود میزند.
برخلاف ادعاهای اخیر خامنهای، تمامی دادههای رژیم و بویژه سخنان چندی پیش پاسدار سبزعلی رضایی مبنی بر اینکه «بمب اتم» عامل بقاء نظام خواهد بود، سخن از آن دارند که خامنهای تلاش دارد تا موضوع «مذاکرات» بعدی را همچنان در چارچوب «اتمی و برجام» محدود ساخته و بدینسان ضمن خرید وقت، دوران و شرائط فعلی را تا پائیز سال آینده میلادی از سر بگذراند.
این تاکتیک را بخوبی میتوان در سخنان اخیر «عمود خمیه نظام» و یا مواضع رئیس جمهور و وزیر خارجه حکومت مبنی بر اینکه «در صورت پایبندی به تعهدات، راه مذاکره بسته نیست» رؤیت نمود.