تظاهرات بروکسل و واشنگتن به خوبی فاصله ی نجومی مقبولیت واقعی و ملموس الترناتیو مردمی و دموکراتیک مقاومت و مجاهدین با دیگر مدعیان، را نشان داد! مدعیان ریاست و سلطنت همزمان و جویای تخت و محروم از آن که بیش از کوپنشان به انها نمیپردازم.
صدای راه حل سوم، صدای مردم ایران
اکنون در خیابانهای پایتخت اتحادیه اروپا و آمریکا طنین افکنده است . همزمان تحولات نظامی - سیاسی در رابطه با رژیم غرقه در بحران ولایت فَقیه در صدر اخبار جهانی قرار دارد. همزمانی تظاهرات مقاومت با این تحولات نه تصادفی است و نه فرصت طلبی از شرایط، بر عکس بسیار قانونمند و منطقی است . برنامه ریزی این تظاهرات بسیار قبل از این تحولات بود، ضرورت آن، در اول کار از پاسخ دادن به شرایط انقلابی داخل کشور ناشی میشود و تابع تحولات بین المللی نیست . اما این تظاهرات اتفاقا بر این تحولات تاثیر میگذارد.
سیاستگذاران و سیاستمداران غرب نمیتوانند حضور هزاران نَفَر در تظاهرات پرشکوه و بزرگ، با صف چند کیلومتری در قلب واشنگتن را ندیده بگیرند. مفسر فاکس نیوز نوشت "تظاهرات مردم ایران علیه رژیم الان به مقابل کاخ سفید رسیده است".
بحث اصلی این نوشته اما به روی دینامیزم وقائع در مورد تحولات بین امریکا و رژیم متمرکز است ودر اصل نمیخواهد به نقش مبارزات مردم ایران و فعالیت های مقاومت بپردازد، اما در قسمت اخر به این بحث خواهم رسید.
رژیم ولایت فَقیه قصد داشت که تا آخر دوران اول ریاست جمهوری ترامپ، با آرامش و عدم تنش آفرینی در رابطه با امریکا و إسرائیل زمان بخرد. علت اصلی سکوت رژیم در مقابل حملات مرگبار اسرائیل به همین دلیل بود.
دولت امریکا با پیش بردن موفق تحریم اقتصادی، نفتی و مالی رژیم و با در قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا، توانست که زمان را به عنوان یک پارامتر مؤثر در دست بگیرد و رژیم را در یک آچمز قوی اقتصادی قرار دهد. سیاست فشار حداکثر بنا بر گفته ی مقامات ارشد امریکا هدفی جز کشاندن رژیم به پای میز مذاکرات جدی و درخواست حذف برنامه ی موشکی و تداخلات نظام فقاهتی در منطقه ندارد.
امریکا حتی به طور رسمی وارد بحث حقوق بشر هم نشده است.
این تفارق باعث شد که دو دینامیزم مختلف تحمل و عجله بر کنش ها و واکنش های امریکا و رژیم حاکم باشد. رژیم قصد داشته و دارد که با عملیاتی که مسئولیت آنها را کاملا بر عهده نگرفته باشد، مثلا با استفاده از شاخه های سپاه در منطقه مثلا عراق و یمن، خود را از حلقه ی محاصره ی امریکا رها بکند، در حالیکه امریکا با علم به تاثیر تحریم ها در وضعیت رژیم، نیازی به عجله نمیبیند و زمان را به نفع خود قلمداد میکند.
سیر صعودی عملیات رژیم برای فرار از خفگی ریسمان تحریم ها کاملا واضح است. عملیات انفجار کشتی ها در فجیره، حمله به تانکرها در دریای عمان و ساقط کردن یک پهباد نظامی امریکا نه تنها نتوانسته که امریکا را به یک واکنش نظامی بکشاند، بلکه واکنش های امریکا بسیار خویشتن دارانه بوده است. امریکا به تبلیغات قدرت نمایانه ی رژیم در این مورد بی اعتنا بوده و توانسته که خود را در افکار عمومی از اتهام جنگ طلبی دور بکند.
این روشن است که تاکتیک های رژیم در این مسیر محدود است و باید به مراحل بالاتری ارتقاء پیدا بکند تا امکان یک درگیری محدود نظامی با امریکا را به عنوان راه فراری از شرایط خفه کننده ی فعلی را مورد آزمایش قرار بدهد.
از طرف دیگر میشود پرسید که آیا خامنه ای مجبور به نوشیدن جام زهر خواهد شد؟ در بطن این سئوال باید توجه داشت این تصور نهفته که رژیم توان استحاله را داراست( تبلیغ مماشات طلبان روی این نحو ه ی رفتار رژیم متمرکز است). استحاله ی که شاخص ان حذف هژمونی سپاه و ولی فَقیه هست، یعنی ما دیگر با نظام جمهوری اسلامی طرف نخواهیم بود ! در واقع این سئوال مهمی نیست، چرا که مرور رفتار رژیم در چهل سال اخیر نشان داده که پتانسیل رفرم در این رژیم وجود ندارد.
تقابل دو دینامیزم مختلف حاکم بر رفتار رژیم ولایت فَقیه و امریکا به نقطه ی جز یک درگیری بزرگ ختم نمیشود. امریکا شاید مجبور بشود که با هواپیماهای نظامی مثل F-18 به مراقبت از پهباد های خود در آسمان خلیج فارس و دریای عمان بپردازد که در آنصورت هدفگیری آنها توسط سیستم موشک های زمین به هوای رژیم، قیمت بسیار بالائی به رژیم تحمیل میکند. شاید رژیم به سفارت امریکا در بغداد حملات سنگین تری بکند. تاکتیک استفاده از ساختارهای نیابتی مثل حوثی و حزب الله و حشد الشعبی و ... برای فرار از مسئولیت مستقیم از همین الان فاقد نتیجه ی مطلوب برای رژیم است چرا که امریکا اعلام کرده که فرقی بین این نیروها و رژیم قائل نمیشود، بنا بر این اگر بنا به ماهیت و موقعیت بحرانی رژیم باید منتظرحملات بیشتری از جانب رژیم باشیم، به همان میزان هم میشود از لگد اندازی های سپاه به بحران عمیق و فراگیر رژیم پی برد و به نظر نمیرسد تحمل امریکا هم پایان ناپذیر باشد.
مقاومت با گسترش فعالیتهای داخل و خارج از ایران، با برپا کردن کانونهای شورشی، منتظر نمی ماند که نتیجه ی دعوای امریکا و رژیم به کجا میرسد. مقاومت با تاکید بر ضرورت تغییر دموکراتیک در ایران به دست مردم ایران، با پرداخت بهای سنگین خون و سلامت و زندان و شکنجه و .. روزمره در نزدیک به چهل سال، راه سرنگونی را تا رسیدن به هدف ترک نمیکند، این را بیشتر از خود ما، خود آخوندها به آن واقف هستند.