ازآن هنگام که پروازیان دلاور را دیده ام
اینک منم ،
با تنی فرسوده ودلی جوان و گرم
با کاروان عقابان درعشق قله ها .
اینک منم ،
کبوتری همچنان لجوج
گریزان از بام های رام و کبوتربازان خانگی .
آه
اگر گلهٌ لاک پشتان بالدار به سالیان
پیشتاز شکاریان نمی بودند
آسمان نیز این چنین
مسیل خون نوآمدگان
نمی بود .
اگر سفر می کنی
در آخرین فرصت های تنگ صیادان
به جهان آشیان اشرف رو
به اوج عرشه ها و عرصه های
عقابان میهنت .
22 دسامبر 2009
شـــعرواره دو صــفـر منـهای صــفـر
با چراغ دانش و فهم
شبیخون زدن به حرمت هرچه حریم
بیچاره دزدی را بایسته
حقیرتر از بینوای « هوگو » .
آنک
فراز سرخوشی های روزگار
شب در رسیده است و وقت خفتن است
وتو ،
چونان بوتیماری که نمی خوابد
در مرگ خویش .
دشمن ،
چه ارزان می رباید هوش و عقل و غرور را
از پرریختگان در فرهیختگی خویشتن
به حقارت افتاده .
دشمن ،
طاعون مرگ و ذلالت است
چون برگیری به هر محکمه یی محکومی
و به هرجمع ، انگشت نما .
ای بار و بَرَت به تاراج شیخ و شاه
در تو نمانده هیچ
مگر حرص نواله یی .
جایی به ادعا برو
که نشناسند تورا .
22 دسامبر 2009