همه ماجرا را این طور خلاصه کنم : دولت عراق با سوءاستفاده از فرصتی که بعد از انتقال مسئولیت حفاظت اشرف از نیروهای آمریکایی به نیروهای عراقی پیدا کرد ، حمله وحشیانه مزبور را سازمان داد و در برابر دیدگان بی تفاوت نیروهای آمریکایی ، که از دیدگاه حقوق بین المللی وظیفه این حفاظت را اخلاقا همچنان به عهده داشتند ، عده یی از ساکنان بی سلاح را کشت ، جمع کثیری را مجروح کرد و تعدادی را نیز به گروگان گرفت. اما در برابر مقاومت جانانه ساکنان اشرف در نهایت به شکستی مفتضحانه تن داد و مجبور شد گروگانها را آزاد کند و به اشرف برگرداند. ارزیابی من از این حادثه ، به عنوان یک تجربه تاریخی مهم به طور خلاصه از این قرار است :
_ دولت عراق با حمله مسلحانه به افراد بی سلاح و تحت حفاظت کنوانسیون ژنو، مرتکب جنایتی شد که بسیاری از حقوقدانان معتبر آن را مصداق جنایت علیه بشریت ارزیابی کرده اند؛ همچنین با ناکامی در برآوردن خواست خامنه ای در مورد انحلال قرارگاه اشرف بدهکار رژیم آخوندها هم شد. یعنی چوب هر دو سر طلا در انظار جهانیان
_ دولت آمریکا با اتخاذ موضع انفعالی و بی اعتنا ماندن نسبت به جنایتی که جلو چشم نظامیانش روی داد، در حالی که مسئولیت اخلاقی حفاظت از قربانیان این جنایت را برعهده داشت، نشان داد که می تواند به سهولت تعهدات بین المللیش را زیر پا بگذارد
_ ساکنان اشرف با مقاومت پیروزمندانه شان در برابر این «ستم مضاعف» ، ارزش و اعتبارشان را در صحنه بین المللی به نحوی چشمگیر بالا بردند
س: با وجود شکست و رسوایی ناشی از تهاجم و گروگانگیری 6 , 7 مرداد در اشرف توسط دولت عراق, به چه دلیل باز هم به اعمال فشارها و محدودیتهای ضد انسانی از قبیل ممنوعیت ورود پزشک و دارو وسوخت و.... دست میزند؟
ج: دولت عراق به صراحت و به کرات گفته است که می خواهد زندگی را برساکنان اشرف چنان سخت کند که مجبور به ترک محل اقامتشان شوند. پس در این خواست دولت عراق اصلا نمی توان شک کرد . تنها مساله یی که در این زمینه می توان مورد بحث قرار گیرد این است که آیا این خواست منحصرا ناشی از فشار رژیم آخوندها به دولت عراق است یا این که خود دولت عراق هم، که عوامل رژیم آخوندی در آن دست بالا را دارند، همین تمایل را دارد. من شق دوم را بسیار نزدیکتر به واقعیت می دانم. دلیل روشنش این که برای تنگ کردن زندگی بر ساکنان اشرف تا آنجا پیش می رود که از مرز جنایت علیه بشریت هم می گذرد، بی آن که به عذاب وجدان، که احساسی است انسانی، مبتلا شود.
س: قیام اشرف و پایداری مجاهدان شهر شرف دربرابر تهاجم و توطئه رژیم و مزدوران چه انعکاسی در ایران و در بین هموطنان داشت به خصوص با توجه به همزمانی آن با تداوم قیام مردم ایران علیه رژیم آخوندی؟
ج : قیام و پایداری ساکنان اشرف در برابر تهاجم وحشیانه نیروهای سرکوبگر عراق البته به دلائل و از جنبه های گوناگون، انعکاس زیادی در میان هم میهنان پیدا کرد . به نظر من چشم گیر ترین وجه این پایداری حماسی در این واقعیت تجلی پیدا کرد که اعضای سازمانی که از سه دهه پیش تر مبارزه مسلحانه با رژیم حاکم برکشورشان را شروع کرده بودند ، اینک تحت حمایت کنوانسیون ژنو، برای دفاع از حق اقامتشان، به شگفت انگیزترین مقاومت مدنی دست می زدند. نمی خواستند رژیمی را سرنگون کنند، می خواستند در محلی که خودشان در بیابان برای اقامتشان آباد کرده بودند بمانند. با مهاجمان تا دندان مسلحی که به خانه شان حمله کرده بودند ، درگیر نشدند، با دست خالی جلو مهاجمان را گرفتند، کشته و زخمی دادند، اما مقابله به مثل نکردند. به نفس گیرترین شیوه های مقاومت مدنی یعنی به اعتصاب غذای خشک روی آوردند و آن قدر پایداری کردند تا نیروی مهاجم را براندند. گمان نمی کنم که این مقاومت حماسی برای کسانی که در ایران با همین شیوه مقاومت با رژیم آخوندها در افتاده اند ، کم اثر بوده باشد. عده یی از دوستان در آن زمان اشرف را امتداد خیابانهای تهران می خواندند. به نظر من اگر امتداد زندانهای ایران ، مثل اوین و کهریزک، حسابش کنیم به واقعیت نزدیکتریم، چون آخر خیابانهای تهران که محصور نیستند . در آن خیابانها کسی جلو دسترسی مردم به غذا و پزشک و دارو را نمی گیرد . مبارزان اشرف همه این گرفتاریها را داشتند با این همه درسی که در زمینه مقاومت مدنی برای کسب حداقل خواستها با ارائه حداکثر پایداری از خود نشان دادند، هیچ گاه از خاطرة تاریخی مردم پاک نخواهد شد.
س: پایداری مجاهدان اشرف , چه تأثیرات و بازتابهایی در صحنه بین المللی , اعم از مجامع بین المللی, پارلمانترها و ارگانها و شخصیتهای مدافع حقوق بشر و همچنین دولتها داشته است؟
ج: پایداری اشرفیان تاثیرگسترده وعمیقی درصحنه بین المللی به جا گذاشته است ، درتقریبا همه محافل سیاسی ملی وبین المللی ، به طوری که کسانی را هم که قصد دا شتند رویشا ن را برگردانند تا واقعیت را نبینند ، مجبور به دیدن صحنه های تکان دهنده آن تهاجم وحشیانه واین پایداری کرد .
همین تاثیر باعث شد که شبکه بین المللی حامیان مقاومت هم بیشتر نیرو بگیرد و هم به نحوی قاطعانه تروارد میدان عمل شود . من ، اما ، می خواهم به طور اخص روی دودست آورد بزرگی که این امر درزمینه حقوقی داشته است ، تکیه کنم .
یکی این که تعبیر حمله وحشیانه مزبور به ”جنایت علیه بشریت ” آن قدر قبول عام یافت که سرانجام یک قاضی اسپانیایی با تایید دادگاه مربوطه اش تحقیق دراین امررا برای تشکیل پرونده و ارجاع به دادگاه بین المللی، آغاز کرد .این تحول تازه ، چشم انداز امید بخشی را نه تنها برای ما بلکه برای همه کسانی که دراین یا آن گوشه ازجهان پیکارمشابهی را به پیش می برند ، می گشاید . دست آورد دیگر ، بالاگرفتن این بحث نظری دیرینه درزمینه حقوقی است : درصورتی که اعمال ”حاکمیت ” دولتی مستلزم زیر پا گذاشتن حقوق به رسمیت شناخته شده افراد حفاظت شده باشد، آیا این نوع ” اعمال حاکمیت ” میتواند موجه ومشروع تلقی شود؟ یا – اگربخواهیم مورد ر ا تعمیم دهیم – درصورت تعارض میان ” اعمال حاکمیت ” و رعایت حقوق بشربه کدام یک باید اولویت داد ؟ برای کسانی که به جهان روا بودن حقوق بشراعتقاد دارند ، نقض حقوق بشردرمحدوده یک کشوررا نمیتوان امر داخلی یک کشور شمرد بلکه – اگر اصرارداریم حتما آن را ” امرداخلی ” تلقی کنیم – باید امر داخلی جهانش بشماریم . اما البته کسان دیگری هم هستند که رعایت کردن یا نکردن حقوق بشررا ازاختیارات قدرت حاکم هر کشور می شناسند و برای توجیه آن به انواع و اقسام فلسفه بافییها روی می آ ورند (مثلا ”حقوق بشر اسلامی” محصول کارگاههای آخوندی، در سالهای پیش ، نمونه یی از این تقلاها بود ) درمورد تهاجم به اشرف باید یاد آورد شد که دولت امریکا ، برای شانه خالی کردن اززیر بار تعهدی که به عنوان نیروی اشغالگر خاک عراق بعهده گرفته بود ، همواره ودرهرفرصت به ”اعمال حاکمیت ” دولت عراق اولویت داده وگفته است نگاه داشتن یا بیرون کردن ساکنان اشرف ”حق ” دولت عراق است منتهی نباید با زورا نجام شود. اما دیگر نمی گوید که اگر اراده دولت عراق با خواست پناهندگان تحت حفاظت تعارض پیداکرد ، آن وقت تکلیف چیست؟ یا مرجع رسیدگی به این دعوا کدام است . باری ، این بحث نظری درسطح جهانی ، در دوره یی که مارک ”جهانی شدن ”خورده است ، اهمیتی سرنوشت ساز هم برای حکومتها و هم برای جنبشهای مردمی دارد . در این رویارویی، آمریکا تا اینجا ، شاید به اقتضای مصالح روزش، موضعی پسگام اتخاذ کرده است ، درحالی که در حرف ادعای پیشگامی وکاروانسالاری کشورهای جهان را دارد .