و چهل سال است که سیاست نه سوار بر تانک بلکه بر چوبه های دار سر هر کوچه و بازار به سراغمان آمده و بر دریای پر التهاب خونی که از توحش و جنون عمامه داران بر مردم ایران جاریست، میجوشد. سیاست، آری سیاست اینگونه به سراغ ما آمد و نه فقط با قطع تک درختی مقابل خانه. با سوزاندن دشتهای سرسبز پر شقایق و انبوه جنگلهای شاداب بکر، با شکستن پارو و قایق کپر و کومه نشینان فقیر جنوب و شمال تا دریا و خلیج و گنجینه های هر دو این منبع عظیم و منشاء قوت لایموت مردمان بومی و ملتی، رذیلانه به پیشگاه دشمنان پیشینه دار مردم ایران پیشکش شود. ” موج موج خزر از سوگ سیه پوشانند، بیشه دلگیر و گیاهان همه خاموشانند... چه بهاریست ؟ خدا را که در این دشت ملال، لاله ها آینه خون سیاووشان اند “ ۱* آری، سیاست اینگونه به سراغمان آمد و چنان صاعقه وار که انگار نه فقط رود خروشان خون شهیدان بلکه خون من و ماست که جاریست و چه سالها که هنوز ”آن فروریخته گلهای پریشان در باد، کز می جام شهادت همه مدهوشانند، یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد، تا نگویند که از یاد فراموشانند...“ ۲*
واژه” مستان “ اینجا البته سیاست بازان ” حزب تراز خیانت “ و انصار، همیشه استعمارگران دغلباز و دودوزه بازان با یا بی ریش و فکل کرواتی فرنگی یا فارسی زبان و ”دالی “های ۳* آخوندی از نوع خمینی را اصلاً مد نظر و اشاره ندارد، خطاب واژه ی فلسفی مستان به دلشیفتگان شأن انسان و کرامت اوست و اینجا نیز کلمات این قلم ناچیز، سخن با هم میهنان شریف دلسوخته دارد که درد و دغدغه خاطرشان، میهن دربندی ست که زیر سم ستوران دستار بر سر دوران، همچنان خونچکان و ویران و مردم محروم گرسنه ای که سهم حقیرشان از دریای بیکران ثروتهای ملی را نیز باید از اوباش فاشیست به بهای شلاق و زندان دریافت کنند.
با توجه به مجموع شرایط جاری، حال باور نمیکنم بتوان میان ” شمشیر و خون “ میان ملت و آخوند خنثی بود و بی تفاوت ماند. اوضاع سیاسی حساس منطقه و جهان و بخصوص وضعیت سخت آشفته و در حال فروپاشی ملایان، ضرورت همبستگی هم میهنان آزاده را برای مقابله با فاشیسم دینی صد چندان میکند. مجاهدین خلق ایران بی تعارف و اغراق طی چهل سال بی هیچ چشمداشت با جانفشانی بی کم و کاست و فدای اسطوره وار در مقابل غول آدمخوار قرن قد علم کرده ـ آنهم در روزگار بی پرنسیب و آزرم و زمانه ی بده بستانهای کثیف پنهان و عیان بی هیچ شرم ـ با تشکیلاتی جدی، منظم و منسجم، سرنگونی فاشیسم دینی را به یقین مقدر نموده و در اوج بلوغ سیاسی و آرمانی، منشور ده ماده ای ”مریم رجوی“ نیز برای دوران پس از نابودی اختاپوس مرگ و ترور در معرض معرفی و قضاوت همگان به ویژه ایرانیان شریف میهن پرست نهاده شده و آنان را برای ایفای نقش شایسته خود در راستای رهایی و آنگاه شکوفایی وطن در چشم انداز نزدیک پیش رو، به یاری فراخوانده اند تا با اجرای مفاد منشور یاد شده در ایران نوین فردا و با احیای حرمت آزادی و کرامت انسانی، هر ایرانی آزاده و شریف نیز از رهایی میهن دربند با پیشآهنگی بی شبهه مجاهدین خلق، احساس شعف نموده و غرور میهن پرستی او ارضاء گردد. استعمارگران و دشمنان رنگارنگ البته همچنان ناخشنود، ناکام و سرخورده از سرفرازی ایران آتی یگانه و نمونه اما آنان نیز ناگزیر به ضرورت ” مام وطن ایران “ ما را با بهت و حسرت به هر حال خواهند نگریست، اینکه اما توی دلشان یا به عیان خواهند گریست را نمیدانم...!!
1* + ۲* شفیعی کدکنی
۳* دالی، نام گوسفند شبیه سازی شده است.