مدتی قبل، ایرانیان با پدیده ای آشنا شدند بنام گورخوابی و سکونت در قبرستانهای متروکه. امری که تکاندهنده بود و قابل تعمق. هر انسانی بطور طبیعی و برای ادامه بقا به غیر از هوا، آب و غذا نیازمند خواب و استراحتی مناسب در شبانه روز است. در کشوری بزرگ و پهناور با ثروتی بسیار و قابل توجه بدلیل غارتهای نجومی آخوندها، مردم ستمدیده ایران از کوچکترین امکانات اولیه، سقفی برای خواب وقوتی برای نمردن، درمانده اند.
بدلیل عقب ماندگی و حرث و ولع اژدها وار آخوندها برای بلعیدن و به آتش کشیدن حرث و نسل مردم ایران با پدیده های شومی در این رابطه مواجه هستیم که سابقا تصورش را هم نمیکردیم. پدیده های نوظهور و شرم آوری همچون، جعبه بتون خوابی، لوله خوابی، خواب در شکاف دیوارها، نایلون خوابی، خوابیدن در حاشیه اتوبانها، ماشین خوابها، پشت بام خوابها و...
بدیهی است که فجایع مذکور به عنوان مشت نمونه خروار در سرزمین و کشوری اتفاق می افتد که بنا به گزارشات کارشناسان از ثروتمندترینها به لحاظ منابع طبیعی وانسانی است. ملیجک درگذشته دربار خمینی، رفسنجانی در رابطه با صدمات اقتصادی جنگ ضد میهنی ایران و عراق گفته بود که فقط در طرف ایران با ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت و صدها شهر و روستای ویران شده مواجه بودیم.
در دوران ۸ ساله احمدی نژاد هم کارشناسان اقتصادی خود رژیم گفتند و نوشتند درآمدهای حاصله از نفت کمی بیش از ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار بوده است که اکثریت قابل توجه این درامدها برای خرج سرکوب در داخل و صدور تروریسم در خارجه به مصرف رسیده است. بگذریم از دزدیهای نجومی پایوران ریز و درشت نظام که بنا به شعارهای مال غارت شدگان حتی اگر یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه
بگذریم از صدها میلیاردها دلاری که در حسابهای خامنهای و سایر حکومت گران بایگانی شده است و کسی از جزییات آنها باخبر نیست و تا این رژیم برسر کار است البته که جهانیان از عمق فساد آخوندی هرگز و هرگز خبردار نخواهد شد.
اخیرا هم یکی ازتلوزیونهای رژیم با کمال بی حیایی گزارشی از فروش و کرایه دادن موزاییکهای خیابانها و پیاده روهای شهرهای بزرگ مثل تهران پخش کرد. در این گزارش سرداران تبه کار شهرداریهای و نیروهای سرکوبگر تحت عنوان ساماندهی دست فروشان، دست به اخاذی ازاین طبقه محروم شده اند.
(https://www.telewebion.com/episode/2103602 )
در گزارشهایی میخواندم مردم ایران در سایه حاکمیت جهل و جور آخوندی در طراز عصبی ترین و افسرده ترینهای عالم به حساب می آیند. بی دلیل نیست که خود کشی و خود سوزی در ایران بیداد میکند. یکی از نمایندگان زن مجلس ارتجاع – سلحشور- ضمن طلبکاری از مردم زبان به شکوه گشوده که در تونس آتش سوزی جوانی انقلاب بپا می کند ولی مردم ایران در مقابل خرمنی از آتش سوزیها پاسخگو نیستند؟!
مریم عباسینژاد، مسئول برنامه “پیشگیری از خودکشی” در وزارت بهداشت، گفت: سال گذشته بیش از ۱۰۰ هزار تن بعلت مشکلات اقتصادی و بیکاری، زلزله و سیل و نبود امکانات فرهنگی، تفریحی و ورزشی اقدام به خودکشی در ایران کرده اند. وی افزود: حدود ۷۵ درصد از آنها در رده ۱۵ تا ۳۴ سال بودهاند.
همزاد تاجدار چکمه پوش آخوندها درست در بحبوحه انقلاب بهمن، دم از رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ میزد. عمامه بسران نعلین بپا درویرانی ملک و میهن ازسلف خویش پیشی گرفته، در شقاوت و دجالیت دست او را به مراتب از پشت بسته اند.
قرائن وشواهد نشان میدهد جماعت شاه و شیخ ازکلاسها وآموزشهای گوبلزمعروف درسهای زیادی آموخته باشند. شعاراصلی وزیر تبلیغات هیتلر این بود که دروغ باید بقدری بزرگ باشد که مخاطلب بخاطرعظمتش، تردیدی بخود راه ندهد. درس دیگر اینکه "ما نه به دوست، بلکه نیاز به دشمن داریم" وی همچنین معتقد بود:
"رمز موفقیت و ماندگاری حکومت های ضعیف، در وضعیت جنگی و بحران ها است."
و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدین داخلی است.
کشور که آرام شود، مردم طلبکار حکومت می شوند".
درماههای اولیه انقلاب فرصتی پیش آمد تا با تعدادی از دانشجویان هوادار مجاهدین به کمک کشاورزانی بشتابیم که بهصورت دیم گندم کاشته بودند. کشت دیم را باید به موقع و در اسرع وقت جمعآوری کرد. یکی از کشاورزانی که با من آشنا شده بود پس از اظهارات دجالگرانه خمینی انگشت به دهان شده و داشت شاخ در میآورد! کل وجودش تبدیل به پرسشی شده بود که مگر میشود واقعیت داشته باشد؟! خمینی در ضدیت با مجاهدین گوبلزوار گفته بود جنبشیها گندمهای کشاورزان بیچاره را شبانه به آتیش میکشند. نگاهی به چشمان معصوم و خسته و در گود نشسته کشاورز کردم و پاسخی نداشتم. هنوز خمینی در ماه بود و بسیاری از زمین به تماشایش نشسته بودند.
بیانات گهربار دیگر بزرگ عمامه داران را همه بخاطر داریم. میگفت اعضای مجاهدین خودشان، خودشان را شکنجه میکنند تا بعدها در انظارمردم مظلومنمایی بکنند.
در پاریس هم که بود سوپر دموکرات شده بود و روضه آزادی میخواند. در حکومت او نهتنها مسلمانان که حتی کمونیستها هم آزاد بودند. به قدرت که رسید قلمها را شکست و دارها بر سر هر چهارراه برپا کرد. در روز روشن و جلوی چشم خلایق هاج واج، گفت خدعه کردم. به زبان عامیانه یعنی خلایق، گولتان زدم. کلاه سرتان گذاشتم.
خامنهای موقع انتصاب اجباریاش به ولایت مداری، بهحق گفته بود وای به حال مردم اگر مرا به ولایت منتصب کنید و خودش را حقیرتر از این منصب آخوند ساخته میدانست. هنگامی که ردای حکومت به تن کرد هیچ خدایی را بنده نشد. نهتنها خودش را ولیفقیه مسلمانان ایران که جهان تصور کرد و بر سر مردم ایران آن آورد که شمهای از آنها را در بالا دیدیم. گوبلز کذاب هرچه بود به پیشوایش هیتلر تا آخر وفادار بود. روایت میشود هنگامی که ارتش سرخ از دروازههای برلین گذشت خود و خانواده ششنفریاش را به قتل رساند و در باطل خویش دفن شد. آینده نشان خواهد داد در روز موعود، هنگامی که گور خوابان، لوله خوابان و کارتن خوابان بپا خیزند و قصد جان مسببان این همه جنایت و فلاکت را بکنند، آخوندهای خمینی صفت تا کجا مقاومت خواهند کرد؟.