سخنرانی رابرت توریسلی
امروز وقتی رهبران جهان در سازمان ملل گرد میآیند، مردان و زنان محترمی از دموکراسیهای اروپا، قدرتهای رو بهاعتلا در آسیا، مستعمرات آزاد شده آفریقایی خواهند بود. ولی در میان آنها یک نفر هست که لیاقت نشستن در تالار ساختمان متعلق بهسازمانی که بهصلح، آزادی و کرامت بشر متعهد است را ندارد.
رهبران جهان، بهسمت چپ و راست خود نگاه کنید. روحانی لایق جایگاهی در سازمان ملل نیست.
وقتی بهروحانی مینگرید فردی را میبینید که مردم خودش را بهبردگی کشیده. ۳۸۰۰ تن از شهروندان خود را بهقتل رسانده. بیش از هر کشور دیگری در جهان، ایرانیان را بهزندان انداخته. نسلی را به فقر کشانده. پایهایترینآزادیهای انسانی را از مردم دریغ کرده. رهبران جهان، روحانی بهسازمان ملل تعلق ندارد.
و امروز وقتی روحانی در این اجلاس مینشیند، از آنجا که میداند ما بارها طی سالیان در اینجا بودهایم، لابد میپرسد آنها چه زمانی دست میکشند؟ چه زمانی از شعار دادن دست میکشند؟ چه زمانی از تظاهرات دست میکشند؟ چه زمانی از آمدن بهسازمان ملل دست میکشند؟
روحانی! اکنون صدای مرا بشنو. هرگز، هرگز، هرگز! ما هرگز دست نخواهیم کشید.
روحانی! ما موقعی از این خواسته دست خواهیم کشید که زندانهای ایران از فرزندانمان و از مردمانی که کاری جز بیان آزادانه نکردهاند خالی شود؟ جواب ما ساده است. هرگز، هرگز، هرگز!
روحانی! ما زمانی از این خواسته دست خواهیم کشید که فرزندان نسلهای بعدی ایران در شکوفایی جهان مشارکت داشته باشند و دیگر در فقر زندگی نکنند، بدون امید، بدون آینده و بدون امنیت اقتصادی. جواب ما بهتو ساده است. هرگز، هرگز، هرگز!
شاید ملتهای دیگر خواستههای ما را درک نکنند. زیرا خواستههایی سادهتر و پایهایتر از این نمیتوان داشت. ما برای مردم ایران همان چیزهایی را میخواهیم که سایر کشورها برای مردمشان فراهم کردهاند. امکان بیان آزادانه، انجام مناسک مذهبی، تأمین نیازهای فرزندانشان. یک زندگی شرافتمندانه، زندگی فارغ از استبداد.
تمام خواسته ما همین است. اگر این خواستهها را نمیفهمید، نگاهی بهخودتان بکنید. ما برای ایران همان چیزی را میخواهیم که همه مردم اروپا و آفریقا و آسیا و آمریکای شمالی برای مردم خود تأمین کردهاند. مردم جهان! بهما بپیوندید. مردم ایران متفاوت نیستند. ما کمارزشتر نیستیم. خداوند برای ما کمتر نخواسته. مردم ما خواستههای کمتری برای سرنوشتشان، آیندهشان و فرزندانشان ندارند.
مردم جهان! بهما بپیوندید. بهسازمان مجاهدین خلق ایران بپیوندید. ایران را آزاد کنید. همین حالا ایران را آزاد کنید.
همه شما و میلیونها ایرانی تبعیدی که در انتظار یک آینده نو برای ایران هستند، حق دارند که بپرسند امسال چه فرقی دارد؟ چه تفاوتی با پارسال دارد؟ یا چه فرقی با پنج سال قبل یا ده سال قبل دارد؟ آیا بهپایان دیکتاتوری نزدیکتر شدهایم؟ زیرا وضعیت، مثل قبل نیست. امروز میدانیم که یک سازمان هست با یک رهبر، با اهرمها، با انضباط، با تمرکز و قدرت و اراده برای آزاد کردن ایران. این سازمان مجاهدین خلق است و این مریم رجوی است که این انقلاب را رهبری خواهد کرد.
مثل قبل نیست. مثل قبل نیست. سالها قبل ما با مردم ایران در خیابانهای تهران صحبت میکردیم. شهرها و روستاها در سراسر ایران توسط سپاه پاسداران سرکوب میشدند و ساکت بودند. وضعیت مثل قبل نیست. امروز صدها هزار ایرانی در سراسر ایران بهخیابان آمدهاند. آنها خواهان آزادی هستند. جانشان را بر کف میگیرند و آزادانه صحبت میکنند و خواهان پایان دیکتاتوری میشوند. آنها بهپا میخیزند. هزار هزار بهپا میخیزند. وضعیت، مثل قبل نیست. هزاران نفر بهخیابان آمدهاند.
امروز صدها کانون در سراسر ایران تحت هدایت سازمان مجاهدین خلق ایران، اعتراضات را سازمان میدهند. پیام توزیع میکنند، خبرنامه نصب میکنند، شعار مینویسند، رهبری ارائه میکنند. مجاهدین بار دیگر در خط مقدم هستند و انقلاب را رهبری میکنند. وضعیت مثل قبل نیست. وضعیت مثل قبل نیست.
چند سال پیش آمریکایی، با حس تعامل و آشتی، یک تلاش بیثمر را برای آشتی با تهران در پیش گرفت.
تا بهآنها آخرین فرصت را بدهد و ببیند آیا امکان حل و فصل هست. آنها چیزی جز خشونت، تروریسم، استمرار برنامه هستهای و یک دیکتاتوری وحشی نشان ندادند. وضعیت مثل قبل نیست.
تحریم آمریکا علیه ایران، در حال خفه کردن رژیم است. درحال خفه کردن سپاه پاسداران است. در حال تعطیل کردن برنامه هستهای است. در حال پایان بخشیدن بهاستبداد است.
بهرهبرانی که در اینجا گرد آمدهاند میگویم که میدانم که تحریم، توسط آمریکا رهبری میشود. ولی در سراسر جهان از اروپا تا هندوستان، تا چین و ژاپن، کشورهایی که با خرید نفت، رژیم را بهلحاظ مالی تأمین میکردند، این کار را متوقف کردهاند. آنها خرید میلیونها بشکه نفت را متوقف کردهاند. آنها در حال ورشکست کردن رژیم هستند. آنچه آنها ورشکستش میکنند یک سیستم ترور است که مردم را بهقتل میرساند، پایهایترین آزادیهای بشری را سرکوب میکند، نافی حاکمیت مردمی است، شهروندان را در میدانها در انظار عمومی اعدام میکند. پول ژاپن و چین، صرف سرکوب مردمی آزاد میشد. بهکشورهایی در سراسر جهان که بهدنبال رهبری آمریکا حرکت کردهاند و تأمین مالی رژیم را متوقف نمودهاند میگوییم که وضعیت مثل قبل نیست. ما بهعنوان یک جامعه جهانی متحد شدهایم. ما رژیم را خاتمه خواهیم داد. ما رژیم را خاتمه خواهیم داد. وضعیت مثل قبل نیست. وضعیت مثل قبل نیست.
ای کاش میتوانستم ساعت و روز مشخصی را بهشما بگویم که مادران و پدران در سراسر ایران بهچشمان فرزندانشان نگاه کنند و بگویند شما متفاوت نیستید. شما هم مثل سایر کودکان در سراسر جهان صاحب آینده هستید. شما آزاد خواهید بود. شما حکومت خود را خواهید داشت. شما خواهید توانست کودکانتان را تأمین کنید. شما خواهید توانست خانهای بسازید و آینده خود را شکل دهید. ای کاش میتوانستم روزش را بهشما بگویم. ای کاش از ساعتش خبر داشتم. خبر ندارم. ولی فقط یک چیز را میدانم. میدانم این داستان چگونه بهپایان میرسد. ملاها نابود خواهند شد و ایران آزاد خواهد شد.
امیدوارم.
در عین حال که ای کاش میدانستم آن روز چه روزی است، این را میدانم. آن کرسی در سازمان ملل که مردان و زنان شرافتمند باید در کنار فردی با دستان آغشته بهخون بنشینند، نفس حضور این فرد در تناقض با هر آن چیزی است که سازمان ملل بهخاطرش پدید آمده. آن کرسی بهیک ایرانی تعلق خواهد گرفت که برای مردمش احترام قائل است، برای دمکراسی احترام قائل است. خواهان زندگی صلحآمیز است. خواهان آن است که مردم ایران بار دیگر بهجامعه جهانی بپیوندند. و خدا شاهد است که روحانی مدت زیادی بر آن کرسی تکیه نخواهد داشت. این کرسی بهیک ایرانی آزاده تعلق خواهد داشت.
خانم رجوی شما زندگی خود را وقف آزادی مردم خود کردهاید. از شما متشکریم.
از همه شما که اینک در آمریکا زندگی میکنید و میتوانستید کارهای دیگری بکنید و مردم خود و سرزمین پدریتان را فراموش کنید، تشکر میکنیم. حضور شما در اینجا، سخنان بسیاری را در مورد شما، خانواده و اجدادتان بیان میکند.
این یکی از آرمانهای بزرگ زندگی من است که در اینجا در کنار شما باشم. و این را بهشما میگویم. هر چند نمیدانم چه زمانی یا چه روزی و اسامی را بهدقت نمیدانم. ولی این را میدانم. شما و من و خانم رجوی یک سرنوشت داریم. قرار ما در تهران، در یک ایران آزاد است. رحمت خدا بر همه شما باد. از همه شما بسیار بسیار متشکرم.