دیوار را به دو دلیل میسازند. یا برای حفاظت ساکنان پشت آن از گزند دشمنان بیرونی و یا زندان و مکانی که ساکنان درونش نتوانند راهی به آنسوی آن بیابند. بنابراین اگر دیواری برای حفاظت اندرون از خطر برون باشد، لاجرم دری خواهد داشت که از داخل آن میتوان بی هیچ بیم وهراس خارج شد. اما در حالت دوم آگر هم دری باشد برای تردد محافظان آنجاست و نه خروج آزادنه ساکنانش!
دیوار معروف چین با ۲۱٬۱۹۶ کیلومتر درازا که طولانیترین و بزرگترین سازهٔ مهندسی تدافعی و نظامی از لحاظ زمان ساخت در جهان است نمونه بارز آن است. در سده پنجم تا هشتم قبل از میلاد فرمانروایان چین برای جلوگیری از هجوم اقوام صحراگرد، مبادرت به ساختن بخشهایی از ان کرده بودند. آنها برای پیشگیری از یورش ساکنان شمالی هیونگ نو، برجهای آتش برای خبررسانی یا قلعههای مرزی برای دریافت اطلاعات از دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کردند. امپراطور شی هوانگ تی بخشهای مختلف این دیوار را به یکدیگر متصل کرد تا دژی به طول ۲۴۰۰ کیلومتر با ۲۵۰۰۰ برج نگهبانی در مرز شمالی چین شکل بگیرد. برای ساخت این دیوار، افراد زیادی به بیگاری گرفته شدند که بسیاری از آنها در حین کار جان سپردند.
سی سال است که از فروریختن دیوار یا باصطلاح «پرده آهنین برلین» میگذرد. دیواری که بسیاری از مردمان این سوی آن در رویای زندگی بهتر و شاید یافتن آزادی در آنسوی دیوار حین گریز از آن جان باختند. دست برقضا درست بیست و هشت سال بعد از ساختنش در میان بهت و ناباوری جهانیان و مردمی که سالها در حسرت عبور از آن بودند فروپاشید!. شاید از همان آغاز ساختنش موریانه های نامرئی فساد و ویرانی در آن رخنه کرده بودند. طرفه اینکه سازندگانش بنام دیکتاتوری پرولتاریا سرکوب و خفقانی از نوع کا.گ.ب و پوتین ها و مامورین امنیتی آن روزگاران را بر این مردم اعمال کرده بودند که خود داستان دیگری است.
پس از شکست فاشیسم هیتلری، تقسیم آلمان و بخصوص برلین به شرق و غرب و تصاحب و اشغال آن به این شکل یک سازش خائنانه امپریالیستی – سوسیالیستی آن دوران بود که طبعا خواست و اراده مردم شرق آلمان برای چنین سرنوشتی هرگز ملحوظ نشد. در فاصله سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۱ بیش از دو و نیم میلیون نفر برای یافتن فرصتهای بهتر از آلمان شرقی به آلمان غربی گریختند. در ادامه این اوضاع مقامات آلمان شرقی برای جلوگیری از این فرارها، دستور به کشیدن دیواری بین شرق و غرب شهر برلین را صادر کردند. سرانجام در شب ۱۳ اوت ۱۹۶۱ در ظرف چند ساعت دیوار برلین ساخته شد و به مرور زمان به حصار مخوفی تبدیل شد. دیواری به طول ۱۵۵ کیلومتر و ارتفاع ۳ و نیم متر با سیمهای خاردار و کابلهای فولادی مستحکم و صدها نگهبان و نورافکن که دور تا دور برلین غربی را احاطه میکرد. بلوک شرق ساختن این دیوار را به عنوان سدّی برای حفاظت مردمش در مقابل عوامل فاشیسم که مانع تحقق سوسیالبسم بودند توجیه میکرد! علیرغم این بیش از ۵ هزار شهروند برلین شرقی توانستند به غرب شهر بگریزند. اما بسیاری در حین فرار دستگیر و یا کشته شدند. از یاد نبریم که این جنگ ویرانگر سفاک را هیتلر فاشیست جنایتکار بر جهان و حتی مردم خودش هم تحمیل کرده بود. هرگز مقاومت ضد فاشیستی مردم آلمان و نیز افسران شریفی که در سازمانهای مخفی نظامی علیه فاشیسم به مبارزه برخاسته و بجرم خیانت تیرباران شده بودند را نباید از خاطر برد.
اما این دیوار هم بالاخره فرو ریخت و مقدمه ای بود برای فروپاشی اتجاد جماهیر شوروی و اقمار آن یعنی سقوط نظامهائی که سالها تجسم سوسیالیسم بودند، که بدون شک شوک و بهت دیگری به جهان وارد کرد.
و اما در میهن خودمان قبل از سقوط دیوار تحولات خطیری صورت گرفته بود: سرکشیدن «جام زهر» پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد توسط خمینی دجال که مقاومت ایران به گلویش فروریخته بود، پایان جنگ هشت ساله با عراق در تابستان ۱۳۶۷ و متعاقب آن قتل عام سبعانه و هولناک دهها هزار تن از زندانیان سیاسی، که ابعاد وحشتناک آن هنوز برای همگان برملا نشده است، و بدنبال آن عزل آقای حسینعلی منتظری از نیابت رهبری، مرگ خمینی ملعون و تصدی رهبری از سوی خامنهای. در سطح بینالمللی هم باید از خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان و اعتصابات گسترده کارگری جنبش همبستگی در لهستان که اولین انتخابات نیمه-آزاد را بر دولت نظامی ژنرال یاروزلسکی تحمیل کرده بود.
فروریختن دیوار برلین با پسزمینه تحولات بالا نشان از این بود که جهان و ایران آبستن دگرگونیهای عظیمی است. در نگاه بسیاری از ناظران بین المللی فروریختن این دیوار آغاز پایان سوسیالیسم تلقی میشد. سرمایه داری جهانی بلامتنازع شده و پیروز ی بزرگی بدست آورده بود و میرفت تا دشمن خود را که در جنگی سرد با آن درگیر بود از صحنه خارج کند. در چنین اوضاع و احوالی تئوری فرانسیس فوکویاما در کتاب معروفش «پایان تاریخ و آخرین انسان» به ذهن متبادر میشد که با حذف چالشگران اصلی تاریخی سرمایهداری لیبرال، یعنی فاشیسم و کمونیسم، از صحنه جهان بشریت انتخابی جز سرمایهداری بازار آزاد ندارد و در این معنا تاریخ را پایان یافته میدانست.
هرکز از یاد نخواهیم برد که این اردوگاه سوسیالیسم در تمام حیات ننگین جمهوری اسلامی همواره مصرانه مدافع سرسخت این نظام جهل و جنایت بود. رای منفی آنها به تمامی قطعنامه های نقض حقوق بشر ملل متحد در دفاع فعال از این حکومت هیچگاه توجیه پذیر نبود. رژیمی که صرفا با شعارپوچ و توخالی «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» و «مرگ بر صهیونیسم» در این اردوگاه و نیز درمیان ملل مسلمان برای خود دجّالانه حمایت میخرید بتدریج در این کمپ سوسیالیستی با کند شدن حربه اش مواجه میشد.
اما سه دهه پس از سقوط دیوار برلین و تز فرانسیس فوکویاما که از این پس همه در دموکراسی خواهند زیست و جنگی رخ نخواهد داد در بستر حرکت تاریخ وقایع خطیر دیگری رخ داده است که هریک قابل تامل است.
همچنانکه گفتیم دوران پسا سقوط را به اصطلاح «پایان تاریخ» و آغاز سیادت لیبرالیسم بر جهان مینامیدهاند که مهمترین دستاوردش «آزادی» بشمار میرفته است. اما این باصطلاح پایان تاریخ، موجب بروز مشکلات و بحرانهای عمیق اجتماعی اعم از بیکاری و وضعیت بد اقتصادی در شرق آلمان تا ظهور جریانهای هولناک راست افراطی و نژادپرستانه شده است
از سوی دیگر، با ازمیان رفتن سد ایدئولوژیک- ژئوپولیتیک بلوک شرق در تقابل با نظام جهانی سرمایهداری، تضادهای درونی و محدودیتهای بنیادی این نظام به گونه بی سابقه ای تشدید یافته است. گسلهای اجتماعی و شکاف طبقاتی در سراسر جهان تعمیق گشته و دست کم آلایش فزاینده و سیستماتیک زیست محیطی حیات بشری را شدیدا به مخاطره انداخته است. جنگ بر سر هژمونی اقتصادی و سیاسی بین قطبهای قدیم و جدید سرمایه داری، بخصوص بین چین و آمریکا، جهان را در در معرض تهدیدات امنیتی ویرانگری قرار داده است. بحران نئولیبرالها منجر به قدرتگیری گروهها و جریانات راست و خشن افراطی با تمایلات صریح نژادپرستانه، از جمله جریانات تروریستی اسلام مابانه از قبیل داعش، نئونازیها و گرایشات یهود ستیزانه در کشورهای مختلف جهان شده است.
دیوار در برلین فرو ریخت. نظام تمامیت خواه و سرکوبگر ولایت فقیه نیز از آغاز بنا را بر ساختن دیوارهای عظیم اختناق پی ریخت. آقای منتظری در اعتراض به سیاستهای توسعه طلبانه خمینی و دست درازیهایش در عراق باو متذکر میشد که نمیتوان با همه ملل رابطه مان را قطع کنیم و دور ایران را دیوار بکشیم. خمینی در پاسخ باو میگوید بله باید دیوار کشید و دیواری بزرگ لازمست که ساخته شود. بنابراین دیوارها یکی پس از دیگری ساخته میشدند. از زندانها گرفته تا دیوارهای بلند و خوفناک اختناق و سانسور در همه جا و همه طرحهای جداسازی ارتجاعی جنسیتی در جامعه و ممنوع الخروج کردنهای بیشمار افراد معترض. روز و شب دیوارهای اختناق ولایت مطلقه بر پایه خون مجاهدان و مبارزان آزادی و سرکوب مردم بالا میرفتند. اما کدام دیوار است که بتواند در برابر سونامی اراده استوار مردم بجان آمده ایستادگی کند؟
خانم آنگلا مرکل در سی امین سالگرد سقوط دیوار برلین گفت که بلندترین دیوارها هم محکوم به نابودی هستند. او درست میگوید. همان دیوار دجالگری که خمینی توانسته بود بالای آن بپرد و از آنجا به ماه هم قدم بگذارد البته بدون هیچ آپولویی! مجاهدین با کار و تلاش و افشاگری آنچنان ویرانش کردند که با سر از بلندای ماه به قعرچاهی که خود کنده بود سقوط کرد.
خامنه ای و دستگاه سرکوبگرش هم این روزها در عراق و لبنان شاهد فروپاشی آنچه را که علیه این ملتهای شریف بنا کرده بودند هستند. جانیان در مقابل عدالت باید قرار بگیرند. دیوارها بر سرشان خراب میشود. دست برقضا جلّاد خونخوار نوری از دژخیمان قتل عام سال ۱۳۶۷ که بی هیچ محابا بارها به اروپا و سوئد مسافرت میکرد هم اکنون در چنگال عدالت به دام افتاده است. حال بگذار ایادی رژیم و مزدورانش سعی در مخدوش کردن این پروسه قضایی و سوءاستفاده بیشرمانه از آن بکنند. اما این دیوار سکوت در مقابل قتل عام سال ۶۷ ترک برداشته است و بدون تردید جانیان پاداش کار خود را دریافت خواهند کرد.
همچنانکه آنچه در شبانگاه نهم نوامبر ۱۹۸۹ آرزویی بیش نمی نمود به واقعیت پیوست و مردمانی که هرگز وجود دیوار برلین یعنی عظیمترین، پرقدرت ترین و پرمهابت ترین نماد نظام دو قطبی بر آمده از جنگ جهانی دوم را بر نتابیده بودند و در آن شب طی مدت زمانی بسیار کوتاه آنرا به ویرانه ای مبدّل ساختند، مردم بپا خاسته و بجان آمده از حکومت جبّار ولایت فقیه نیز یقینا همه دیوارهای بظاهر مستحکم این خانه عنکبوت را بر سرشان آوار خواهند کرد. در این هیچ تردید نیست که آن روز تاریخی و زیبا شدنی و آمدنی است. برای تحقق آن باید رزمید و با یاری رساندن به مقاومت ایران و مجاهدین که توانسته اند با سوزن کوه هیمنه ولایت را به لحاظ ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی، منطقه ای و بین المللی نابود کنند، در تحقق این حرکت عظیم تاریخساز بیش از پیش بکوشیم.