ولی‌فقیه کودک کُش



با نگاهی به لیست بلند بالای شهدای قیام طی سه هفته گذشته و وجود اسامی بیشماری از نوجوانان و کودکان، به یقین می‌توان به خامنه‌ای جنایتکار لقب «ولی‌فقیه کودک کُش» را اعطا نمود.

ایعاد سرکوب خونین مردم بقدری گسترده است که زبان و قلم برای به تصویر کشیدن آن قاصر می‌باشد. سخن از نوجوانانی است که در عنفوان بهار زندگی، بطرز وحشیانه ای از پشت اعدام خیابانی شده و یا توسط تک تیراندازان سپاه پاسداران و بسیج سرکوبگر به خاک و خون کشیده شده اند.

سخن از نیروی خون‌ریزی است که تنها با یک هدف و آن کشتار مردم برای حفظ قدرت ملایان ایجاد شده است. این همان بازوی ولایت اهریمنی است که اکنون نه تنها در ایران، بلکه فراتر از مرزهای میهن امان دست به کشتار مردم و انقلابیون در کشورهای همسایه و مسلمان میزند.
تشابه تاریخی این جریان سرکوبگر را، تاریخ معاصر جهان در دوران فاشیسم هیتلری تحت نام «نیروهای گشتاپو» تجربه کرده است.

در راستای کشتار کودکان و نوجوانان در شهرای مختلف میهن امان تاکنون لیست ۱۸ نفری از قربانیان انتشار بیرونی یافته است. در این رابطه باید اذعان نمود که این تنها «نوک کوه یخی» بنام ابعاد سرکوب خونین و کودک کشی از سوی رژیم آخوندی می‌باشد.
ابعاد خشونت بکار گرفته شده علیه قیام آفرینان بی‌دفاع وبی سلاح که به یمن هوشیاری مقامت ایران و مجاهدین خلق اکنون بازتاب جهانی یافته را روز گذشته برایان هوک، مسئول گروه کار ایران در وزارتخارجه آمریکا نیز مورد تائید قرار داده است.

همچنین خانم میشل باچلت کمیسر عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد در تازه‌ترین موضعگیری علیه این بربریت آخوندی اعلام کرده است: «دفتر حقوق بشر سازمان ملل قتل حداقل ۲۰۸ نفر را که در میان ‌آن‌ها ۱۲ کودک وجود دارند، تایید کرده است».
وی در ادامه به صنعتی بنام «سرکوب خونین» در دیکتاتوری ولی‌فقیه اشاره کرده و می‌افزاید: «تجزیه و تحلیل ویدئو‌های منتشر شده از اعتراضات نشان می‌دهند که برخی از ماموران امنیتی از پشت به سوی افراد غیر مسلح که در حال فرار بوده‌اند مستقیما شلیک کرده‌اند. برخی دیگر به صورت و یا اعضای مهم بدن تیراندازی کرده‌اند. به عبارت دیگر قصد آن‌ها کشتار معترضان بوده است».

یک کارگزار حکومتی در مجلس به سیاست سرکوب خونین از سوی خامنه‌ای اعتراف کرده است. وی می‌گوید: «مردم صدای اعتراضشان را رساندند اما با گلوله و بازداشت، جواب کوچک و بزرگ را دادند».
فاطمه سلحشوری در ادامه می‌افزاید: «قلع و قمع مردم، با جنگ‌جهانی و کربلای ۴ مقایسه شد. به نام دین، دستور ذبح و شکنجه مردم در سیمای غیر ملی صادر شد».

با نیم نگاهی به معنا و مفهوم این جملات که از سوی «خودی‌های نظام» به زبان آورده شده، اکنون می‌توان به‌خوبی به عمق فاجعه انسانی که در شهرهای ایران از سوی سپاه پاسداران، بسیج سرکوبگر و وزارت بدنام اطلاعات در حال رقم خوردن می‌باشد، پی برد.