اما خروش روز گذشته دانشجویان آگاه و مبارز و نیز فریاد های بحق آنان علیه ظلم و ستم ولیفقیه به یقین سخن از آن دارند که ایران تحت حاکمیت آخوندی هرگز تسلیم بگیر و ببند های گزمگان دولتی نخواهد شد و بر مطالبات بحق خود برای ازادی و حاکمیت مردمی همچنان پا فشاری می نماید.
با نیم نگاهی به دادهها از دانشگاههای کشور، نخست باید به این گسل شجاع که همواره در نوک پیکان مبارزه علیه دو دیکتاتوری شاه و شیخ ایستادهاند، درود فرستاد. بر این سیاق این دانشجویان میباشند که با روشن نگهداشتن شعلههای قیام، تلاش دارند تا جامعه را به جوش خروش علیه استبداد دینی بخروشانند.
به یقین اوج خیز دانشجویان را باید در پذیرایی گرم آنان از سر دژخیم قضائیه حکومتی، آخوند رئیسی مورد ارزیابی قرارداد. دانشجویان که از حضور وی در صحن دانشگاه تهران مطلع گردیده بودند، در حالیکه فریاد میزدند «قضاییه جلادان مقدمتان خونباران», درسی فراموش ناپذیر به نماینده ولیفقیه و کودک کش دادند.
بر اساس دادههای مقاومت ایران «بهرغم اقدامات سرکوبگرانه رژیم آخوندی، ازجمله استقرار نیروهای اطلاعاتی و انتظامی و لباس شخصیها در اطراف دانشگاه تهران و دانشگاه پلی تکنیک امروز شمار کثیری از دانشجویان این دانشگاهها در بزرگداشت ۱۶ آذر روز دانشجو در محوطه دانشگاه دست به تجمع زده و شعارهایی در حمایت از قیام سراسری مردم ایران، همبستگی با قیام آفرینان و شهیدان و علیه رژیم آخوندی سر دادند». (اطلاعیه شورای ملی مقاومت ۱۶ آذر ۱۳۹۸)
واقعیت در این برهه زمانی آن است که ولیفقیه طلسم شکسته تمامی کارتهای خود برای سرکوب را از دست داده است. فشار بر مردم و بهویژه اقشار ضربهپذیر اکنون در روند طبیعی خود، به ضد این سیاست تبدیل شده و ترس در میان بخشهای بزرگی از جامعه اکنون ریخته است.
بر این سیاق است که جوانان، زنان و قیام آفرینان، از تمامی گسلها و اقشار جامعه، دیگری چیزی برای از دست دادن ندارند. در نبود معیشت، رفاه، چشمانداز برای آینده، شغل، نان و کار، بخشهای بزرگی از مردم تنها راهکار را در تقابل انقلابی با دیکتاتوری ولیفقیه جستجو میکنند.
بر این منطق است که شعار سرنگونی و نفی کلیت این نظام سرکوبگر اکنون به یک خواسته ملی تبدیل شده است.
هیبت نیروهای سرکوبگر رژیم که مردم به آنان «آدم آهنی» میگویند نیز در کوچه و خیابان ریخته شده است و حتی نزدیکترین اقشار وابسته به رژیم نیز دیگر به آنان به چشم نیروی انتظامی و حافظ منافع نگاه نمیکنند، بلکه سپاه پاسداران و بسیج سرکوبگر و یا دوایر اطلاعاتی و امنیت رژیم را به مثابه «دشمن خارجی» که ایران را به اشغال خود درآورده و بدین سان دست به کشتار و غارت میزنند، مینگرند.
آری این سرنوشت محتوم حکومتی است که طی چهل سال گذشته دست به کشتار، سرکوب و ترور جامعه زده و بدین سان در پایان عمر حکومت ننگین خود، سر رسید این سیاستها را دریافت میکند.