جمشید پیمان:‌ توفان و موج و سینه ی دریا بدون تو

 

توفان و موج و سینه ی دریا بدون تو

 

سخت است روزگار من این جا بدون تو
خالی ست سینه ام ز تمنّا بدون تو

گفتی که بی تو چون گذرانیم روزگار*
اینجا برای من جهنّم پایا بدون تو

رفتی و رفت روشنی از چشم خسته ام
بی ارزش است دیده ی بینا بدون تو

رفتی و ماند با من و دلشوره های من:
توفان و موج و سینه ی دریا بدون تو

می گویمت که بی تو برایم چه مانده است:
یاد تو و تداوم شب ها بدون تو

یلدای چشم تو این جا نبود و گشت
شادی حرام در شب یلدا بدون تو
 
* "گفتی که بی تو چون گذرانیم روزگار
روزی که بی تو می گذرد روز محشر است" از: سعدی