مهرداد هرسینی:‌ پاتک شکست‌خورده مقام معظم




طی روز های گذشته دیگر بار شاهد آتش‌افروزیهای خامنه‌ای در کشور همسایه بودیم.

به یقین نخستین سؤالی که اکنون در اذهان بسیاری متبادر می‌شود، چرایی و زمان این اقدامات از سوی رژیم آخوندی است.
واقعیت در صحنه کنونی خاورمیانه و به‌ویژه در دو کشور به‌پاخاسته ایران و عراق آن است که مجموعه تحولات و به‌ویژه خیز بزرگ مردم و مقاومت در هر دو کشور علیه دیکتاتوری ولی‌فقیه و بازوان خونین آن، مهمترین عامل برای مجموعه محاسبات مملو از اشتباه خامنه‌ای می‌باشند.
در راستای تحولات اخیر در کشور همسایه، شلیک موشک و کاتیوشا و یا ترور شهروندان و مخالفان رژیم آخوندی در این کشور و النهایه بالا رفتن میمون وار از درب و دیوار سفارتخانه‌ها، نشان از آن دارند که خامنه‌ای نیاز شدیدی به منحرف کردن اذهان عموم از شکستهای خود را دارد.
چنین سیاستی را ما طی چهار دهه گذشته و بکرات از سوی رژیم آخوندی، مانند معرکه سفارت گیری در سال ۵۸، راه‌اندازی جنگ ضدمیهنی، عزل قائم‌مقام حکومت، پروژه‌های اتمی و به تبع آن دور بی‌پایان مذاکرات، مشاهده و تجربه کرده‌ایم.
براین اساس ولی‌فقیه طلسم‌شکسته اکنون نیز با اهرم ترور، صدور بلوا و بنیادگرایی تلاش دارد تا تعادل از دست رفته در ایران و عراق را با وارد نمودن عنصر خشونت و بمب‌گذاری و همچنی با هیاهو و غوغا سالاری برقرار نماید.
در این راستا روند روبه رشد خیزش مردم به‌جان آمده در ایران و عراق علیه مطامع دیکتاتوری خامنه‌ای که خود را در مجموعه عظیمی از اعتراضات، آتش زدن تصاویر، دفاتر، نمایندگیها و مراکز سرکوب و ترور ولی‌فقیه به نمایش گذاشته، اکنون حاکمیت را بر آن داشته تا علیه توده‌های به‌جان آمده دست به پاتک بزند.
برای نمونه در حالی‌که مردم ایران در مراسم سالروز چهلم شهدای قیام آبان ماه شعار می‌دادند «کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم»، مردم دردمند در شهرهای به‌پاخاسته عراق نیز فریاد رژیم ایران«اخراج، اخراج» سر می‌دهند.
سخن از مجموعه درد های مشترک میان خلقهای منطقه می‌باشد که صد البته دارای یک هدف و هم‌چنین یک دشمن مشترک یعنی نظام ولایت فقیه در ایران می‌باشند.
به یقین آخرین سخنان خامنه‌ای اعترافی است به‌وجود این واقعیات. وی از جمله می‌گوید: «شما الآن ملاحظه کنید در عراق دارند چه می‌کنند در سوریه چه می‌کنند انتقام داعش را از حشدالشعبی دارند می‌گیرند چون حشدالشعبی وارد میدان شد».
براین منطق است که دیکتاتوری مذهبی با نیروهای سرکوبگر خود مانند بسیج سرکوبگر، اطلاعات، لباس شخصیها و سپاه پاسداران در ایران و در عراق نیز با نیروهای نیابتی مانند عصائب، کتائب، حشدالشعبی و نیروی تروریستی قدس، تحت فرماندهی پاسدار قاسم سلیمانی علیه توده‌های به‌جان آمده وارد میدان شده است.
این جوهر و مضمون اصلی تحرکات زبونانه رژیمی است که روزی، روزگاری ادعای داشتن«پایگاه مردمی» و حمایت گسترده «امت مسلمان»! در کشورهای اسلامی و منطقه را داشت.
دست رد مردم عراق به حکومت آخوندی و به‌ویژه قیام خستگی‌ناپذیر آنان با وجود تمامی شیوه‌های سرکوبگرانه و قتل و کشتار و یا قیام مردم ایران در ۱۹۱ شهر کشور که عمدتاً از بخش«فرودست» جامعه می‌باشند، مبین واقعیتی به‌نام«عمق تنفر» از ولی‌فقیه و سیاستهای مخرب وی می‌باشد.
به یقین نخستین هدف رژیم آخوندی با سیاستی به‌نام«صدور بحران» مردم و مقاومت ایران است که در قیام آبان، ولی‌فقیه را تا یک قدمی سرنگونی کشانده است. سرکوب خونین قیام که بنابرداده‌ها تاکنون به‌شهادت دو هزار نفر رسیده، مبین خالی بودن چنته حاکمیت برای کنترل اوضاع در هم ریخته نظام می‌باشد.
فشار توده‌های به‌جان آمده در داخل و هم‌چنین مجموعه اعتراضات روبه رشد عراقیان با شکست دولت دست‌نشانده رژیم آخوندی در بغداد، خامنه‌ای را اکنون در بن‌بستی مرگبار قرارداده است.
حمله به نیروهای ائتلاف و عربده‌کشیهای ولی‌فقیه در پشت دیوارهای سفارتخانه آمریکا را باید در راستای«انحراف افکار عمومی» برای این بن‌بست ارزیابی نمود.
وی به‌خوبی به خط قرمز و این‌که اساساً رژیم در وضعیتی نیست تا دست به«بحران نظامی »دیگری بزند، واقف است. وی در این رابطه اعتراف می‌کند:«ما هرگز کشور را این‌که حالا بعضی‌ها می‌گویند آقا جنگ می‌شود فلان می‌شود نه ما کشور را به سمت جنگ نمی‌بریم».
این اعترافات بدان خاطر است که حکومت دیگر نه پول و درآمدهای نفتی در بساط دارد و نه نیروی اجتماعی در کار هست، هرآنچه هست در بهترین حالت«موشکهای اسقاطی» و کپی‌برداری شده از کره شمالی و چین و مشتی بادنجان«دورقاب چین» و عربده کش و قداره‌بند می‌باشند وبس.
براین منطق هدف اصلی«هوچیگری» و«داد قال‌های» خامنه‌ای و فرماندهان سپاه، همان حکایت آدم ترسو و بزدلی است که در شب و در هراس از سایه خود، ناچاراً«سوت» می‌زند.
عقب‌نشینی‌های مفتضحانه امروز وی از منطقه سبز در بغداد و به‌ویژه پس از دریافت ضربات سنگین نظامی که منجر به کشته شدن ۴۱ تن از فرماندهان نیروهای رژیم در ۵ پایگاه شدند، مهر تأییدی بر«خالی بودن» چنته مقام معظم است.