لاپوشانی، دروغگوئی راهکاری بود که روز به روز فاصله مردم را از حکومت بیشتر می کرد. در بسیاری از موارد مودیان قدرت امتحان خود را پس داده اند. نگاهی گذرا به نتایج بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله به ما یادآوری می کند که مردم خودشان در این روزهای سخت برای کمک به هموطنان خود وارد میدان شدند. در بسیاری از موارد کمک رسانان، دستگیر و زندانی شده اند. مردم ما در کورانهای سخت در کنار هم بوده اند و یاری رسان همدیگر! اما اکنون در شرایط سخت تری هستیم. باید توجه داشت که مردم به علت بی برنامگی کامل دولت، از نظر روحی نیز صدمه های جدی می بینند. هنوز اطلاعات مشخصی در کل جهان وجود ندارد که به قطع و یقیین بگوید که نقطه اوج این ویروس، در چه زمانی رخ می دهد. تمامی کشورهای درگیر خود را برای سناریوی سیاه آماده می کنند، که حتما خوانندگان این مطلب در جریان هستند. در اینجا سعی می کنم تصویری از آنچه بعد از پایان گرفتن دوره کرونا احتمال رخ دادن است بدهم.
اخبار به دست آمده نشان از آن دارد که مقامات دولتی از روز ۱۲ بهمن می دانستند که ویروس کرونا در قم وجود دارد. اینکه چرا از آغاز با کوچک نمائی و خرد گرفتن مسئله و پخش دروغ و اکاذیب دست به چنین کاری زدند شاید در بهترین و خوش بینانه ترین حالت به علت عدم درک و دانش کافی از جدی بودن قضیه داشته اند، که متأسفانه این چنین نبود، چرا که خامنه ای با وقاحت تمام گفت با پخش شایعه کرونا می خواستند جلو شرکت مردم در انتخابات را بگیرند. در مثل مناقشه نیست و شاید برای تفهیم موضوع کمکی باشد. بیماری ایدز نیز بیماری است ویروسی که اطلاعات ضد و نقیضی در مورد نقطه اصلی شروع، انتقال و شیوع بیماری در جریان بود. تصور اینکه این بیماری از آفریقا آمده و فقط سیاهپوستان دچارش می شوند در سطوح بالای دستگاههای اداری آمریکا وجود داشت. دولت ریگان هیچ هزینه ای را برای مقابله با بیماری و تحقیقات در مورد بیماری در نظر نگرفت تا اینکه متوجه شدند تعداد زیادی از مردان سفید پوست، مشهور و میانسال دچار این بیماری شده اند؛ که باعث سرازیر شدن کمک مالی برای تحقیقات به دانشگاهها و مراکز علمی آمریکا شد. ویروس ایدز از یک بیماری مرگ زا به بیماری قابل کنترل رسید. اینکه اعلام دچار شدن به کرونا از طرف افراد شناخته شده در روزهای علنی شدن بیماری (پس از شکست انتخابات) تبلیغات بود یا نه را مطمئن نیستم، اما خبر مرگ و میرافراد شناخته شده و حضور خامنه ای برای کاشت یک درخت با دستکش نشان می دهد که دستگاه دولتی با رویکردی دیگر باید با مسئله برخورد کند. در همین راستا باید سئوالات و چراهای زیادی را در مورد قرنطیه نکردن، ماسک، کیت آمازیش، لوازم محافظتی و مواد ضدعفونی، نبود امکانات پزشکی، وضیعت نابسامان کادر پزشکی وووو را پاسخگو باشد. که نیک می دانیم پاسخگوئی از اینان بعید است. کل دستگاه حکومتی کارخانه بزرگی از تولید دروغ ساخته که سعی بر آن دارند هر روز مدل جدیدتری را وارد بازار کنند، غافل از اینکه این مطاع خریداری ندارد. در مقابل مردم بیش از پیش با نبود عدالت اجتماعی و تبعیض گسترده روبرو شدند و دولت نه تنها نماینده ملت، بلکه در تضاد با خواسته های اولیه مردم عمل کرد. حال مردمی که در پنج ماه اخیر از شاهد حوادث وحشتناکی در جامعه بودند، کشتار آبانماه، سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی و انکار و انکار، مردم را به بمب انفجاری تبدیل کرده است. گسترش کرونا و عدم شفافیتی که تا به امروز وجود دارد، این را نشان داد که بین مردم و ولی فقیه هیچ رابطه مساوی وجود ندارد. ولی فقیه برای حفظ حاکمیت اش حاضر به هر کاری است و مردم خواهان از بین رفتن تام و تمام نظام هستند. در این میان رسانه های داخل کشور و وابسته به حکومت بالاجبار خبرهائی نه چندان خوشایند ولی نزدیک به واقعیت را انتشار می دهند. سایت فرارو در همین رابطه به نقل از دکتر متخصص امراض عفونی مسعود مردانی می نویسد که بین ۳۰ تا ۴۰ درصد از مردم تهران تا آخر اسفند به بیماری کرونا دچار می شوند. این زنگ خطر جدی باز هم مسئولان را تکان نداد و هنوز هم آنان در حباب خود هستند. در همبن راستا مزدک دانشور پزشک متخصص و انسان شناس در مصاحبه با خبرنگار فرارو ضمن بر شمردن علل بی اعتمادی مردم نسبت به دولت و عمیق شدن فاصله طبقاتی بین مردم برای خرید لوازم ضروری از جمله ماسک و الکل و رسیدن به پزشک می گوید: دولت برای باز کردن گره کور کرونا، در ابتدا نیاز دارد تا اعتماد عمومی را به خود بازگردانده و یا حداقل با کم کردن مشکلات خارجی امید را به اقتصاد نیمه جان ایران که با همهگیری کرونا به وضعیت احتضار رسیده، برگرداند. به خصوص که با نابرابری و حس فقدان عدالت مردم نیز روبه روست که امکان آشوبهای اجتماعی را بیشتر کرده است.
دانشور اضافه می کند حتی برای رعایت کردن اصول بهداشتی جامعه و مردم نیاز به تأمین زندگی خود دارند و مقامات در مورد معیشت مردم هیچ برنامه عملی ندارند. در نتیجه خانوارهائی که به نان شب محتاج هستند به هیچ عنوان توان خرید مواد ضد عفونی کنند، دستکش وماسک از بازار آزاد ندارند.
دانشور برای گذار از این شرایط سخت و حاکمیت باید به یک آشتی ملی تن دهد. و سعی کند که گسست دولت ـ ملت را کم کند. با این همه فاصله اگر همه گیری ویروس از حدی خارج شده و مرگ و میر بسیار بالا برود، اول این که نمی توان آن را مخفی کرد و دوم امکان نا آرامی های اجتماعی بالا می رود و حتی پس از پایان همه گیری و آشکار شدن تبعات اقتصادی این همه گیری نیز باید منتظر شورش های اجتماعی باشیم.
در پایان این مصاحبه دانشور به نکته مهمی اشاره می کند و می گوید: همدیگر را فراموش نکنیم. ما کشوری تاریخی هستیم که مصیبتهای بسیاری را تاب آوردهایم و هنوز زندهایم! این روند تاریخی به ما نشان میدهد که در شرایط سخت افرادی به میدان میآیند که سرنوشت جمعی را از سرنوشت فردی خود مهمتر میدانند. ارزشهایی، چون یاری، فداکاری و همبستگی باید در این شرایط تقویت شود و فرودستان، حاشیه نشینان، سالمندان و زحمتکشان نباید فراموش شوند.
در این بخش دانشور اقرار می کند که از دولت و نظام کاری بر نمی آید به کمک هم بشتابیم و معضلات را هم حل کنیم. بنابراین تمامی نصیحت های آشتی ملی و کلماتی از این دست فقط در حرف است و در عمل بیش از همه ادامه شورش ها و ناآرامی ها را شاهد خواهیم بود.
با توجه به مطالب بالا به این نکته باید صحه گذاشت که مسعود رجوی از جامعه ایران و آنچه در آن می گذرد بهترین و بیشترین شناخت را دارد. مسعود در آخرین پیام خود رو به مردم ایران می گوید:
جنگ مردم ایران با کرونا بخشی از جنگ سرنوشت با خامنهای و رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه است
نترسید، خشم فرو خورده را به جانب رژیم نشانه بروید
امکانات بهداشتی و درمانی باید در میان مردم توزیع شود
ابتکارها و خلاقیت جوانان بهویژه دانشجویان راهگشا و بنبست شکن است.
با تمامی سختی ها و فشاری که مردم در این روزها و حتی ماههای آینده تحمل می کنند، آینده بسیار روشنی بدون ولی فقیه در انتظار ماست.