مهرداد هرسینی:‌ نقش بی بدیل خامنه ای در فاجعه کرونا



طی روزهای اخیر شاهد اعترافات مختلفی از سوی کارگزاران و متولیان دیکتاتوری مذهبی در زمینه ابعاد پنهانکاری های حکومت و به خطر انداختن جان میلیون ها هموطن امان هستیم.

سرکلاف این اعترافات نخست از سوی آخوند روحانی باز و سپس به معاون وزیر بهداشت، معاون وزیر اطلاعات، وزیر کشور، نمایندگان مجلس ارتجاع و سرانجام به مداح بیت خامنه ای رسید. بدین سان تمامی داده های قطره ای از سوی عوامل دست نشانده ولایت سخن از واقعیتی بنام «آگاهی کامل» شخص خامنه ای از وضعیت بحرانی کشور بویژه از زمان بروز ویروس کرونا در بهمن ماه را دارند.

این تازه ترین اعترافات که خود بهترین ادله برای به محاکمه کشاندن خامنه ای در یک دادگاه بین المللی است، متعلق به نریمان پناهی، مداح او می باشد. وی دیدار خود با خامنه ای در تاریخ ۲۶ بهمن اینگونه به تصویر میکشد:
«جریان را نمی‌دانند. دست بوس آقا هم که مشرف شدیم. عزیزانی که محافظ آقا هستند نگذاشتند ما دست اقا را ببوسیم. چرا؟ آقا به ما بی‌اعتنایی کرد؟‌نخیر. حفظ جان اقا بر ما واجب است. هرکس باید مراقب باشد. مراقبش باید باشند دیگه. ما باید مراقب همدیگر باشیم. هم جلسه مون هم زائران و هم کسانی که در آن شرکت می‌کنند».

بله «حفظ جان آقا» که از «اوجب واجبات » نظام آخوندی است، اکنون کار دست بیت خامنه ای داده است و چهره کریه یک حاکم خون ریز، بی رحم و سرکوبگر را هرچه نمایان تر میکند. این همان خرمردرندی است که در آخرین سخنان خود، تلاش نمود تا با وارنه نمایی، ابعاد فاجعه را کوچک و کم اهیمت جلوه دهد.
خامنه ای از جمله تاکید کرد: ««این بلا آنچنان بزرگ نیست! این حادثه گذراست و فوق‌العاده نیست! خیلی بزرگ نکنیم»!!

اما در فردای شروع اپیدمی کرونا در شهرهای کشور، بسیاری از کارشناسان و متخصصین براین باور بودند که حاکمیت بطرز ناشیانه ای دست به سکوت و پنهانکاری عامدانه بر سر ابعاد آن زده است.
هدف از این سیاست ضد انسانی گذراندن پروژه مهندسی انتخابات و نمایش ۲۲ بهمن بود که خامنه ای بشدت روی هردوی اینها جیب گشادی دوخته بود.

شکست وی در هردو نمایش حکومتی که با عدم اقبال عمومی و با خراب شدن آوار بر سر کلیت نظام روبرو گردید، در منطق خود به بروز شکاف در راس رژیم و همچنین تنفر هرچه بیشتر جامعه راه برد.
همچنین با اوجگیری ویروس در شهرهای مذهبی مانند قم و یا مشهد و یا بخش های بزرگی از استان مرکز، جامعه کم کم به ابعاد «ویروس ولایت» پی برد، اما متاسفانه زمان دیگر گذشته و آن فاجعه ای که نباید بوقوع می پیوست، متاسفانه رخد داده بود.
این واقعیت در منطق خود و درسایه عدم قرنطینه این شهرها و در نبود زیر ساخت ها برای خدمات درمانی به موازات بلبشو، سوءمدیریت و پنهانکاری حکومت، صدها هزار ایرانی را طی هفته های نخست به ویروس کرونا مبتلا کرد، بطوریکه آمار قربانیان بطرز بی سابقه ای، بویژه در بخش های ضربه پذیر روبه افزایش گذاشت.
 
سخن از قریب ۱۸۰۰ قربانی (تا تهیه این نوشتار) می باشد که از سوی سازمان مجاهدین خلق انتشار بیرونی یافته است. در این راستا نیز دیکتاتوری مذهبی تا به امروز از دادن هرگونه آمار واقعی عامدانه خودداری کرده است.

اکنون افکار عمومی از حاکمیت سوال میکند که به چه دلیل دست به این جنایت سازمان داده شده زده است؟ و چرا از گفتن حقیقت ابا دارد؟

پاسخ به این سوال منطقی را باید در طینت ضد مردمی و نخ نبات این رژیم یعنی «دروغ و ریا» جستجو نمود. انتشار هرگونه آمار حقیقی مترادف با «اعتراف به جنایت» می باشد، واقعیتی که خامنه ای بدلیل وضعیت بحرانی رژیم و مجموعه بحرانی های داخلی بین المللی، بشدت از بیان آن هراس دارد. بر این منطق، خشم مقدس مردم با شعارهای «کرونای ولایت، عامل قتل ملت » ترجمان وحشت حکومت از تبعات هرگونه شفاف سازی است.

براین منطق است که باید افکار عمومی در خارج از کشور و بویژه سازمان های حقوق بشری، سازمان ملل متحد، کمیته صلیب سرخ جهانی و انسان ای دردمند و حامیان حقوق بشر را نسبت به تبعات مخرب این سیاست ضد انسانی آشنا نمود و از تمامی ظرفیت های موجود حقیقی و حقوقی برای کشاندن آمران و عاملان این جنایت به دادگاه های بین المللی استفاده کرد.

در راس مسببین اصلی فاجعه کرونا به یقین شخص ولی فقیه و سپس سران سه قوه حکومت و فرماندهان سپاه سرکوبگر و بسیج ضد مردمی قراردارند.