شیخ حسن روحانی به هنگامه شیوع ویروس کرونا و از دست رفتن جان بیش از ۱۵ هزار هموطن امان، در یک پریشان گویی، از وجود «نقاهتگاه های قشنگ و وسیعی» سخن می گوید که اگر کسی دیکتاتوری آخوندی، با تمامی باند های غارت و چپاول آن را نشناخته و یا تجریه نکرده باشد ، گمان خواهد کرد که انگاری با «بهشت برین» طرف است!!
شیخک شیاد که زبانزد «دروغگویی و ریا» و بویژه «کلاه گذشتن» برسر مردم است، در این یاوه گویی تاکید کرد: «نه تنها تخت معمولی ما خالی است تخت ویژه و مراقبتهای ویژه و آی.سی.یو ما هم در بسیاری از شهرها خالی است».
پایه گذار این سیاست ضد انسانی، کسی بغیر از شخص خامنه ای نیست. وی در فردای بالاگرفتن فضاحت دروغ گویی ها و پنهانکاری های عامدانه حکومت (۱۳ اسفند ۱۳۹۸) در زمیه شیوع ویروس مرگبار کرونا، این سیاست دروغ درمانی را اینگونه استارت زد: «ما مسئولانمان با صفا و صداقت از روز اول با شفافیت خبر رسانی کردند».!!
اما در ورای این خزعبلات حکومتی که صرفا مصرفی بجز «جنگ تبلیغاتی» ندارند، باید اذعان نمود که در نبود بودجه های عمرانی برای درمان و بویژه بیمارستان، ادوات و وسائل پزشکی، دارو و یا ماسک و دستکش، شفافیت با جامعه، اکنون بحران کرونا به افزایش شدید قربانیان ضریب دوچندان زده است.
کافی است تا در این رابطه به شهرهای دورافتاده، روستاها در سیستان و بلوچستان، کرمان، کردستان، بخش های بزرگی از اصفهان و یا خراسان و دیگر نقاط ضربه پذیر کشور نیم نگاهی بیاندازیم، تا به قطره ای از ابعاد ستم آخوندی در میهن اسیرمان پی ببریم.
سخن از مردم دردمندی است که نه تنها به نان شب محتاج اند، بلکه در زمینه هایی مانند بهداشت و سلامتی و بویژه با شروع و گسترش ویروس ولایت، از اولیه و ساده ترین امکانات درمانی و پزشکی نیزمحروم می باشند. بواقع اگر کادرهای شریف پزشکی و درمانی کشور از جان مایه نمی گذاشتند، قربانی نمی دادند و تسلیم ویروس ولایت می گردیدند، اکنون ابعاد فاجعه انسانی در ایران بسیار فراتر می بود.
اما هدف شیخ حسن از بیان چنین ادعا های پوچ و بی اساسی چیست؟ به یقین وی با دو هدف این کارزار کثیف و بازی با جان انسان ها را براه انداخته است.
نخست روبه سوی داخل و بویژه خطاب به «مقام معظم» و باند وی میباشد که از بام تا شام، «دولت تدبیر و امید» را بی کفایت و زیر ضرب گرفته و خواهان حرکتی بنیادین و «انقلابی» از سوی وی گردیده اند.
روحانی بخوبی می داند که فرصت زیادی برای ادامه ریاست اش بر قوه مجریه رژیم باقی نمانده است. شانس وی در این نهفته است تا ضمن بازی با آمار و ارقام و پنهانکاری های عامدانه و دادن آدرس غلط به جامعه، زمان خریده و به باند مقابل که اکنون بدلیل شکست های دولت، تشنه به «خون» آن می باشند ، چنین وانماید که گوئیا دولت یازدهم کنترل بحران را در دست گرفته است.
آن روی دیگر این سخنان مضحک نیز خطاب به خارج است، بویژه آن دولت ها و کشورهائیکه بدلیل افشاگری های مجاهدین و مقاومت ایران، چهره واقعی دیکتاتوری طی بحران کرونا را بهتر شناخته اند.
ابعاد فشار بین المللی و بویژه رسانه ای بر دیکتاتوری فاسد خامنه ای بحدی است که حتی فریاد «وا اسلامای» مقام معظم را نیز به آسمان رسانده است.
دنیا بخوبی دریافته که در ایران آخوند زده اکنون چه می گذرد و چگونه باند های غارتگر رژیم، اساس و بنیان کشور را با دزدی، سرمایه گذاری های مخاطره آمیز، هزینه های سنگین نظامی، اتمی، صدور ترویسم و یا موشکی برباد داده و کشور را عملا در مقابل هر بحرانی، بشدت آسیب پذیر کرده اند.
هم خامنه ای طلسم شکسته و هم دولت دست نشانده وی، بازی را در این قمار خطرناک به مردم و مقاومت ایران باخته اند. سران این رژیم بخوبی بر ابعاد تنفر اجتماعی از حاکمیت و عمق بحران که اکنون خود را در قیام گسل های اجتماعی به نمایش گذاشته، دریافته اند.
یک نمونه آن همان شورش زندانیان در بیش از هفت شهر کشور می باشد، واقعیتی که تا هفته گذشته اساسا در مخیله حاکمیت هرگز قابل تصور نبود.
براین منطق است که میتوان نیاز شدید حاکمیت برای تبلیغات دروغین و یا هرچه بیشتر «نظامی» کردن شهرها را دریافت. هراس خامنه ای از قیام مردم در این شرائط بحرانی است و براین منطق نیز شمشیر را با تبلیغات دروغین و سرکوب از رو بسته است.
در سایه «مبارزه با ویروس کرونا»، بسیج و سپاه تا دندان مسلح را روانه خیابان ها ومیادین نموده تا بدین سان نه درمان را بلکه ترس را بر جامعه مستولی نماید. اما سپر دفاعی ولی فقیه در حال خرد و خمیر شدن است، این واقعیت را می توان هم در عرصه اجتماعی و هم در نیروهای روحیه باخته و متواری از پادگان های حکومت بخوبی دریافت.