در این مدت همه روزه ستادهای مبارزه با بحران در کنفرانسهای مطبوعاتی شرکت میکردند و ضمن گزارش روزانه رهنمودهایی برای مبارزه با بیماری میدادند. دو ماه گذشته نشان داده است که ویروس و شیوه مبارزه با آن هنوز ناشناخته است و محققان و پزشکان در این روزها با احتیاط بیشتری از روند و پروسه ساخت واکسن و دارو صحبت میکنند. همه زوایای بیماری و عواقب و آثارش نیز برای پزشکان و کادر درمانی مجهول است. سؤالاتی از قبیل اینکه آیا کسی که به بیماری مبتلا شده در مقابل این بیماری ایمن است، هنوز جوابی ندارد. رئیس گروه محققان کشور سوئد که در جهان شناخته شده است و تقریباً در تمامی کشورهای اروپایی از او نقلقول میشود در مصاحبهیی گفته است که این ویروس به دفعات ما را حیرتزده میکند.
دو رویکرد متفاوتی که در آغاز با این بیماری و فرآیندهایش بود در نهایت به یک راه رسید. در انتهای ماه آوریل انتظار میرفت که رهبران کشورها خبرهایی خوبی از برداشتن محدودیتها و یا إتمام دوران قرنطینه بدهند که دو سه روز گذشته نشان داده است که چنین چیزی نیست و آنان تاریخی برای تمام شدن این دوران نمیدهند. در تمامی کشورهای دنیا در موارد بسیاری نه تنها محدودیتها کم نشده بلکه هم بیشتر شده و هم طولانیتر شده است. ممنوعیت مسافرت خارج از کشور تمدید شده است و شاهد هستیم که رهبران کشورها با احتیاط زمان تاریخ آخر ماه مه را برای برداشتن بعضی از محدودیتها اعلام کردهاند. در حقیقت اینچنین که دیده میشود، در شرایط کنونی مهمترین راهکار برای اینکه ویروس کمتر به جامعه آسیب بزند، قرنطینه و یا محدودیتهای اعلام شده بهترین راه است تا انتقال بیماری را به حداقل برسانند و آن را کنترل کنند تا کادر پزشکی و درمانی کشور توان پذیرش و کمک به بیمار را داشته باشند
اما در ایران تعداد جانباختگان کرونا در ایران روزبهروز در حال افزایش است. منحنی دادههای اطلاعاتی همچنان سیر صعودی طی میکنند و در هیچ زمینهای نشان از صاف شدن منحنی شدن نیست. رژیم از دادن آمار استانی و شهری خودداری میکند. آمار واقعی هیچ سنخیتی و تطابقی با آمار اعلام شده ندارد. مطالبی که ذکر شده هیچ جدید نیستند و اینکه میگوئیم بحران کرونا در ایران وارد مرحله جدیدی شده است به چه معنی است. در یککلام با مسامحه میتوان گفت دوران انکار حداکثری شروع شده است، چون دروغ و دروغگویی هم سقفی میتواند داشته باشد که احساس میشود سقف دروغ خامنهای و روحانی و در مجموع کلیت رژیم تا ثریا میرود. در مباحث روانشناسی بیماری وجود دارد به نام میتومانیسم که در زبان فارسی آن را خیالبافی و یا شیدایی ترجمه کردهاند. گفته میشود که بیشتر کودکان به عارضه دچار میشوند. سازمان پزشکان بدون مرز نشانههایی از این بیماری را اعلام کرده است که نشان میدهد فرد افسانه باف برای فرار از واقعیت دست به چنین کاری میزند. من پزشک نیستم ولی احساس میکنم که پزشکان یک نکته مهم از دست دادهاند و آن مسری بودن خیالبافی و یا افسانه سرایی در بین سران رژیم جمهوری اسلامی است. شیوع این بیماری آن چنان سریع است که برای اثبات دست به هر وسیلهای میزنند و مثلا سنجی را بهعنوان ویروس یاب معرفی میکنند که سلامی رئیس سپاه آن را منحصر بهفرد و در نوع خود بینظیر معرفی میکند که این بیچاره سنج قبلاً مسئولیتهای زیادی داشته است. هم میتوانسته بمبهای کنار جادهیی را شناسایی کند و هم مخازن آب را. دروغ چرا؟ ؟ تا قبر آآآآ! رئیس ارتش هم برای اینکه کم نیاورد دستگاه دیگری را رونمایی کرد که فرشتگان آسمان سر به سجده گذاشتند.
این افتضاح آنقدر بالا میگیرد که وزارت بهداشت ولیفقیه و انجمن فیزیک ایران صدایشان بلند میشود که این کارها بیشتر به یک خیالبافی کودکانه میماند. (عرض کرده بودم بیماری است).
روحانی و خامنهای درصدد بودند که داستان را این طور تمام کند که گویی مبارزه با بیماری کووید ـ ۱۹مسابقه دو سرعت بوده و آنان در آن برنده شدند. با رقص در خیابانها و کف و دایره گفتند که همه چیز تمام شده و برگردید سرکارهایتان. دستگاه ویروس یاب هم که هست. در حالیکه تمامی شواهد دال بر آن دارد که مبارزه با بیماری دو استقامت است و توان بیپایانی را باید دارا بود.
واقعیت تلخ این جاست که روانپریشی و خیالبافی سران حکومت ایران نتایج بسیار خونباری برای مردم ما دارد. حرفها و عملکرد سران نظام از صدر تا ذیل نشانگر فاصلهیی بینهایت بین آنان و مردم است. تناقض در رفتار و در عمل در تمامی موارد به چشم میخورد. نه تخت بیمارستانی است و نه کمکی از سوی دولت. دورویی و خیانت آنچنان خود را نشان میدهد که جای هیچ شک و شبههای باقی نمیماند. تقاضای کمک مالی از سوی خامنهای نیز از هیمن دست است.
قبل از اینکه این نوشته را به اتمام برسانم دو مورد را یادآوری میکنم و بر راه و استراتژی سرنگونی پای فشاری
رو به روحانی می گویم
۱ـ رهبران کشورهای اروپایی که نسبت بهعملکرد ولیفقیه و تو در مبارزه و مهار بیماری کرونا در حسرت بسیار هستند و مطمئن هستند که هنوز نه دارویی وجود دارد و تولید واکسنی در دو یا سه سال آینده در چشمانداز است، تصمیم گرفتند که مملکت را به اوضاع عادی برگردانند و در اولین قدم بسیار مهم و طراحی شده خانههای مردم را بر سرشان خراب کردند.
۲ـ در دوران حمله چنگیز مغول به ایران خوارزمشاه هر جا میرسید وصیت میکرد: چاره کار خود سازید! پناهگاه و گریزگاه به دست آرید که مقاومت در برابر لشکر مغول ممکن نیست… هر روز پریشانی، درماندگی و دلتنگیش افزونتر میشد… و چون پی درپی، اخبار وحشتناک دریافت می کرد، دگرگونی در احوالش بیشتر می شد تا مرد!