ابعاد دروغگویی که به یقین بخشی از «سیاست های راهبردی» خامنه ای است، طی سه ماه گذشته و از فردای بروز پاندمی این ویروس مرگبار دیگر حد و مرزی نمی شناسد. سخن از سیاستی ضد مردمی و عوام فریبانه است که حاکمیت در کلیت اش آن را «بی دنده و ترمز» به پیش می برد.
ولی فقیه زهرخورده که طی هفته های گذشته از بیرونی شدن بشدت در راس بود، دراین باره می گوید: «کرونا در آمریکا و اروپا در مقایسه با دیگر کشورها دیرتر شیوع پیدا کرد یعنی این کشورها فرصت داشتند خود را آماده مواجهه با این ویروس کنند اما آن چنان که باید و شاید نتوانستند که آمار بالای مبتلایان و فوتشدگان در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و مشکلات مختلف مردم در این کشورها از جمله بیکاری، این ناتوانیها را اثبات میکند».
ترجمان این جملات بدان معنا است که پنداری در حاکمیت «گل و بلبل» آخوندی اساسا بحرانی بنام کرونا با تبعات مخرب اجتماعی، آمار روبه رشد مبتلایان، سوء مدیریت، نبود زیر ساخت های درمانی و پزشکی، فساد دولتی و غارت حکومتی وجود خارجی ندارد.
در ثانی خامنه ای در حالی دسته گل به رژیم اش میدهد که بنابرداده های سازمان مجاهدین خلق «تا تهیه این مطلب» آمار قربانیان کرونا در ایران آخوند زده اکنون به بالای «۴۰ هزار ۲۰۰ نفر» رسیده است.
دراین راستا جا دارد تا ولی فقیه برای «تفنن» هم که شده، چند قدمی رنج زحمت نموده و از «کاخ سلطنتی» بیرون رفته و نیم نگاهی نیز به شهرها و مردم دردمند که اکنون نه تنها به نان شب ، بلکه به دارو و امکاات پزشکی محتاج اند ، بیاندازد.
آخوند روحانی در این رابطه اعتراف می کند: «این حاشیهنشینها که در شهرها بزرگ میبینیم سر چهارراه میرویم یک بچهای است که به عنوان تکدی آنجا ایستاده ۲ نفره ۵ نفره ۶ نفره و یا به صورت باند هستند و اینها رئیس و تشکیلات برای خودشان دارند این کار دولت است باید بجنگد باید با آن مبارزه کند و نباید بگذارد»!!
صحنه های دردآور کودکان کار، زباله گردن ، حاشیه نشینان و سالخورگان که بدلیل رشد مرگبار ویروس در دستگاه های تنفسی در حال پرپرشدن می باشند و یا شهرهایی که از ساده ترین و اولیه ترین امکانات محروم بوده و در حال جان دادن می باشند ، منطقا باید عرق شرم برپیشانی هر مسئول حکومتی بیاندازد. اما در دیکتاتوری ولی فقیه اینگونه نیست، حاکمان «شرم و حیا » را یکجا «قورت» و بجای آن تا بخواهیم «دروغ ، ریا و مکر» را برای عادی نشان دادن بحران، در دستور کار رژیم قرارداده اند.
سخن از شهرها یی ماند تهران، کاشان ، سمنان، قم و اصفهان و یا استان هایی مانند مازندران، گیلان، خوزستان، استان مرکز، است که اکنون فرسنگ ها از خط قرمز بحران نیز عبور کرده اند.
برای نمونه یک عضو کمیته مبارزه با کرونا میگوید: «استان های تهران، خوزستان، سمنان و حتی مازندران و گیلان دوباره موارد جدید بیماری رو به افزایش است...در استانی مانند استان خوزستان بیداد می کند...امروز شهر تهران در وضعیت قرمز قرار دارد» (ایسنا ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹).
چنین اعترافاتی را می توان با قدری سرکشی به رسانه های حکومتی بوفور یافت و مورد تائید قرار داد، زیرا ابعاد فاجعه به مانند قایقی است که از هر طرف سوراخ و عننقریب در حال غرق شدن می باشد.
اما سوال نهایی آنکه واقعا مسئول این وضعیت ضد انسانی که با خود رکود تولیدی و اقتصادی، افت ارزش پول ملی و به تبع آن بیکاری و فقر و فلاکت و وجود ۶۰ میلیون فقیر در جامعه گسترده کرده، بر عهده کیست؟ وجود ۱۴ میلیون بیکار، تورم ۴۲ درصدی، ورشکستگی ۷۰ درصدی واحد ها ی تولیدی و صنعتی و یا سقوط ارزش های فرهنگی و اجتماعی با کیست؟.
بله انگشت اتهام نخست بسوی شخص اول این نظام ضد مردمی و فاسد می باشد که پس از چهل سال حاکمیت، جامعه را به لبه پرتگاه سقوط در تمامی زمینه ها کشانده است.
فرصت ها را یکی پس از دیگری سوزانده و درآمدهای ملی را بعوض هزینه کردن برای ساختارهای محکم و مردمی، در تنور سرکوب جامعه، ترور، کشور گشایی، بمب اتم و برنامه های مخرب موشکی ریخته است.
خامنه ای چنان از بدبختی و مصیبت در دیگر کشورها سخن می گوید که پنداری حکومت وی، سرآمد «پیشرفت، دمکراسی و حقوق بشر» در دنیا بویژه در زمینه بهداشت و درمان و رشد و شکوفایی اقتصادی است. وی واقعا شرم را خورده و حیا را دو دستی قورت داده است.
به یقین در پشت این بحران، خشم و انزجار توده ها و فرودستان نفهته است، این واقعیت را بسیاری از ابواب جمع «اصالاحات قلابی» نیز فهم کرده و نسبت به بروز قیام و مالا سرنگونی نظام بدست گرسنگان و محرومان ، یکی پس از دیگری هشدار می دهند.
روزنامه حکومتی آرمان (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹) در این رابطه اعتراف می کند: «همگی باید توجه داشته باشیم که مبادا مقابل شورش گرسنگان غافلگیر نشویم. بنابراین لازم است که نگاهمان را تغییر دهیم».