منشور وارسته: رویکرد استراتژی امنیت سازی


بیش از سه دهه است که تحرکات نا جوانمردانه رژیم علیه مهمترین دشمن موجودیت خود، که همانا جنبش سازمان یافته مردم ایران است، لاینقطع ادامه یافته است.

در واقع نوسان نبض عملکرد رژیم ملاها در دشمنی با مقاومت، بهترین بینه از وضعیت امنیتی و ثبات داخلی و بیرونی در طیف حاکمیت نظام است. هر گاه که رژیم در تنگنا و بن بست سیاسی- اقتصادی محصور شود، نبض حیات رژیم کندتر شده و در عوض تحرکات علیه مقاومت ایران افزایش می یابد. این قانونمندی اکنون دوران حساسی را سپری نموده است. از زمانی که اعضای مجاهدین خلق هجرت پیروزمندانه خود را به آلبانی صورت دادند، شاهد افزایش فعالیتهای تروریستی، جنگ روانی، افزایش شبکه دروغ پردازی و شیطان سازی، و ارائه تصویری غلط از چهره مجاهدین خلق ایران هستیم. استبداد دینی با تجربه فعالیتهای بی شرمانه خودش در عراق، اکنون باردیگر دارد نیات پلید خود را آزمون می کند.
 توطئه علیه حضور سازمان مجاهدین در اشرف ۳ در آلبانی، اکنون وارد ابعاد جدیدی شده است. دستگیری تروریستهای اعزامی به تیرانا، توسط ماموران امنیتی دولت آلبانی، نمونه ای است از فعل و انفعلات تروریستی رژیم علیه مقاومت مشروع مردم ایران. البته فعالیتهای رژیم به این ختم نمی شود. نبش قبر کردن عده ای خائن علیه مصالح ملی و آزادی خواهی مردم در بند ایران نیز یکی دیگر از مجموعه سناریو های توطئه آمیزی است که شاهد شکل گیری مجدد آن زیر چتر خانواده های مقاومت هستیم. بسیج چهره های بی هویتی که از حضور خود در بزنگاه های حساس حیات سیاسی رژیم، در مقام امداد رسانی‌های ولایت فقیه در دسیسه و دشمنی سهامدار اهداف رژیم می شوند نیز شروع شده است. خیز برداشتن آنها در لطمه زدن به حیثیت و جایگاه مقاومت در انظار مردم ایران و محافل بین المللی، نه امری جدید است و نه بر کسی پوشیده است. بالاخره تاریخ بشر مملو از عناصر خیانت کار و وطن برباد ده است. اما آنچه که نویسنده این سطور را برآن داشت که به بررسی بپردازد، تحلیل درباره بریدگان خائن به آرمان آزادی مردم نیست، بلکه هدف بررسی علل شدت یافتن تشبثات و تحرکات جدید رژیم استبداد دینی علیه حضور مجاهدین خلق در آلبانی است! ریشه را در کجا بایستی جستجو کرد؟ پاسخ البته اگر خواننده مایل نیست تا آخر بحث را دنبال کند، در یک کلام "تیک تاک فروپاشی" است که آغاز شده است.
در مبحث قبلی تحت عنوان "چرا ویروس ولایت"، اشاره شد که: "بعد از گذشت چهل سال، ماهیت ارتجاعی رژیم آخوندی و ناسازگاری وی(روند ضد تکامل) با جهان روبه رشد در تمام حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نمایان گردیده است. محصول این سیاستهای کلان و ضد ملی، ورشکستگی و بن بست در تمام حوزه های نام برده است. اکنون شاهدیم که ایران به کشوری تبدیل شده است که نه مدیران اقتصادی شایسته ای دارد و نه برنامه اقتصادی مدون و روبه رشد. اهداف ضد ملی و میهنی خامنه ای و رئیس جمهور روباه صفت او روحانی، هزینه کردن سرمایه‌ ملی در بیرون از مرزها برای حمایت از شبه نظامیان و در سودای دسترسی به بمب اتمی و توسعه موشک‌های بالیستیک است. این استراتژی کشور را به ورطه ورشکستگی، فقر، بیکاری و گرانی کشانده است."
اکنون که رشد فعالیت های تروریستی و شیطان سازی رژیم علیه جنبش آزادی ستان را شاهدیم، به تحلیل در رویکرد استراتژی امنیتی رژیم با توجه به بحران هایی که آن را احاطه کرده است، می پردازیم.
درحالیکه میلیون ها ایرانی با تبعات فقر و فلاکت و بویژه در دوران ویروس مرگبار کرونا، دست و پنجه نرم کرده و به نان شب نیز محتاج می باشند، دیکتاتوری ولی فقیه با صرف صدها میلیون دلار، دست به آزمایش موشک بالستیک دیگر تحت نام «نور» زد. (همبستگی ملی ۵ اردیبهشت ۹۹)
وال استریت ژورنال در گزارشی افشاگرانه می نویسد:‌ دوسال از خروج ترامپ از برجام می گذرد، کارزار فشارحداکثری همچنان ادامه دارد و آمریکا در حالت جنگ با رژیم ایران است. وزارتخارجه معتقد است این رژیم از ۲۰۱۲ تا کنون ۱۶میلیارد دلار برای تروریسم هزینه کرده است. احساسات ضدحکومتی، مضمون اعتراضات سراسری در ایران است. باوجود کشته شدن قاسم سلیمانی رژیم ایران همچنان به رفتار سوء خود در خاورمیانه ادامه داده و همچنان از نیروهای نیابتی و حزب‌الله لبنان حمایت می کند. (همبستگی ملی، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ )
 شیخ حسن روحانی که بدروغ کاسه گدایی بسوی مردم ایران و جامعه بین المللی دراز کرده، با خوشحالی زاید الوصفی، این اقدام سپاه پاسداران را «تبرک» گفت و افزود: «این امر هم برای ما مبارک است و نشان ارزشمند بودن همه تلاش‌ها در این شرایط سخت است». (خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹)
این اقدام درحالی است که زیربناهای جامعه و ساختار اقتصادی کشور بدلیل بی کفایتی دولت و مدیران کشور، ضربه پذیر و در حال فروپاشی است. رشد و نمو تورم و گرانی، بیکاری، سکته تولید و رکود شدید اقتصادی در دورانی که ویروس کرونا نیز آنرا تشدید کرده است، و وجود بحران دارو و درمان در حاکمیت منحوس ولی فقیه اکنون جامعه را هرچه بیشترضربه پذیر کرده است، بنحوی که رشد فزاینده آمار قربانیان به «۴۰۰۰۰ نفر» بالغ شده است. از سویی در محافل مماشاتگر نیز با نا امید شدن از رژیم به آینده بعد از فروپاشی نظر دوخته اند. بطور مثال نشریه معتبر فارین افرز، که ارگان بنیاد فکری و بسیار با نفوذ در آمریکا می باشد، در گزارشی با تیتر "انقلاب بعدی ایران در راه است"، به این مطلب پرداخته که چرا تغییر رژیم در ایران ضروری است و آنرا اینچنین تشریح کرده است:
"جمهوری اسلامی هیچگاه در منطقه، به یک دولت مسئول تبدیل نخواهد شد. در ایران، جمهوری اسلامی اجازه رقابت سیاسی واقعی به نیروهای مختلف نخواهد داد و اپوزیسیون سازمانیافته در کشور شکل نخواهد گرفت. این حکومت، دست از جاه‌طلبی‌های اتمی بر نخواهد داشت و هیچگاه منافع آمریکا در منطقه را مشروع نخواهد دانست. انقلابیون هرگز از انقلاب خود دست نمی‌کشند. واشنگتن باید آن نیروهایی را که ‌بیش از همه چشم‌انداز دارند، شناسایی کند و به آنها اجازه بدهد خودشان تصمیم بگیرند." ( ری تکیه، فارین افرز، ۳۰ فروردین ۱۳۹۹).
با این حساب ضروری است سوال کنیم که در این مقطع که شیرازه نظام در حال فروپاشی است و انباشت مطالبات مردم محروم و رنج کشیده ابعاد تازه ای یافته که بی ثباتی و نا متعادل بودن نظام را نوید می دهد، نخبگان ولایت و الیگارشی دینی چه استراتژی را برای خنثی کردن تهدید را دنبال می کنند؟ و تبعات استراتژی امنیت سازی چیست؟
امنیت ملی در محتوا بر پایه انسجام در اجتماع، پیشرفت در حوزه اقتصادی و ثبات و وحدت سیاسی استوار است. فقدان هربخش، مانع استقرار امنیت کامل می شود. میزان امنیتی که یک کشور میتواند از آن سود جوید، ارتباط زیادی به قوت و استحکام پایه های امنیت ملی دارد. به عبارتی این عناصر به یکدیگر وابسته اند و در جهت وفاق ملی نقش اصلی را ایفا می کنند. از آنجائیکه رژیم بنیادگرای اسلامی در ایران، منافع حاکمیت را بر منافع ملی، مرجح شمرده است، تمام دغدغه خود را به حفظ ارکان قدرت، به هر قیمت معطوف کرده است. به عبارتی، حوزه های اقتصادی- سیاسی در محور امنیتی سازی است که جوابگوی نیاز نظام تلقی می شود. عمده ترین مبنای امنیت پایدار در رژیم، مشروعیت سیاسی آن است. مشروعیت نظام نیز تابع عملکرد آن است. به تعریفی مشروعیت سیاسی به عنوان مبنای امنیت داخلی، مبتنی است بر عدم وجود تهدیدهای داخلی، که در قیاس با هرنوع تهدید خارجی از الویت برخوردار است و به این ترتیب نقش کانونهای شورشی برجسته می شود.
از طرفی همبستگی اجتماعی مردم با عنایت به موقعیت ژئوپولتیک ایران و با توجه به محتوای «امنیت سازی» در نظام ولایت فقیه نقش بسیار مهمی داشته و از اهمیت ویژه یی برخوردار است. در حقیقت امنیت رژیم بطور نسبی زمانی تأمین می گردد که همبستگی اجتماعی در سطح قابل قبولی ارتقا یابد. از مصادیق مهم همبستگی اجتماعی در شرایط معقول آن اعتماد اجتماعی به کارگزاران است. چنانچه در پائین ترن سطح قرار گیرد، ضریب «امنیت سازی» نیز کاهش یافته و تبدیل به عامل «امنیت سوز» می شود.
با توجه به کارنامه استبداد آخوندی طی چهل سال اخیر، به روشنی احساس انزجار و رد و انکار رژیم توسط اکثریت ملت را شاهد هستیم که در نقطه انفجار قرار دارد. توزیع نا عادلانه ثروت ملی ناشی از فساد در حکومت، موجب خشم عناصر اجتماعی و عمیق شدن شکاف میان حاکمیت و ملت می شود که در نتیجه آن گرایش محرومین جامعه به خشونت و قهر به مثابه تاکتیک حصول مطالبات خودشان سمت و سو پیدا می کند.
در این مرحله دیگر بحث این و یا آن جناح مطرح نیست. صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت خبرآنلاین گفته است: "من الان می فهمم که آن شعار دی ماه ۹۶ که گفته شد «اصلاح طلب، اصولگرا دیگر تمومه ماجرا» یعنی چه! و من چقدر ساده لوح بودم که این شعار را جدی نگرفتم. اگر شما به عمق این شعار بروید این شعار خیلی تکان دهنده است. در این شعار نه امیدی است، نه آینده ای و نه سفیدی و نه نوری در پایان آن و فقط تخریب (سرنگونی) در آن دیده می شود. ما با نسل جدیدمان چه کرده ایم."( ایران پرس نیوز، ۱۲ اردیبهشت ۹۹)
 با درک محرومیت ملت این احساس تقویت شده است که بی عدالتی و ظلم صفت بارز نظام ولایت فقیه است. مردم اکنون خواهان تحقق عملی شعار آزادی های دمکراتیک هستند. محصول بی اعتمادی و بی عدالتی در نظام نیز گرایش اتو دینامیک به سمت مقاومت سازمان یافته و آلترناتیو دمکراتیک رژیم یعنی شورای ملی مقاومت، می باشد. در شرایط فعلی آنچنان عرصه بر رژیم تنگ گردیده که به منظور تأخیر در روند فروپاشی ناگزیر از انتخاب استراتژی فرار "بی دنده و ترمز" به جلو شده است. استواری قهرمانان مستقر در اشرف ۳ که عامل تقویت روحیه مردم در زنده نگه داشتن مشعل امید به سرنگونی رژیم و مهمتر این که کانون های شورشی را مهندسی و سازماندهی می کنند، لرزه به ارکان امنیت نظام افکنده است. لذا بمنظور خنثی سازی بحرانهای پی در پی، ستبداد دینی با اتخاذ تاکتیکهای متناسب با استراتژی خود را به اجرا می گذارد. این خط مش تحمیلی شامل دو بخش درون مرزی و برون مرزی می باشد.
الیگارشی مذهبی با توسل به امکانات حکومتی تلاش دارد تا به هر نحوی شکل گیری حقیقت و آشفتگی در اداره مملکت که در پهنه اجتماع سرایت کرده است، مانع شود. زیراکه با حضور کانونهای شورشی، تهدید امنیت نظام امری جدی و اجتناب ناپذیر است. از این جهت ناگزیر است که پروژه خنثی سازی «امنیت سازی» را ترسیم و فرموله کند که به باور نویسنده این سطور عبارت است از:
-    ارتقاء فرصت مناسب (ویروس کرونا و اشتغال جهان به دفع آن)
-    افزایش غرور کاذب ملی (بکارگیری موشکهای بالستیک در راستای ارتقاء روحیه نیروهای خود)
-    افزایش همبستگی اجتماعی ( خلق دشمن فرضی آمریکا- اسرائیل)
-    ارتقاء امنیت رژیم (در کارزار با مقاومت).
مثال بارز آن در نظر یکی از کارشناسان رژیم بنام "میلاد ترابی فر" نمایان است، او می نویسد که:" اتفاقاتی که در دنیا در حال رخ دادن است خود یک فرصت تنفس برای ایران محسوب میشود، این فرصت چیزی نیست جر تثبیت و یا کاهش ارزش ارزهای رقیب ریال. بازارهای طلا و مسکن به صورت واضحی با یک رکود روبرو شده و همین باعث خواهد شد تا بازارهای موازی آن در کالاهای اساسی تر با ثبات روبرو شود. پس اولا تورم کاهش خواهد یافت و دوّماً بهای ارزهایی مانند دلار از افزایش خواهد افتاد." این کارشناس ادامه می دهد: "یکی از مهمترین مزیت هایی که کرونا برای ایران درست کرد این بود که ایران عملا با تکیه بر اصل عدم تمرکز طرف مقابل ابتکار عمل بیشتری خواهد داشت. اصل عدم تمرکز میگوید هر گاه قوه عاقله امنیتی-سیاسی طرف مقابل با تعداد کاراکتر بالاتر برای تصمیم گیری مواجه شد و تمرکز خود را از دست داد لاجرم اراده ضعیف تری برای مقابله داشته و قادر نیست بسیاری از تحرکات را پاسخ دهد. این درس بزرگی برای ایران است، در شوکها است که میتوان دارایی های ارزشمندی به جیب زد، از جمله این دارایی ها پول های نفتی سرگردان ایران است که در سرتاسر دنیا به خاطر فشار اوپک سرمایه گذاری شده اند، تبدیل این دارایی ها به دارایی های سودآورتر و مولدتر از جمله اقداماتی است که در بحران فعلی میتوان آنها را مورد بررسی قرار داد." (پژوهشکده تحقیقات راهبردی فروردین۱۳۹۹ ). این نوع نگرش در محتوا همان خوشبینی روحانی دماگوگ را انعکاس می دهد. اما تناقض همین نظریه توسط ولی فقیه نظام جلوتر برجسته شده است. اقرار خامنه ای ۱۷ اردیبهشت را مشاهده کنیم که می گوید: «آن چیزی که میتواند ویروس‌های مهاجم و میکروب‌های مهاجم به اقتصاد را خنثی بکند و آن را سالم نگه دارد تولید در کشور است. اگر ما همواره تولید خوب و مناسب و شایسته و رو به ‌رشد در کشور داشته باشیم، در مقابل این ویروس‌هایی که طبیعتاً وجود دارند -که البتّه اقتصاد ما متأسّفانه دچار میکروب‌ها و ویروس‌های طبیعی متعدّدی است؛ ویروس‌های دست‌ساز هم هستند، مثل تحریم، مثل همین مسئله‌ی قیمت نفت؛ اینها حوادثی هستند که به اقتصاد ضربه میزنند- میتوانیم مقاومت بکنیم". (خامنه‌ای، سایت همبستگی ملی، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹)
خوش خیالی نخبگان رژیم را ملاحظه کنید که در حباب توهم سیر می کند و حتی ولی فقیه نیز اقرار به موانع توسعه و حقایق صحنه اقتصادی کشور می کند. پاردایم رویکرد استراتژی مبتنی بر "امنیت سازی" در پراتیک اقتصادی-سیاسی نه تنها با واقعیت و داده های موجود در مملکت، در تضاد است، بلکه اتکاء به چنین برداشتی جز روحیه دادن و تقویت ابزار سرکوب، حاصلی ندارد.
ملاحظه کنید که واشنگتن تایمز ۱۰/۲/۹۹ چهره واقعی وضعیت داخلی رژیم را چنین نقل می کند: "مردم ایران با یک فاجعه مرگبار روبرو هستند. این کوییدـ۱۹ COVID-۱۹ نیست، گرچه این در حال نابودی جامعه آنها است، بلکه بیکفایتی و عدم صداقت رژیم آنهاست. رهبران ایران با این پاندمی به عنوان فرصتی برای تحکیم قدرت و تضعیف دشمنانشان تنظیم میکنند، نه اینکه نگران مردم خودشان باشند. اکنون، ایران به دنبال وام از صندوق بین المللی پول و برداشتن تحریم های آمریکا است. اما هیچ چیز این واقعیت پایه ای را تغییر نمی دهد که رژیم ایران اجازه می دهد تا شهروندانش بمیرند. برای کمک واقعی به ایران، آمریکا باید فشار را بر رژیم حفظ کند و همزمان بطور مستقیم به مردم کمک کند. سقوط قیمت نفت ایران در شرایطی است که صادرات روزانه این کشور به دلیل اعمال تحریم خرید نفت این کشور توسط آمریکا، طی دو سال گذشته از روزانه ۲.۲ میلیون بشکه به حدود ۳۰۰ هزار بشکه (مطابق اعلام خبرگزاری تسنیم) رسیده است. بر پایه نرخ ۱۰ دلاری بازار، درآمد روزانه فروش نفت ایران به کمتر از ۳ میلیون دلار رسیده که با ادامه شرایط حاکم بر بازار نفت و برقراری تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران، درآمد نفتی این کشور در سال ۱۳۹۹ به زحمت به ۱ میلیارد دلار خواهد رسید؛ رقمی که می‌تواند کمتر از هزینه استخراج نفت و دور زدن تحریم‌های آمریکا باشد. آمارهای اوپک نشان می‌دهد که تولید نفت ایران به حدود ۲ میلیون بشکه در روز رسیده و با توجه به مصرف روزانه ۱.۸ میلیون بشکه نفت در داخل کشور، میزان تولید نفت مازاد برای صادرات حدود ۲۰۰ هزار بشکه در روز است. اما ایران، بر اساس آمارهای کپلر، بیش از ۱۰۰ میلیون بشکه نفت بی‌مشتری در تاسیسات ذخیره نفت خشکی خود، همچنین نفتکش‌های لنگر انداخته در خلیج فارس انبار کرده و از این محموله‌ها می‌تواند برای افزایش صادرات، بدون نیاز به افزایش تولید نفت استفاده کند." ( ایران پرس نیوز ۹ اردیبهشت ۹۹)
الیگارشی ولایت فقیه، به منظور مقابله با کشف حقیت (برملا شدن ماهیت ضد دمکراتیک و ارتجاعی در نزد دولتمردان حاکم در آمریکا و شکست پروژه رفع تحریم ها)، ابزارهای خنثی سازی را بکار انداخت تا با فریب مردم و کانالیزه کردن آنها به سمت تهدید خارجی (ارتقاء فرصت مناسب ناشی از بروز پدیده ویروس کوید۱۹)، افزایش اعتماد سازی نماید. جیمز مادیسون (۱۸۳۶-۱۷۷۱)، پدر قانون اساسی آمریکا به درستی اظهار می دارد که «مفهوم دفاع در قبال خطر خارجی، ابزاری است در دست استبداد برای مصرف داخلی».
در راستای سیاست فریب مردم، استبداد دینی با استفاده از وسایل ارتباط جمعی استعمار (بی بی سی فارسی)، تلاش دارد با جوسازی و هیاهو وانمود کند که پرتاب ماهواره نظامی به هوا یک دستاورد ملی-نظامی است و در راستای تقویت امنیت نظام و خنثی سازی تهدید دشمن "فرعی" که آمریکا باشد، عملی شده است. بدین ترتیب چند مؤلفه در پیشبرد تاکتیک فرار بدون "دنده و ترمز" به جلو، مطرح است:
اولأ، می کوشد تا افکار عموی مردم رنجدیده و محروم را از شکل گیری حول محور نارضایتی انباشت شده ناشی از فساد و بی لیاقتی نخبگان که ماهیت ضد ملی و جنگ افروزانه آن بر همه روشن است، به سمت تهدید خارجی منحرف کند. به تعریفی کانالیزه کردن ناهنجاری های جامعه و نارضایتی مردم در بستر تهدید خارجی آنطرف سکه حفظ امنیت نظام می باشد. در حقیقت می کوشد تا سطح تمایلات ملت از مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کاهش یافته و توجه مردم به سمت تهدید خارجی سوق پیدا کند.
ثانیأ، با طرح شعار اقتدار بنیه نظامی سپاه آنهم در وانفسای پدیده ویروس کرونا،، تلاش می کند تا با بسج و ارتقاء روحیه نیروهای سرکوبگرش، سطح همبستگی در میان نیروهای وارفته اش را افزایش بخشد. با توجه به قیام مردم در آبان ۹۸ و رشد پتانسیل طغیان مردم محروم، از فرصت بدست آمده از شیوع ویروس کشنده استفاده کرده تا قاتلین ملت (سپاه و بسیج) همواره روحیه سرکوبگری را حفظ کرده تا در صورت طغیان توده های محروم، توان سرکوب را از دست ندهند. در ضمن زیر پوش بحران کرونا، به تسویه حساب با صداهای مخالف نظام از هر قشری که باشند پرداخته است. ولی فقیه در ۱۳ اسفند ۹۸ در پی شیوع بیماری و کشتار مردم توسط ویروس کرونا، اظهار می دارد که" بلا تبدیل می شود به نعمت و تهدید تبدیل می شود به فرصت".
ثالثأ، بمنظور خنثی سازی ریشه تهدید اصلی خود (نه خلق صنعت دشمن تراشی مجهول و فرعی)، و در وحشت از گرایش نسل جوان به سمت آلترناتیو مقاومت سازمان یافته، و با توجه به روند صعودی بی اعتمادی مردم، نیاز به عامل یا عواملی که مانع پیوند نسل سرخورده با نیروی پیشرو خود یعنی مقاومت سازمان یافته شوند دارد. میثم پارسا، کارشناس ارشد وزارت اطلاعات در رژیم در مقاله ای بنام «تاکتیک پارازیت و غفلت خسارت بار» تحلیل می کند که:
"هر کس در این نظام دستی در آتش داشته و برای بقای میراث امام (ره) از جانش مایه گذاشته باشد، به خوبی می‌داند که یکتا دشمن نظام مقدس جمهوری اسلامی،‌ سازمان منافقین است و بس». وی ادامه می دهد که: "چرا شجاعانه و البته مسئولانه فریاد نمی‌کشیم که دشمن برانداز نظام همین سازمان منافقین است و بس!‌ پس همه برای مقابله با این دشمن پلید دست در دست هم دهیم! چرا بی‌جهت نام رضا پهلوی را که حکم «کبریت بی‌خطر» برای نظام دارد، به عنوان پارازایت کنار نام دشمن اصلی و برانداز نظام (منافقین) می‌آوریم؟ آنوقت درحالیکه یاران نظام چنین رویة اشتباهی را در پیش می‌گیرند،‌ مسعود رجوی پیاپی بر طبل «کانونهای شورشی» کوبیده و فرمان به اغتشاش و براندازی نظام می‌دهند!» ( پایگاه خبری نسیم کرمانشاه، ۵ اردیبهشت ۹۹).
بدین ترتیب ایزوله کردن مقاومت در خارج از ایران، مخدوش کردن چهره مقاومت در میان هموطنان، زنده کردن مرده های سیاسی و خائن، طراحی برای کارهای تروریستی علیه اعضای جنبش آزادی خواه در اشرف۳ همه و همه گویای درک رژیم از تنها آلترناتیو خود و وحشت از سرنگونی بدست کانونهای شورشی است.
بدین سبب به هر نسبت که میزان همبستگی اجتماعی با عنصر پیشرو در مسیر رشد خود باشد، از ضریب امنیتی رژیم کاسته شده و راه فروپاشی نظام هموارتر و سهل ترمی شود. به عبارتی کاهش آسیب پذیری رژیم مبتنی است بر تقلیل و تعلل در مناسبات میان جنبش سازمان یافته و اکثریت ملت، که غیر قابل اغماض می باشد.
کاهش ضریب اعتماد ---< کاهش ضریب امنیت = حداکثر ضربه پذیری.
با عنایت به تحلیل فوق خامنه ای و شرکا بیشترین تلاش خود شان را در حوزه "امنیت سازی" روی تهدید خارجی (آمریکا) متمرکز کرده اند تا با این شیوه روحیه همبستگی در طیف نیروی سپاه و بسیج را زنده نگهدارند. تاکتیک های رژیم شامل موئلفه های ذیل می باشد:
۱- با مطرح کردن آمریکا به عنوان دشمن اصلی، به جامعه این گونه تلقین می کنند که تمام مخالفین و بخصوص اعضا و حامیان شورای ملی مقاومت، بازیچه دست آمریکا هستند. با این تاکتیک هدف نهایی خودشان در بی اعتبار ساختن مقاومت و زدن انگ وابستگی را تبلیغ می کنند. دراین راستا کم نیستند عناصر خائن و عوامل استعمار که مدد کار نظام اند.
۲- افزایش تنش میان ایران و آمریکا. تحرکات سپاه در عراق بمنظور فشار بر دولت ترامپ در تن دادن به خروج نظامی آمریکا از عراق. هدف رژیم حفظ دستاوردهایش در قرار دادن عراق در اقمار پریفری و به زم نخبگان رژیم، حیات خلوت نظام. هم زمان تلاش دارد تا با شانتاژ های نظامی و قدرت نمایی کاذب در خلیج فارس، آمریکا را به عقب نشانی بکشاند تا مجبور شود در تحریم ها تجدید نظر نماید. تاکتیک تبلیغاتی خروج نظامی آمریکا از منطقه و بخصوص عراق و خلیج فارس از جمله اهداف استراتژی امنیتی اش محسوب می شود. به گزارش خبرگزاری میزان، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه، روز پنج‌شنبه، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، در جریان بازدید از منطقه خلیج فارس گفت: «به آمریکایی‌ها اعلام می‌کنیم که در دفاع از امنیت ملی، مرزهای آبی، منافع دریایی و امنیت کشتیرانی و نیروهایمان در دریا کاملاً مصمم و جدی هستیم و هر اقدامی با پاسخ قاطع، مؤثر و سریع ما مواجه خواهد شد».
از منظر رژیم، ایران می تواند از این فرصت (تبدیل تهدید به فرصت)، با قدرت سازی در حوزه های ژئوپلیتیکی، ایالات متحده امریکا را مجبور به پذیرش جایگاه منطقه ای خود سازد. در این راستا با پیوند خود با مولفه های ژئوپلیتیکی حوزه های پیرامونی خلیج فارس، خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی با اتکاء به روسیه و چین، حضور ایالات متحده امریکا در منطقه را مشروط به پذیرش نقش و جایگاه ایران در منطقه سازد. اما تحرکات موذیانه رژیم در خلیج فارس، می تواند به ضد خودش تبدیل شود. اقدامات تصادفی و اتفاقی همچنان می‌تواند خطرساز باشد. جنگ‌ها همیشه عامدانه و با برنامه‌ریزی قبلی رخ نمی‌دهند. هنگامی که بین دو یا چند کشور شرایط "صلح مسلح" حاکم باشد، خطای غیرعمدی یک نیروی رده پایین هم می‌تواند به برافروختن شعله آتش جنگ کمک کند. با افزایش تنش میان تهران- واشینگتن، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد:‌ من قطعنامه مشترک شماره ۶۸ را که معنایش هدایت من به سمت پایان دادن به استفاده از نیروهای مسلح ایالات متحده در جنگ علیه رژیم ایران است، وتو کردم. این قطعنامه یی بسیار توهین آمیز بود. کنگره نباید این قطعنامه را به تصویب می رساند. (سایت همبستگی ملی، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹).
لایه زیرین تنش‌های کنونی در خاورمیانه رقابت بین ایران و آمریکا در چهار دهه گذشته است. خروج دولت ترامپ از توافقنامه هسته‌ای یا همان برجام و آغاز سیاست «فشار حداکثری» و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در سال ۲۰۱۸، چندین بار به بروز حوادث خشونت‌باری منجر شده است. از جمله این حوادث می‌توان به این موارد اشاره کرد:‌ حمله به کشتی‌ها در تنگه هرمز و خلیج عمان در ماه مه و ژوئن سال ۲۰۱۹؛ سرنگون کردن پهپاد آمریکایی ایالات متحده در ۲۰ ژوئن توسط ایران که ورود آن به فضای هوایی ایران محل مناقشه است؛ حمله موشکی و راکتی به تأسیسات نفتی آرامکو در عربستان در ۱۴ سپتامبر؛ به قتل رساندن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران و ابو مهدی المهندس، از فرماندهان عالی حشد الشعبی و بنیان‌گذار کتائب حزب‌الله عراق در یک حمله پهپادی در سوم ژانویه سال ۲۰۲۰ و زدوخوردهای متعاقب آن در عراق بین گروه‌ شبه نظامی تحت حمایت ایران و نیروهای آمریکایی در ۱۱ و ۱۲ مارس ۲۰۲۰.
هر یک از این حوادث می‌توانست متقابلاً انتقام و واکنشی متناسب را به دنبال داشته باشد و منجر به ایجاد تقابل نظامی مرگباری شود. چنانچه گزارش‌ها نشان می‌دهد، دونالد ترامپ،‌ رئیس جمهور آمریکا، پس از حادثه سقوط پهپاد آمریکایی در ژوئن ۲۰۱۹، فقط چند دقیقه تا صدور دستور حمله هوایی به مراکز نظامی ایران فاصله داشت. بسیاری از افراد در دولت وی پس از حمله آرامکو نیز بر انجام یک عملیات انتقام‌جویانه پافشاری می‌کردند. پس هیچ تضمینی وجود ندارد که فتیله جنگ خاموش بماند. ریسکی که رژیم برای حفظ بقاء به آن تن داده است.
۳- در حالیکه مردم ایران بدلیل کمبودهای امکانات بهداشتی هروز دسته دسته به قربانگاه ویروس کرونا گسیل می شوند، روحانی روباه صفت جز دروغ و گفتار درمانی راه حلی ارائه نمی دهد. از طرفی به سپاه پاسداران بابت به هوا فرستادن ماهواره نظامی با صرف هزینه های هنگفت تبریک می گوید. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به برنامه موشکی نظام ایران گفت که رژیم برای مردم ایران هزینه نمی‌کند و درخواست لغو تحریم‌های آن‌ها یک کلاهبرداری است.(دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ایران صدای آمریکا)
سلاح های کشتار جمعی به عنوان یکی از ابزارهای افزایش قدرت است. دستیابی به سلاحهای هسته ای در مرحله اول جنبه قدرت بازدارندگی و ایجاد ترس در جبه مقابل است. در مرحله بعد دست یابی به این گونه سلاح ها در جهت به دست آوردن پرستیژ در داخل و ارتقاء موقعیت در معادلات جهانی است. سند چشم انداز ۱۴۰۴ نیز دستیابی به انرژی و فناوری هسته ای را در جهت قدرت منطقه ای و افزایش اعتاار بین المللی و توان تأثیر گذاری بر نظام بین المللی را موجه می سازد.
سلاح های کشتار جمعی با وجودحمایت رژیم آخوندی از گروه های تروریستی بنیادگرای مسلمان، ابزاری خطرناک برای پایداری صلح درکشورهای منطقه است.
۴- بکار گیری و فعال نمودن لابی های خود و با سود جویی از فضای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، می کوشد تا ترامپ یا تن به سازش دهد و تحریم ها را بردارد، یا بلکه انتخابات را به جو بایدن کاندید حزب دمکرات، که از طراحان سیاست مماشات با آخوندها است و روابط خوبی در گذشته با رژیم داشته ببازد. ترامپ با فهم درست از عملکرد لابی رژیم با کمک سی ان ان و بی بی سی در باره مذاکره احتمالی با رژیم ایران پاسخ می دهد: "به نظر میرسد آنها منتظر دولت بعدی هستند. حدس میزنم که جان کری نمیخواهد که آن‌ها الان توافق کنند. آن‌ها (رژیم ایران) احتمالا تصور می‌کنند که می‌توانند صبر کنند. (ایران پرس ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹).
۶- افزایش اعدامها و محکومیت های سنگین برای مردم معترض. به بیانی از فرصت بحران ویروس استفاده کرده و به تصویه حساب با معترضین داخلی پرداخته است. شکارچی، سخنگوی نیروهای مسلح رژیم ۹ اردیبهشت ۹۹ اعتراف کرد: "از طریق فضای مجازی فقط ۳۶۰۰نفر دستگیری داشته نیروی انتظامی و بسیج حالا بسیج هم کمک کرده در این حوزه و ۱۱۳۶پرونده قضایی تا الآن برای اینها تشکیل شده." (همبستگی ملی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹)
۷- با استناد به رهنمود خامنه ای که خواهان استفاده از بحران ویروس در راستای تبدیل بلای ویروس به نعمت و تهدید ( فروپاشی ) به فرصت، سپاه پاسداران با این تصور که افکار جهان از پروژه هسته ای ایران غافل شده است، با سرعت بخشیدن به دستیابی به سلاح هسته ای از فضای پیش آمده می کوشد تا هرچه زودتر به اهداف نظامی گری نظام نائل شود بکارگیری و آزمایش موشک بالستیک، زیر چتر فرستادن ماهواره، نیز در راستای اهداف هسته ای رژیم نیز قابل تأمل است.
۸- به خدمت گرفتن داعش (تاکتیک جدید) برای سوءقصد علیه خانم رجوی و مجاهدین در آلبانی به موازات شیطان‌سازیها مدار جدیدی از خصومت دیوانه‌وار رژیم غرقه در بحران آخوندی را با مقاومت ایران به اثبات می‌رساند. رژیم آخوندها بقای خود را در نابودی و فنای مقاومت ایران و تنها جایگزین دموکراتیک می‌بیند. واضح است که وزارت اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس، داعش را برای یک طرح تروریستی علیه خانم مریم رجوی و اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف۳ در آلبانی به کار گرفته بودند. از این پیش‌تر، توطئه بمب‌گذاری در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در ویلپنت در تیر ۹۷ و توطئه انفجار و ترور در مراسم مجاهدین در نوروز ۹۷ با حضور خانم مریم رجوی و شهردار جولیانی که نخست‌وزیر آلبانی آنرا در ۳۰فروردین ۹۷ افشاء کرد، شکست‌خورده بود. آلبانی تاکنون در چند نوبت سفیر و دیپلمات ‌تروریستهای رژیم را از این کشور به‌خاطر همین جرایم تروریستی اخراج کرده است.
فرجام:
در جمع بندی تبین استراتژی رژیم برای محار تهدید و گریز از فروپاشی در چشم اندازی نزدیک، خطوطی را ترسیم و پی گیری کرده است که بنا به حکم شرایط داخی و بین المللی محکوم به شکست است. اکنون با شناخت مقوله "امنیتی سازی"، بهتر و روشنتر می توان رفتار رژیم در قبال تهدید موجودیت خودش را تبیین کرد. با عنایت به چارچوب های گریز ناپذیر در روابط سیاسی- اقتصادی و اجتماعی در ایران، و خصلت آشتی ناپذیر توده های رنج کشیده و تحت اسارت آخوندها و انباشت آتش فشان خشم مردم، و با توجه به ماهیت ارتجاعی و آنتاگونیستی نظام الیگارشی دینی و با درنظر گرفتن رشد فساد که از خواص استبداد است، و شرایط متحول بین المللی و عواقب ناشی از دوران پسا "کرونا"، از هم اکنون می شود پیش بینی کرد که تبعات سنگینی دامن رژیم به بن بست رسیده و ورشکسته را خواهد گرفت. اضافه بر آن سونامی رکود و بحران در اقتصاد و تجارت جهانی ناشی از شیوع ویروس، از جمله سقوط بهای نفت و رشد فزاینده بیکاری، تأثیرات منفی و اجتناب ناپذیر در روند نزولی بر اقتصاد ایران را در پی خواهد داشت.
در این راستا صندوق بین المللی پول هشدار می دهد که آشوب هایی بعد از کرونا در سطح جهان شکل خواهد گرفت. در واقع تحلیل هنری کسینجر از دوران پسا کرونا را مهر تأیید می زند. عدم ظرفیت رژیم به توافق با آمریکا که در تشدید تضاد داخلی نقش مهمی دارد، کهولت خامنه ای و عدم توانایی در جانشین سازی برای خود، و بالاخره ناتوانی در مهار و نابودی آلترناتیو خود، شورای ملی مقاومت ایران، و وحشت از پیوند توده مردم و خصوصاً نسل جوان با نیروی برانداز در هیئت کانون های شورشی، رژیم را دچار هیستری جنون آمیز ساخته است. بی دلیل نیست که بدون "دنده و ترمز" و در حضیض ذلّت، هجمه سیاسی و تروریستی خود را علیه رزمندگان مجاهد خلق در اشرف ۳ در آلبانی، به امید ممانعت از فروپاشی بکار گرفته است. مدت هاست که رژیم تمام ذخائر استراتژیک خود را به مصاف مقاومت بسیج کرده است، ولی برگ های تزویر و ترور هرچند سوخته و رسوا شده را بار دیگر از سر ناچاری و استیصال می آزماید. پس در حقیقت ریشه فعال شدن و نبش قبر کردن بریدگان و خائنین به آرمان رهایی ملت از چنگال ضحاک دوران، تاکتیک شکست خورده، ورشکسته و لو رفته ای، در رویکرد استراتژی امنیتی استبداد دینی است.
دکتر منشور وارسته ( کارشناس روابط بین الملل)