صرفنظر از عدم حضور وی در میان جمع «خودی های» نظام برای افتتاح قوه مقننه که بینه ای بر ابعاد وخیم ویروس کرونا در کشور می باشد، باید اذعان نمود که به یقین ترجمان این جملات بسیاری از زمینه ها مانند اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی را شامل می شود.
وی عامدانه تلاش دارد تا با بیان چنین جملاتی «چماق» را برسر نان بگیران حکومتی بکوبد، درحالیکه عطف به تمامی داده ها و همچنین به قانون اساسی رژیم، وی بعنوان شخص اول این نظام پوسیده، مسئولیت نهایی برای سیاست های راهبردی و شکست های ناشی از آن را برعهده دارد.
اما ولی فقیه ناخواسته و بدرستی بر نکته ای کلیدی بنام ناعدالتی در ایران آخوند زده انگشت گذاشته است، زیرا آنچه که تنها در این دیکتاتوری خون ریز و سرکوبگر یافت نمی شود، همان متاعی بنام «عدالت» می باشد.
در سخنان خامنه ای که از طرف آخوند محمدی گلپایگانی فرائت میگردید از جمله آمده است: «باید اذعان کنیم که در دههٔ پیشرفت و عدالت، نمره مطلوبی در باب عدالت به دست نیآوردهایم».
این اعترافات در حالی است که در تمامی زمینه های یاد شده، وجود بحران های لاعلاج و ناعدالتی را بخوبی می توان رویت نمود. آمار بالای اعدام ها، سرکوب و دستگیری های کور فعالان سیاسی، هواداران مجاهدین و مقاوت ایران، فعالان مدنی و یا نخبگان کشور و یا امنیتی نمودن شهرها در سایه ویروس کرونا بهترین بینه بر نبود عدالت در رژیم آخوندی است.
چنین وضعیت بحرانی نیز اکنون بطرز بی سابقه ای در زمینه های اجتماعی و اقتصادی و عدم تعدیل ثروت روبه رشد گذاشته است. برای مثال و بنابرداده های حکومتی اکنون قریب «۷۰ میلیون» ایرانی اکنون در خط فقر زندگی میکنند. متولیان رژیم از نرخ خط فقر مطلق «۵۰ درصدی» سخن به میان آورده اند که ترجمان «۴۰ میلیون» ایرانی می باشد.
یک نمینده مجلس رژیم در سخنانی (سایت دنیای اقتصاد ۷ خرداد ۱۳۹۹) اعتراف کرده است: «۹۰ درصد کارگران زیر خط فقر هستند».
سوء استفاده از اهرم های قدرت بویژه در وهله نخست از سوی شخص خامنه ای و سپس از طرف نهادها و ارگان های وابسته به بیت وی، دستگاه های اجرایی، نیروهای سرکوبگر و یا قوه قضائیه در کشور بیداد میکند. وجود شکاف عمیق طبقاتی که خود را در چهره کریه فلاکت به نمایش گذاشته است با نمود هایی مانند «زباله گردی، گور خوابی، حاشیه و آلونک نشینی، زنان کار، زنان خیابانی ، کودکان فقر و یا آگهی های فروش کلیه و دیگر ارگان های بدن» به یقین بهترین ترجمان برای وجود ناعدالتی و گسترش قارچگونه آن در ایران می باشد. نبود حقوق مدنی و شهروندی.
شاید دلخوشی خامنه ای از بیان واژه ای بنام «دهه پیشرفت» همان پرتاب چند موشک اسقاطی و کپی برداری شده از انواع صادراتی آن و یا زدن صدها سد غیر استاندارد میباشد که اکنون کشور را با بحران های متعدد آبی و خشکسالی روبرو ساخته اند. کافیست تا وی چند قدمی از لایه های بشدت حفاظت شده بیت خود بیرون رفته و سری به شهرهای آلوده با حداقل زیرساخت های فرسوده و تخریب شده، به خوستان بی آب و تشنه، به سیستان و بلوچستان گرسنه و یا کرمان و هرمزگان و لرستان کردستان بزند تا شاید با دیدن واقعیت ها، به نتایج «دهه پیشرفت» پی ببرد.