رحمان کریمی: نامیرایان

 


ای مرگ !
باز نشانه ها را خطا رفتی
حقا که هستی مثل ولی فقیه
با داس بلند درو بر دوش
به گلشن احرار می روی
پیری شکسته چون مرا وا می نهی
از بهر صید نازنین ترین مرجان
به دریا می روی.
مس وا می گذاری و به سرقت
گنجینه های طلا می روی .

ای مرگ !
ولی فقیه آدمکشان میهنم
از تو سبقت گرفته است
اما بدان و بداند آن استاد نابکار مرگ
کاینجا شمایان کور خوانده اید
چون برگزیدگان شورشی ما
با مرگ، تولد دوباره یی دارند
به جاودانگی .