به یقین منشاء این وضعیت بحرانی را که اکنون در تار و پود مناسبات اجتماعی رسوخ کرده، باید در وجود دیکتاتوری ولایت فقیه با قوانین ارتجاعی، سرکوبگرانه و تبعیض آمیز آن جستجو نمود.
سخن از رشد و نمو بحرانی است که بنابر تازه ترین داده های سازمان پزشکی قانونی کشور با رشدی معادل «۱۲ درصد» تنها طی یک سال گذشته مواجه شده است. براین اساس تنها تا پایان اسفند گذشته «در مجموع ۸۵ هزار و ۴۲۰ مورد همسرآزاری » و نیز « ۲ هزار و ۴۸۸کودک آزاری » در ایران آخوند زده به ثبت رسیده است.
این حجم عظیم از پرونده ها صد البته نوک کوه یخی بنام «ناعدالتی و وجود قوانی تبعیض آمیز» در حکومتی است که از صدر تا ذیل آن در فساد ، مردم آزاری ، سرکوب ، شکنجه و اعدام دخیل می باشند.
دراین رابطه بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی بدرستی براین باور هستند که در نبود سازمان های مدافع حقوق کودکان و زنا ن و بدلیل وجود قوانین ارتجاعی علیه نیمی از آحاد کشور، بسیاری از قربانیان در هراس از تبعات ناشی از هرگونه شکایت به مراجع قانونی، زخم های روحی و جسمانی ناشی از این بلایا را سالهای متمادی با خود حمل می کنند.
دراین راستا یکی از منابع رسمی برای رشد و نمو خشونت علیه زنان ، همان صدا و سیمای آخوندی و کمک به پذیرش فرهنگ خشونت و تحقیر زنان میهن امان می باشد.
براساس یک بررسی انجام شده در ۲۸ استان کشور «۶۰ درصد از زنان ایرانی در زندگی زناشوییشان دستکم یک بار خشونت را تجربه کردهاند».
همچنین باید به مجموعه ای از «قتل های ناموسی» در بخش های بحرانی کشور اشاره نمود که آن نیز بخشی از همین روند اجتماعی بشمار می روند. مرد سالاری و پدر و برادر سالاری که با قوانین ارتجاعی آخوندها عجین شده اند ، در این زمینه نقش اصلی را ایفا می کنند.
یک گزارش حکومتی ( سایت قطره ۳۱ خرداد ۱۳۹۹) ضمن اعتراف به این واقعیت به نقل از یک کارگزار حکومتی می نویسد: «آمار خشونت خانگی در ایران به خاطر اینکه زنان به طور معمول درباره این موضوع شکایت نمیکنند، دقیق برآورد نمیشود و نمیتوان آمار دقیقی در این زمینه ارائه داد».
به یقین علاوه بر دلائل فوق برای رشد این بحران انسانی ، باید به وضعیت وخیم اقتصادی و معیشتی میلیون ها خانوار ایرانی بویژه در دروان کرونا اشاره نمود. رکود اقتصادی و تولیدی که با خود میلیون ها نفر را بیکارکرده است ، نبود حمایت های دولتی از اقشار ضربه پذیر، بسط و گسترش فرهنگ خرافه ، فقر و فلاکت و همچنین عدم عامدانه ی کار فرهنگی از سوی رژیم در بخش ها و شهرستان ها ، بهترین بستر را برای این رشد و نمو این بحران اجتماعی پدیدار نموده است.