از ۲۷ تا ۳۰ تیر ۱۳۹۹، دنیا باردیگر شاهد پویایی و بالندگی مقاومتی بود که در فرهنگ مبارزاتی آن، کلمه بن بست واژه ای ناشناخته و بی معناست، چرا که هنر این مقاومت سد شکنی و غیر ممکن را ممکن ساختن، می باشد. نه محدودیتی را بر سمیت می شناسد و نه هیچ بهانه ای را برای کم کاری. تطبیق با شرایط و رشد کیفی در هر زمان و مکان.
از خود گفتن، رسم مجاهدین نیست، که همواره خود را بدهکار خلق خود می دانند.
اما اشارتی کوتاه به آنچه در آن سه روز محقق شد، تنها بجهت یادآوری و تاکید برایمان به راه و هدف آزادی مردم و همت و تلاش مستمر برای رسیدن به آن، نه اضافه گویی که یک از صدها سخن گفتن است.
برنامه سالانه مقاومت مردمی ایران امسال تحت تاثیر شیوع بیماری کرونا در سراسر دنیا قرار داشت و شرایط برگزاری این گردهمایی مانند سنوات پیشین امکان پذیر نبود و این می توانست عاملی برای چشم پوشی و صرف نظر کردن از انجام آن باشد.
مقاومت ایران اما دست به ابتکاری زد که ورود و ابعاد آن برای بسیاری و از جمله دست اندرکاران آن، عرصه ای کاملا بدیع و ناشناخته، با نتیجه ای غیرقابل پیش بینی بود.
برگزاری گردهمایی جهانی ایران آزاد از طریق آنلاین .
مسئولین از مدتها پیش امکان استفاده از اینترنت برای برگزاری این گردهمایی، حتی با توجه به خطرات و ریسک های کار شکنی از سوی عمال سایبری رژیم، را در دستور کار خود قرار دادند تا تجربه ای بی سابقه را به سرانجامی دلخواه برسانند.
انجام این کار فرصت دیگری بود برای قدرت نمایی و به رخ کشیدن توان و ظرفیت های عینی مقاومتی که حضور بی پایانش همچنان در صحنه مبارزه با دشمن ضد بشری و ضد ایرانی به بهترین شکل نمود دارد. پر واضح نیرویی در خارج از کشور خود و با امکانات اندک و محدود.
شرکت دهها هزار نفر در ۱۰۲ کشور و در ۳۰۰۰۰ نقطه دنیا نشان داد که "می توان و باید" نه صرفا یک شعار که باورعمیق و ایمان قلبی به تغییر می باشد، تغییر آنچه که هست به آنچه که باید بشود.
برگزاری بی مانند این کهکشان بار دیگر نظم، انسجام، تشکیلات و رهبری مقاومت سازمان یافته و شایسته ترین آلترناتیو رژیم آخوندی و جدی بودن آن در مبارزه با بزرگترین تهدید خطر جهانی را در برابر افکار عمومی دنیا بمعرض نمایش گذاشت و نشان داد هیچ ظرف و مکانی بهتر و هیچ سازمان و یا گروهی لایق تر و مصمم تر در راه مبارزه برای آزادی مردم ایران وجود عینی ندارد.
این حقیقت را می توان آشکارا در تلاش مذبوحانه و ناکام رژیم برای هک کردن سایت مجاهدین و سیمای آزادی و اختلال در روند این همایش و اتحاد نامیمون اراذل و اوباش وزارتی "شیخ و شاه" بعنوان تحلیلگر و کارشناس در یک هماهنگی و کر مشخص و گسیل مزدوران با (بی) نام و نشان به هجوم و برای رفع سوزش را بخوبی دریافت که نوشتن و گفتن بیشتر در باره این پیروزی شگرف را بی نیاز می کند.
واکنش هیستریک مزدوران رژیم با دشنام، چیزی جز اعتراف از سر اجبار به جایگزینی بی بدیل و پویایی این مقاومت خونین نیست.
اگر در گذشته سیاست رژیم، تخطئه، انکار و یا سانسور خبری فعالیتهای مقاومت بود، اما امروز اعتلای بین المللی و شکوفایی مقاومت چنان فراگیر شده، که رژیم را از سر فلاکت و استیصال به هجوم فراگیر و همه جانبه رسانه ای رسانده تا جنون خود را هرچه نمایان تر کند که البته آثار و تبعات آن به خودش باز می گردد.
سراسیمگی و کف به دهانی مز دوران رژیم، پس از پخش سخنان خانم مریم رجوی در تلویزیون ایران اینترنشنال، در اعتراض به این حرکت و به هدف بی اثر نشان دادن آن، ببینه ای است از وزن و اعتبار این مقاومت خونین.
پر واضح این که دیگر حربه "گروهک و فرقه تروریستی منفور بدون پایگاه اجتماعی" افاقه نمی کند و سیاست شیطان سازی هم با افشای گله مزدوران در خارج از کشور، مدتهاست که دیگر کاربردی بجز رسوایی برای عوامل رژیم ندارد.
ایستادن مقاومت در طرف درست تاریخ و اهداف بشر دوستانه ای که در پی تحقق آن است، همان قدر که مطلوب وجدان و ضمیر آگاه آزادیخواهان سراسر دنیا می باشد، بهمان اندازه و یا بمراتب بیشتر مورد حقد و کینه رژیم و عوامل لمپن خارج کشوری آن می باشد، که غیظ خود را در ادبیات و فحاشی های چارواداری لایق و زیبنده خود، آشکار می کند.
آن مزدوری که از حضیض ذلت به فحاشی و دشنام روی می آورد بخوبی می داند که چه می گوید و اینکه بفرمود ه باید اینگونه بگوید، چرا که یارای ایستادگی در برابر عظمت مقاومت راستین، رهبری پاکباز، اشرفیان و هواداران و اشرف نشانان ثابت قدم آن را، چه در کلام و چه در منطق، ندارد و این همان حلاوت ناسزا شنیدن است.
هر کجا تاریکی آید سزا
از فروغ ما شود شمس الضحی
گردهمایی جهانی ایران آزاد مصادف بود با بزرگداشت چهلمین سال تاسیس شورای ملی مقاومت ایران و سی و دومین سالگرد قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی.
تأسیس شورای ملی مقاومت ایران بمثابه پایدار ترین و مستحکم ترین ائتلاف سیاسی متشکل از گروهها و افراد مستقل طی صد سال اخیر و تا به امروز نشان داده، که می توان حول و محور یک هدف مشترک با مرام ها و اعتقادات گوناگون سیاسی، مذهبی و لائیک و با حفظ وحدت سیاسی و با برنامه مشخص و مدون، بطور جد و بمعنای واقعی کلمه آن، در مسیر سرنگونی برای ساختن ایران دموکراتیک فردا، هم پیمان و همراه شد تا در فردای سرنگونی مردم ما بار دیگر مخیر و محکوم به انتخاب میان "شاه و شیخ" نباشند که متضمن تحقق این هدف همانا برنامه ۱۰ ماده ای خانم مریم رجوی خواهد بود.
همچنین یادواره تابستان خونین ۶۷ و زنده نگاهداشتن یاد و نام ۳۰ هزار گل سرخ سر به دار، تجدید عهد و پیمان دیگری بود با شهدا و تاکیدی دوباره بر پیشبرد جنبش دادخواهی از سوی مقاومت خونین مردم ایران، بعنوان محقّ ترین و صاحبان واقعی این خونها، که رشد و اعتلای بین المللی آن مرهون تلاش های خستگی ناپذیر و مستمر خانم مریم رجوی است که هدف از آن نه انتقام گیری کور و یا خونریزی، که دادخواهی از ظلمی است که بر نسل انقلاب رفته و پاسخگویی و حسابرسی از آمران و عاملان این جنایت علیه بشریت در برابر یک دادگاه صالحه تا که چنین جنایتی هرگز باز تکرار و به محاق فراموشی سپرده نشود، چرا که دنیا بایستی خبردار شود، چه بر سر نونهالان و جوانان، این رهروان، منادیان و عاشقان زندگی، آزادی و رهایی، مردم رفته است.
مقاومت ایران در سومین اجلاس جهانی ایران آزاد، با عنوان "تروریسم رژیم ایران"، سفارت های رژیم را ببندید و ماموران و مزدورانش را اخراج کنید" بار دیگر توجه جهانیان را به مهمترین اهرم رژیم آخوندی در برابر مخالفان خود چه در داخل و چه در داخل و همچنین برای پیشبرد سیاستهای بنیاد گرایانه خود جلب کرد. توجه به این حقیقت که پایه و اساس این رژیم جنایتکار از همان ابتدای روی کار آمدنش همانا سیاست کشتار و ترور بوده و در این راه از سیاست مماشات کشورهای غربی بیشترین بهره را برای رسیدن به اهداف شیطانی خود برده است.
پرونده آدمکشی و ترور رژیم آخوندی در برابر مقاومت خونین مردمی قطور و ننگین است.
رژیم از سر عجز و ناتوانی در برابر رشد و اعتلای مقاومت همواره - سوای ترور شخصیت- از سیاست ترور فیزیکی استفاده کرده که آخرین نمونه فضاحت بار آن توطئه بمب گذاری در مراسم سالانه مقاومت در پاریس در سال ۲۰۱۸ بود که با دستگیری اسدالله اسدی عنصر وزارت اطلاعات و دبیر سوم سفارت رژیم در وین این طرح جنایتکارانه خنثی شد.
دستگیری و محاکمه این دیپلمات-تروریست ضربه سنگینی بر سیاست ترور رژیم در خارج از کشور وارد کرده و برای اولین بار است که دیپلمات ارشد یک کشور در اروپا بجرم طراحی ترور محاکمه می شود. این در حقیقت هشداری است دیگر برای دولتهای مماشاتگر که باز گذاشتن دست رژیم و کوتاه آمدن در برابر سیاست ترور، شانتاژ و تهدید، قطعا روزی گریبانگیر مردم خود خواهد شد و سیاست اصولی همانا قاطعیت در برابر ماموران و مزدوران تروریست تحت پوشش دیپلمات و اخراج آنان و برچیدن بساط دستگاه آدمکشی و بستن سفارتخانه ها، این لانه های جاسوسی، می باشد.
مقاومت ایران یک بار دیگر در صحنه سیاسی شگفتی آفرید و رژیم را آچمز و کور و بور کرد و نشان داد که هیچ هماورد و آلترناتیوی بجز شورای ملی مقاومت ایران و سازمان محوری آن، سازمان مجاهدین خلق ایران، در عالم واقع و در برابر این رژیم ضد بشری و ضد ایرانی به رهبری داهیانه آقای مسعود رجوی و پیشتازی زنی خستگی ناپذیر، رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال، خانم مریم رجوی وجود ندارد. ادعایی که هیچ کس بهتر از رژیم بر معنا و جدی بودن آن واقف نیست بطوریکه تا به امروز هر آنچه را که در توان داشته را برای نابودی مقاوم ترین دشمن خود بکار بسته و پس از این نیز بکار خواهد بست.
درود و دست مریزاد به تمامی کسانی که همچنان پرچم مقاومت را در سراسر جهان در دست دارند و به عهد و پیمان خود با شهدا و ملت رنج کشیده و ستمدیده خود با صدق و فدای حداکثری، حاضر حاضر حاضر ایستاده اند. ننگ و نفرین بر آنانی که با قلم و کلام خود برای نابودی این مقاومت در کنار رژیم جنایتکار آخوندی ایستاده اند.
حرف اول، حرف آخر سرنگونی، سرنگونی