مارتین پاتسلت؛ بردباری، افراط گرایی و تعصب را شکست می دهد

 

مارتین پاتسلت؛ بردباری، افراط گرایی و تعصب را شکست می دهد (۱۷شهریور ۱۳۹۹)

هفته نامه آلمانی فرایتاگ، ۴سپتامبر۲۰۲۰:

نفرت (پراکنی) دست افراطیون اسلامی در تهران را پر میکند

بردباری، افراط گرایی و تعصب را شکست می دهد

بقلم مارتین پاتسلت *


افراط گرایی هیچگاه نتیجه مطلوبی نداشته و در ارتباط با مذهب در جهان، فاجعه آفرین بوده است. فرقی هم نمی کند که آیا این داعش باشد ویا فرقه های متعصب مذاهب گوناگون و یا سایر اشکال دست اندازی و تجاوز تحت نام دین.
اینگونه تعصبات افراطی تنها باعث رنج، مرگ و نفرت می باشند و به هیچ وجه کمکی به وضعیت مردم نمی‌کنند. افراط گرایی اسلامی موجب به صحنه آوردن دشمن های بسیاری می شود. این تا بدانجا پیش میرود که برخی ایدئولوژی های سیاسی برنامه های خود را اساسا و هدفمند علیه مذهب تنظیم می کنند. با این روش آنها در نهایت دچار همان اشتباه مذهبیون متعصبی می شوند که با آنها در حال مبارزه هستند: آنها تمام کسانی را که دیدگاهها و نظرات سیاسی آنان را نمی پذیرند با این فرضیه که: اگر دوست من نیستی، دشمن من هستی، از میان خود دور می کنند.
این تفکر سیاه و سفید دیدن، بطور نمونه، تفکرغالب در جامعه ما پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ می باشد. همچنین قرنها یهودی ستیزی، ریشه در تعصبات دینی دارد. بنابراین، تعصبات دینی همواره عامل جدیدی برای عدم بردباری، نفرت و خشونت شده، ما و جامعه ما را، همینطور پیشرفت بشریت در راه مبارزه برای حقوق بشر و کرامت انسانی را همواره به عقب می رانند.
فراخوان دادن بنیادگرایان تهران در شعارهایشان به “مرگ بر اسرائیل” و یا نازیسم به نابودی یهودیان و کمونیسم به آتش زدن کلیساها نمی توانند هیچ مشکل اساسی این دنیا را حل کنند. کما اینکه ارائه تصویر دشمن از دیگران، پاشیدن بذر نفرت و پاک کردن تمامی هویت افراد، نمی توانند حلال مشکلات باشند. از اینرو ضروری است که این روشها و مکانیزم ها را بشناسیم، در باره آنان شفاف سازی کنیم و با تعهد به روشنگری در مقابل آن بایستیم. هر کس این حق را دارد، به چیزی که به آن احساس نزدیکی و با آن هویت خود را تعریف می کند و البته بواسطه آن دیگران را تحقیر نمی کند، اعتقاد داشته باشد. از چنین رویکردی، بردباری و مدارا رشد می‌کند و برپایه آن مردم هم میتوانند گفتگوهای مفید و موثری با هم داشته باشند. و تازه چنین چیزی امکان بقای مسالمت آمیز و همزیستی پایدار قریب هشت میلیارد انسان را ممکن می سازد.
من شاهد چنین تمرینی از تحمل و مدارا در بین جنبش اپوزیسیون شورای ملی مقاومت ایران بوده ام. در این شورا نه تنها ایرانیان مسلمان، بلکه همچنین مسیحیان، بی دینان و معتقدان ادیان دیگر مشغول به فعالیت هستند. من اینرا در جلسات این جنبش در پاریس و برلین تجربه کرده ام. شورای ملی مقاومت ایران و نیروی محوری آن یعنی مجاهدین خلق، راه و روشی متفاوت برای زندگی ارائه میدهند، راه درک و احترام بین ادیان و دیگر جهان بینی ها. آنها خواهان جدائی دین از دولت و مخالف هر شکلی از افراط گرایی می باشند. آنها انتقاد سازنده در مورد دین خود و سازمان خود را می پذیرند و خواهان این هستند که همراه با دیگران برای ساختن دنیائی بهتر و صلح آمیز، همکاری کنند، دنیائی که در آن تمام ادیان در ایران و در سراسر جهان بجای جنگیدن با هم، به یکدیگر احترام گذاشته و مکمل یکدیگر باشند.
برعکس نوشتجات غیرمحترمانه و مملو از نفرت، بطور مثال مانند نامه ای که من از مینا احدی از “حزب کمونیست کارگری” دریافت کردم، ما را به پیش نخواهند برد. نفرت کلی از اسلام و طرد و عدم تمایز قائل شدن مابین انتقاد و افترا علیه مجاهدین خلق به کسی کمک نمی کند. ملایان با تفسیر آمیخته با تعصب از قرآن اعتقادات مردم ایران را مورد سوء استفاده قرار می دهند، که این ضربه بسیار سنگینی است و بایستی به آن پایان داده شود. و وقتی جایگزین و آلترناتیوی وجود دارد که نه افراطی است و نه نفرت پراکنی میکند، دیگر اینکه اعضای این آلترناتیو به چه چیزی اعتقاد دارند و یا ندارند، نمی بایستی که نقشی در این میان بازی کند.
کسی که ادعای مخالفت با رژیم را دارد و مبارزه با اصلی ترین گروه مخالف ایران را وظیفه خود می داند، از مبارزه علیه دیکتاتور حاکم منحرف می شود، مقاومت را تضعیف می کند و در معرض خطر حذف کردن خود از دایره اپوزیسیون قرار می گیرد. این همان کاری بود که خانم احدی به آن دست زد و حاضر به هیچ انتقادی از خود نیست.

مسیحیان و آتئیست ها (بی خدایان) با هم برای مقاومت کار می کنند
بسیاری از حامیان آلمانی شورای ملی مقاومت ایران از مسیحیان می باشند. دموکرات مسیحیان اینک و طی سالهای گذشته دولت کشور ما را تشکیل داده اند. بسیاری از سیاستمداران کشیش بوده و می باشند و پیروان فعال آئین مسیحیت هستند. در طیف حامیان آلمانی شورای ملی مقاومت ایران، از افرادی هستند که با آموزه های عیسی مسیح همدلی پیدا کرده اند تا کشیشانی که زندگی خود را وقف خدا و عیسی مسیح کرده اند. تمام اینها همراه با بی دینان برای شورای ملی مقاومت ایران فعال هستند. هیچکس نمی خواهد دیگری را به راه خود بیاورد، تمرکز همه بر روی مبارزه برای آزادی و دموکراسی در ایران و پایان دادن به بدترین شکل از افراط گرایی است که در حال حاضر در جهان وجود دارد.
ملایان هر کس را که به تفسیر آنان تمکین نکند، می کشند و سرکوب می کنند. آنها پر از نفرت نسبت به دگر اندیشان می باشند. در برابر این تنها یک جواب وجود دارد: همکاری صمیمانه تمامی ادیان و جریانهای سیاسی که به منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد پایبند هستند. آنها در مبارزه علیه افراط گرایی، فارغ از اینکه تحت چه پرچمی ظاهر شود، با هم برای آزادی و تعیین سرنوشت خلقها متحد هستند.
حاکمان ایران در سال ۱۳۶۷ توسط “هیئت مرگ” طی چند ماه ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی را قتل عام کردند. در این کمیته اغلب تنها یک سئوال پرسیده می شد و آن اینکه آیا اعضا و هواداران مجاهدین خلق و کمونیست ها حاضر به دست کشیدن از اعتقادات خود هستند یا خیر. هر کس، چه مرد، زن باردار و یا خردسال جواب منفی می داد، اعدام می شد. این بایستی به ما یادآوری کند که افراط گرایی تمامی مخالفان خود را- چه ظاهری و یا واقعی- از بین می برد. این مانند رخدادهای دوران تفتیش عقاید در اروپاست.
ظاهرا خانم احدی و حزب متبوعش به چیزی کمتر از نفی کامل جنبش اپوزیسیون مجاهدین خلق رضایت نمیدهند. این یک رویکرد ضددمکراتیک است. اگر ما میخواهیم به رژیم ایران و افراط گرایی پایان دهیم، بایستی نشان دهیم که ما از تاریخ، بخصوص تاریخ خودمان این درس را گرفتیم که صبر و بردباری، احترام متقابل، انتقاد پذیری، واقف بودن به نقاط قدرت و ضعف خود، سازش پذیری و توانایی دست یافتن به توافق با دادن امتیازهای متقابل، جزیی از پیشرفت بشریت می باشد.

 

 

Toleranz besiegt Extremismus und Fanatismus

Hass spielt den islamistischen Extremisten in Teheran in die Hände

Von Martin Patzelt *
Extremismus hat nie zu etwas Gutem geführt. Auch im Zusammenhang mit Religion bringt er Unheil in die Welt. Egal, ob es sich dabei um den IS, um extreme Sekten verschiedenster Religionen oder andere Formen von religiösem Übereifer handelt. Solche Auswüchse von Fanatismus schaffen nur Leid, Tod und Hass und helfen den Menschen in keiner Weise.
Religiöser Extremismus ruft gleichzeitig viele Gegner auf den Plan. Das geht sogar soweit, dass sich einige politische Ideologien in ihrem Programm gezielt und grundsätzlich auf Religionen eingeschossen haben. Doch sie machen damit am Ende nichts anderes als die religiösen Fanatiker, die sie bekämpfen: Sie grenzen alle Menschen, die sich nicht zu ihrer Doktrin bekennen, aus nach dem Motto: Wenn du nicht mein Freund bist, bist du mein Feind. Dieses schwarz-weiß Denken beherrschte zum Beispiel nach den Terroranschlägen vom 11. September 2001 unsere Gesellschaft. Auch der Jahrhunderte alte Antisemitismus begründet sich u.a. im religiösen Fanatismus. So wird der religiös begründete Fanatismus zur immer neuen Quelle von Intoleranz, Hass, Gewalt und wirft uns Menschen und unsere Gesellschaft ja die Entwicklung der Menschheit in ihrem Ringen um Menschenrechte und Menschenwürde immer wieder zurück.
Ob der Fundamentalismus in Teheran mit seinen Parolen zum „Tod von Israel“ oder die Nationalsozialismus zur Vernichtung der Juden oder der Kommunismus zum Verbrennen von Kirchen aufrufen, das Entwickeln von Feindbildern, das Säen von Hass , das Auslöschen ganzer Identitäten und Menschen werden nicht die wirklichen Probleme dieser Welt lösen. Deshalb ist es notwendig, solche Mechanismen zu erkennen, sie transparent zu machen, ihnen mit aufgeklärtem Engagement entgegen zu treten. Jeder Mensch hat das Recht, das zu glauben, was ihm zuinnerst nahe steht, was seine Identität ausmacht, was andere Menschen nicht herabwertet. Aus solcher Haltung erwächst Toleranz, werden Menschen auch für sich selbst hilfreiche Dialoge führen können. Dies aber wird das friedliche Überleben und Zusammenleben von ca. acht Milliarden Menschen nachhaltig erst ermöglichen
Diese Übung von Toleranz habe ich bei dem oppositionellen Nationalen Widerstandsrat Iran (NWRI) erlebt. In diesem Rat engagieren sich nicht nur iranische Muslime, sondern auch Christen, Atheisten und Anhänger vieler anderer Glaubensrichtungen. Diese Tatsache habe ich bei Versammlungen dieser Bewegung in Paris und in Berlin erlebt. Der NWRI und seine größte Fraktion, die Volksmojahedin Iran (MEK), leben einen anderen Weg vor: einen Weg des Respekts und der Verständigung zwischen den Religionen und Weltanschauungen. Sie stehen heute auch für Trennung von Kirche und Staat und lehnen Extremismus in jeder Form ab. Sie sind offen für konstruktive Kritik an ihrer Religion und ihrer Organisation und sie wollen gemeinsam mit anderen daran zu arbeiten, eine bessere und friedlichere Welt zu schaffen, wo sich alle Religionen im Iran und in der ganzen Welt respektieren und einander ergänzen, anstatt sich gegenseitig zu bekämpfen.
Dagegen bringen uns solche respektlosen und hasserfüllten Zuschriften, wie ich sie zum Beispiel von Mina Ahadi von der „Kommunistischen Arbeiterpartei Iran“ bekommen habe, nicht weiter. All der Hass gegen den Islam im Allgemeinen, die Ablehnung und das undifferenzierte Kritisieren und Diffamieren der MEK hilft niemandem. Das iranische Volk wird mittels einer fanatischen Auslegung des Koran missbraucht und die Mullahs richten damit einen derart großen Schaden an, dass es ein Ende finden muss. Und wenn es eine Alternative gibt, die weder extremistisch noch hasserfüllt ist, dann sollte es keine Rolle spielen, welchem Glauben deren Mitglieder nun anhängen oder nicht. Wer allerdings mit oppositionellem Anspruch sein Mandat darin sieht, die iranische Hauptopposition zu bekämpfen, der lenkt vom Kampf gegen die herrschende Diktatur in Teheran ab, der schwächt den Widerstand und läuft zudem die Gefahr, sich selbst aus der Szene der Opposition auszugrenzen. Und das ist es, was leider Frau Ahadi gemacht hat und daraus auch keine Selbstkritik zu resultieren vermag.

Christen und Atheisten engagieren sich gemeinsam für den iranischen Widerstand
Viele deutsche Unterstützer des NWRI sind Christen. Unsere eigene Regierung wird und wurde viele Jahre lang von Christdemokraten gestaltet. Viele Politiker waren und sind Pfarrer oder aktive Anhänger des christlichen Glaubens. Die Bandbreite der deutschen Unterstützer im NWRI reicht von Leuten, die die Lehren von Jesus Christus sympathisch finden, bis hin zu Pfarrern, welche ihr Leben Gott und Jesus Christus gewidmet haben. Sie alle engagieren sich gemeinsam mit Atheisten für den iranischen Widerstand . Niemand will den anderen bekehren, sondern im Mittelpunkt steht der Kampf für die Freiheit und Demokratie im Iran und das Ende einer schlimmsten Form des Extremismus, den es heute in dieser Welt gibt.
Die Mullahs morden und unterdrücken jeden, der sich nicht ihrer Auslegung anpasst. Sie leben vom Hass gegen alle Andersdenkenden. Dagegen kann es nur eine Antwort geben: Das entschlossene zusammenwirken aller Religionen und aller politischen Strömungen, die sich der UN-Charta der Menschenrechte verpflichtet fühlen. Sie alle vereinen sich im Kampf gegen den Extremismus, egal unter welchem Banner er auftritt, und sie kämpfen gemeinsam für Freiheit und die Selbstbestimmung der Völker.
Die iranischen Machthaber massakrierten 1988 mit sogenannten „Todeskomitees“ innerhalb weniger Monate 30.000 politische Gefangene. In den Komitees wurde meist nur die Frage gestellt, ob die Anhänger und Sympathisanten der Volksmojahedin oder der Kommunisten von ihrer Einstellung abschwören. Wer dies verneinte, wurde hingerichtet, egal ob Mann, schwangere Frau oder Kind. Dies sollte uns ein Mahnmal dafür sein, dass der Extremismus alle Gegner – scheinbar oder echt – mordet. Das ist wie zu den Zeiten der Inquisition in Europa.
Anscheinend sind Frau Ahadi und ihre Partei mit nichts weniger als der vollständigen Ausgrenzung der oppositionellen MEK zufrieden. Dies ist ein antidemokratischer Ansatz. Wenn wir das iranische Regime und den Extremismus beenden wollen, dann müssen wir zeigen, dass wir aus, der Geschichte, besonders auch der eigenen gelernt haben, dass wir verstanden haben, dass Toleranz, gegenseitiger Respekt, Kritikfähigkeit und das eigene Verstehen unserer Stärken und Schwächen sowie Kompromissfähigkeit zur Weiterentwicklung der Menschheit gehören.

Martin Patzelt ist CDU-Bundestagsabgeordneter und Vorstandsmitglied im Deutschen Solidaritätskomitee für einen freien Iran (DSFI).

مارتین پاتسلت؛ بردباری، افراط گرایی وتعصب را شکست می دهد