دراین راستا شاهد هستیم که کشتی های غول پیکر ماهیگیری چگونه با صید ترال نه تنها ماهی گیران و زحمتکشان مناطق جنوبی کشور را به خاک سیاه کشانده اند، بلکه فراتر از آن تعادل اکولوژیک در آبهای جنوبی را نیز برهم زده اند، زیرا صید ترال به مانند «کلنگ الکتریکی» است که در عمق آبها و در کف دریاها تمامی موجودات زنده دریایی، لاک پشت های نادر، مرجان ها، آبزیان، جلبک ها و یا نمونه های گیاهی را با خود می بلعد و بدین سان در میان مدت به بروز عوارض وخیم محیط زیستی ختم می گردد.
ابعاد وطن فروشی های ولی فقیه بحدی است که حتی رسانه های حکومت بدلیل افشاگری های مردم و فشارهای اجتماعی ناچار به بیان گوشه هایی از این واقعیت گردیده اند.
برای نمونه خبرگزاری حکومتی دانشجو (۳۱ شهریور ۱۳۹۹) اعتراف کرده است: «روش ترال توسط شناورهای چینی در سالهای گذشته اعتراضات گستردهای به دنبال داشته است و کشتیهای چینی با تورهای ماهیگیری بسیار بزرگ هست و نیست منابع ماهی دریا را جارو میکنند».
واقعیت در دنیای امروز آن است ک صید ترال روشی غیرقانونی و منسوخ شده می باشد و بسیاری از کشورهای پیشرفته علیه چنین شیوه های مافیایی برای صید ماهی، قوانین بسیار سختی در پیش گرفته اند.
برای نمونه کشورهای مانند نروژ، دانمارک، آلمان و یا سوئد که دارای منابع بزرگ ماهی در آبهای شمال قاره اروپا می باشند، اجازه ورود به کشتی های خارجی را نیز ممنوع کرده و بدین سان با حفاظت از منابع طبیعی و ملی خود، مدبرانه بر صید ماهی نظارت دارند.
همچنین یک کارگزار رژیم ضمن اعتراف به ابعاد سیاست های میهن برباده خامنه ای در این رابطه می گوید: «ایران تنها کشوری است که به علت صدور مجوز صید ترال یا چشم پوشی روی این روش صید غیرقانونی مورد توجه خارجیها قرار گرفته است».
یک ماهیگیر دردمند ایرانی نیز با اشاره به تبعات وخیم این وضعیت برای میلیون ها خانوار در مناطق جنوبی کشور و یا شیلات ایران گفته: «کشتیها هرچه ماهی ریز و درشت است، جارو میکنند و تمام قایقها و صیادان این روزها بیکار هستند. اکنون شناورهای صیادی در حال تردد و مستقر در آبهای ایران زیستگاه مرجانها در آبهای بندرلنگه را تخریب کردهاند و زیستگاه دریایی کشور با کاهش جمعیت ماهی تن و فانوس ماهیها به دلیل صید کشتیهای چینی و هندی و ایرانی مواجه شده است».
اما در دیکتاتوری ولی فقیه بدلیل مجموعه بحران ها و بویژه انزوا و فشارهای سیاسی ، درب بر پاشنه دیگری می چرخد. خامنه ای برای ایجاد تعادل در بازی های منطقه ایو بین المللی، نیازمند به «چرب کردن سبیل» طرف های تجاری با قراردادهای ۲۵ ساله نظامی و امنیتی، واگذاری منابع طبیعی کشور و یا مناطق استراتژیک برای اهداف نظامی و ژئو پلیتیک آنان می باشد.
وی که از بام تا شام از «استقلال قلابی» حرف میزند، عملا بخش هایی از ایران را برای حفظ و ماندن بر اریکه قدرت به چین، روسیه و یا هند واگذار کرده است.