گرفتاری مردم ایران و نیروی پیشتاز آن مقاومت ایران برای تحقق امر سرنگونی یکی دوتا نیست. دوچهرگی و دو دوزهبازی عدهیی در خارج کشور که از پشت تریبونهای رادیو تلویزیونهای اینترنتی و غیر اینترنتی آت و آشغالهای خود را مدام بر سر ملت ایران خالی می کنند یکی از عوامل سردرگمی عاصیان میهن است. اینان با توان هر میزان از حرافی و عوامفریبی، نقش دیرین سیاسی خود را که به جیب رژیم ریخته می شد همچنان با سوژهیی دیگر ایفا می کنند. به سالیان طولانی به مردم ناراضی آدرس سردار سازندگی رفسنجانی را می دادند. بعد خاتمی رفرمیست و بعد روحانی اصلاح طلب. با بی اعتبار شدن جملگان و کلیت نظام ملا فاشیستی، امروزه متوسل به مسئله تحریم شده اند که فشار تحریم روی مردم است. عجبا که این سخن غلط و ریاکارانه، هم از زبان مدعیان ملی یا ملی مذهبی می شنویم هم از ایادی و مزدوران شناخته شده رژیم. به راستی مرزبندی این دو گروه در کجاست؟ آدم ناگزیر می شود که بگوید بند ناف هردو برآمده از رَحم رژیم است. بی دلیل نیست که یک دشمن مشترک دارند و آنهم مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است. بیدلیل نیست که مزدور نفوذی رژیم مثل مصداقی میان آنان لول می خورد. او را روی خط میآورند و ذرهیی شرم نمیکنند. برای آنان مهم این است که با مجاهدین خلق طرف شده است. هنرمند مقاومت آقای فریدون ژورک به عنوان شاهد نوشت که او در زندان نقش مزدور نفوذی را داشت. در خارج هم موظف بدین وظیفه بود. مدتی با مجاهدین خلق سر کرد تا اسمی بهم زند و دید آنجا با سد سدیدی مواجه است که از آن چیزی نصیبش نمیشود. و دید میان رده بی خاصیت ها، مشکوکان مشغول بهتر می تواند در اذهان ساده و فاقد تجربه سیاسی شکاف و تردید ایجاد کند. این عنصر پلید مضمحل از آن قالتاقهای هفت خط است. موضع ضد رژیم می گیرد تا شتر وزارت اطلاعات را آنجا که می خواهد بخواباند. آنکه به این مأمور دو چهره نقش، بی تفاوت است، کارش در جایی لنگ است. پای تحریم رژیم جنایتکار که می رسد، شیادانه می گوید تحریم باید روی رژیم باشد نه فشار روی مردم!!
نگارنده مصداقی را مثال قرار داد تا موضع دیگران را به حساب جهل و نادانی بگذاریم یا غرض و سوءنیتی حساب شده؟ در مورد مردم عادی تعدادی را می توان به حساب ندانستن واقعیت دانست اما خانمها و آقایان میکروفنی و میزگردی را نمی توان بی سوءنیت دید. این گوی و این میدان. یکی از آن حضرات ادعا کند که اقلام خورد و خوراک و پوشاک و بهداشت در لیست تحریم آمریکاست. مگر از خامنهیی جنایتکار تا سایر مسئولان و مقامات رژیم در لیست تروریستی قرار نگرفته اند؟ حقهبازی هم حدی دارد. قیمت اقلام خوراکی از جمله نان سیر صعودی دارد. بیاورید که گندم در لیست تحریم است. همین تازگیها ارتش عراق هفت کامیون حامل دارو را که از ایران آمده بود توقیف کرد. رژیم وقیحانه ادعا کرد که این کامیونها ترانزیتی از ایران عبور کرده اند!!! خب رژیم که چهل و دو سال است یک حرف دروغ از دهانش بیرون نیامده پس لابد هفت کامیون از افغانستان فقیر آمده بوده برای گروههای تروریستی وابسته به رژیم ملایان. شما نمی دانید که سپاه پاسداران مایحتاج روزانه مردم را از جمله دارو احتکار می کند و در بازار سیاه با قیمت سرسامآور به مردم می فروشند. آنانکه تحریم را فشار بر مردم تبلیغ می کنند از نظر این پیرمرد مشکوکند. با آنکه سر خودشان بی کلاه مانده نه انقلاب را دوست دارند و نه انقلابیون را. به بهانه راه های مدنی مردم را معطل می گذارند. تازه برای یکی مثل من این سؤال مطرح است که این چه تحریمی ست که کشتی های حامل نفت ایران به ساحل ونزئولا هم می رسد. کور بازار که نیست، کشورهایی همچون عراق، سوریه و ... به سود رژیم چه نقشی بازی می کنند.
این یک امر مسلم تاریخی ست که عملکردهای رژیم های دیکتاتوری که هوای نفوذ و توسعه طلبی در سردارند حاصل کارشان دامن ملت را می گیرد. نمونههای تاریخی بسیار است. سیاست که جای شوخی و جان من جان تو نیست. مورد تجاوز قرار گرفته خواه ناخواه در مقام دفاع از خود برمی آید، دامن قدرت های جهانی را می گیرد به اعتراض. وقتی رژیمی مثل ملایان سوای فساد و سرکوب بی امان، دستجات تروریستی در کشورهای دیگر راه می اندازد البته که باید با عکس العملها هم مواجه شود، البته که متـأسفانه چوب آن را مردم می خورند. به عملکرد و سرنوشت آلمان نازی نگاه کنید که چه نصیب آلمان و مردم غیور و زحمتکش آن شد. اگر حمایتهای بینالمللی نبود، اگر رجزخوانی های سالیان و آدرسهای عوضی دادنهای شما نبود با همه سرکوبهای وحشیانه، مردم به مدد مقاومت کار قیام را تمام کرده بودند.
پس بی دلیل نیست که من شیفته دو قهرمان ملی و شجاع میهنم مسعود و مریم هستم، شیفته مجاهدین خلق و ارتش بی سلاح آزادی ستان و جان برکفان کانونهای شورشی و شورای ملی مقاومت ایران هستم. هیچگاه اهل شترسواری دولا دولا نبوده ام. دردا که نه تنها قدر این گوهران بی بدیل نمی دانید که بلکه رژیم آنچنانی را هم ترجیح می دهید. «کبوتر با کبوتر باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز» .