دراین رابطه محمود الزهار، اعتراف کرده است که پس از دیدار با پاسدار احمدی، وی را به پاسدار قاسم سلیمانی برای دریافت پول ارجاع داده است.
الزهار که به مناسبت سالروز به درک واصل شدن قاسم سلیمانی سخن می گفت، سپس می افزاید: «حاج قاسم فورا درخواست ما را پاسخ داد به گونهای که روز بعد باید سفر میکردم ۲۲ میلیون دلار در چمدانهای فرودگاه دیدم. قرار بود مبلغ بیشتری پرداخت شود اما ما ۹ نفر بودیم که نمیتوانستیم بیش از این حمل کنیم زیرا هر ساک ۴۰ کیلو گنجایش داشت».
درفردای این اعترافات توفانی از خشم و انزجار عمومی علیه ابعاد غارت، چپاول و فساد در دیکتاتوری ولی فقیه پدیدار گردید. نیم نگاهی به شبکه های اجتماعی که اکنون به میدانی برای شنیدن حرف دل مردم تبدیل شده اند، بخوبی مبین این واقعیت است که چگونه رژیم آخوندی سرمایه ها و اموال ملی را برای ادامه مطامع و سیاست های مخرب خود در منطقه و کشورهای همسایه هزینه می کند.
همچنین سخن از درد و رنج ملتی است که بدلیل وجود نحوستی بنام «ولایت فقیه» اکنون باید نان را نیز «نسیه» خریداری کند. براین منطق چهره فقر و فلاکت، بیکاری و رکود اقتصادی و تولیدی از «درب و دیوار» شهرها می بارد.
نبود زیر ساختارهای شهری در خوزستان و استان های حاشیه خلیج فارس که با بارش چند ساعت باران به زیر سیلاب می روند ، تصاویر و آگهی های دیواری در معابر و خیابان ها برای فروش «جنین، نوزاد، کلیه، کبد، شبکیه چشم حتی مو»، بازتاب بحران انسانی و معیشتی در رژیمی است که اساس و بنیان آن بر غارت، چپاول و ناعدالتی استوار گردیده است.
ارسال دلارهای «نفتی» به عراق، لبنان، یمن، ترکیه و یا مورد اخیر آن، تماما در چارچوب بسط و گسترش بنیادگرایی با هدف ایجاد «حیاط خلوت» برای حفظ ولایت مطلقه در منطقه می باشد.
حسن نصرالله، سرکرده حزب الله لبنان چندی پیش بصراحت اعترف کرده بود که حتی هزینه «لباس زیر» افراد این گروه از سوی رژیم آخوندی تامین می شود.
وی همچنین با وقاحتی بی حد و مرز گفته است: «تا زمانی که ایران پول دارد، ما هم پول داریم»!!
چنین وضعیتی نیز برای دیگر گروه های نیابتی رژیم، بعنوان بخشی از «اهرم فشار» علیه کشورهای همسایه وجود دارد.
براین منطق سیاست راهبردی خامنه ای برای پیدا کردن جای پا در منطقه بر دو محور «پمپاژ پول و سلاح» استوار گردیده است.دراین رابطه نه تنها چمدانهای مملو از دلارهای نفتی بلکه «موشک و پهپاد» نیز اکنون بطور فله ای و با هدف برهم زدن تعادل در خاورمیانه به این گروهها ارسال می گردند.
بذل و بخشش های خامنه ای از جیب مردم ایران تنها به این موارد بسنده نمی کند، بلکه به سیاستی راهبردی برای نظام آخوندی تبدیل شده است. نمونتا هزینه های سنگین برای راه اندازی جنگ علیه مردم سوریه که تماما از «صدقه سری» دلارهای نفتی انجام گردیده، لکه ننگی است بر پیشانی دیکتاتوری ولی فقیه.
در فروردین ماه امسال رئیس بنیاد مستضعفان در یک برنامه تلویزیونی به پرداخت حقوق دهها هزار نیروی نیابتی رژیم در سوریه اعتراف کرد و از جمله گفت «من در بنیاد تعاون سپاه بودم، حاج قاسم آمده بود به من گفت که حقوق فاطمیون را ندارم بدهم، در سوریه کمک کن»!
این همان به ظاهر بنیادی است که براساس قوانین و ساختار حکومتی، وظیفه رسیدگی به دردمندان و فقرا در کشور را عهدهدار می باشد!!
بهرحال ابعاد بازتاب تنفر اجتماعی از ماجرای چمدان های مملو از دلار که صد البته به گوش متولیان رژیم آخوندی نیز رسیده، در حالی است که سرانجام محمد باقر ذوالقدر، معاون فرمانده کل سپاه پاسداران در سخنانی اعتراف کرد که «سلیمانی را باید یکی از کشفیات مقام معظم رهبری به حساب بیاوریم»!!.