دراین رابطه سخنگوی دولت شیخ حسن روحانی از جمله اعتراف می کند: «روحانی در روزهای گذشته دستور راهاندازی غنیسازی ۲۰درصد را صادر کرد و از ساعاتی پیش فرآیند تزریق گاز شروع شد و تا ساعاتی دیگر اولین محصول یو اف ۶ به دست خواهد آمد».
پیشتر نیز مجلس تحت امر خامنه ای در مصوبه ای که به دولت آخوند روحانی ابلاغ کرده، از طرحی بنام «اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها» با هدف «افزایش غنی سازی تا سقف ۲۰ درصد» سخن به میان آورده بود. همچنین راهاندازی ۱۰۰۰ سانتریفوژ آیآر۶ طی یکسال آینده، تولید ماهیانه ۵۰۰ کیلو اورانیوم غنیشده و راهاندازی کارخانه تولید اورانیوم در اصفهان، از دیگر بخش های مصوبات مجلس حکومتی است.
دراین رابطه سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در مجلس از جمله اعتراف کرده است: «عمده هدف ما این است که مسیر فشار و تحریم علیه ایران را برعکس کرده و طرف غربی را وادار کنیم مسیری که شکل دادهاند را تغییر دهند از این رو قصد داریم بخشهای مختلفی از صنعت هستهای را فعال کنیم».
به یقین این سیاست که آن روی سکه «باج خواهی» و ادامه شانتاژ با هدف «تقابل» با جامعه بین المللی می باشد، سخن از آن دارد که دستان خامنه ای به چه میزان برای قدم گذاشتن برسر میز مذاکرات احتمالی در آینده نه چندان دور و میدانهای مملو از مین، خالی می باشد.
واقعیت در این رابطه آن است که ولی فقیه زهرخورده اکنون نه «قاسم سلیمانی» کودک کش و نه ادامه «سیاست مخرب مماشات» را به همراه خود دارد. ضربات استراتژیک به سیاست های راهبردی رژیم آخوندی طی یک سال گذشته که با حذف فخری زاده، پدر «بمب اتمی» به پایان خود رسیده، به یقین آینه تمام قدی از بن بست های موجود و خالی بودن دستان خامنه ای را به نمایش می گذارند.
ولی فقیه بخوبی مطلع است که در آینده نه چندان دور، حاکمیت باید بر سر میز مذاکرات رفته و به تبع آن «جام های زهر» بعدی را «نوش جان»!! نماید.
براین اساس حداقل «۳ موضوع» حیاتی برای خامنه ای، یعنی «موشکی، اتمی و منطقه ای» در دستور هر مذاکره احتمالی قرار خواهند گرفت. این واقعیت را نه تنها سیاست گذاران جدید در کاخ سفید، بلکه طرف های اروپایی و نیز کشورهای منطقه ای بجد خواستار آن شده اند.
نکته مهم در این میان آن است که ولی فقیه یکبار زهر خورده، اجالتا تمایل چندانی برای «مذاکره» از خود نشان نمی دهد، زیرا وی بخوبی به نقاط ضعف حاکمیت، آنهم در این مقطع زمانی که نه از «مشروعیت داخلی» و نه از «مجموعه روابط بین المللی» برخوردار است، واقف می باشد.
دراین راستا آنچه که به اتحایده اروپا بر میگردد، نه از اینستکس خبری هست و نه از روابط حسنه دیپلماتیک، مالی و یا اقتصادی. این سخن به معنای هرچه بیشتر باز شدن شکاف میان رژیم آخوندی و اتحادیه اروپا میباشد.
همچنین محاسبات خامنه ای براین اساس است که رژیم وی اینبار «توان» دادن هرگونه امتیازی به طرف های مقابل را ندارد. این همان نقطه کلیدی در سخنان تمامی متولیان و کارگزاران حکومتی طی هفته های اخیر بویژه از فردای برگزاری انتخابات در آمریکا می باشد.
نرفتن به پای میز مذاکره نیز یقیننا تبعات مخربی برای حکومت از جمله کشیده شدن پرونده اتمی به شورای امنیت و باز شدن سرکلافی بنام «بند ۷» منشور ملل متحد را دارد.
براین منظر رژیم آخوندی تلاش دارد تا برای سیاه ترین دوران، یعنی «زمان فرارسیدن» هرگونه مذاکره ای و از آنجائیکه شکاف میان اتحادیه اروپا بعنوان شریک تجاری حکومت و ایالات متحده با آمدن بایدن، برسر سیاست های مخرب رژیم و راهکارهای تقابل با آن، بسته خواهد شد، برسرعت غنی سازی به عنوان یکی از اهرم های «معامله» بیافزاید.
بدین سان سیاست میان مدت ولی فقیه همان «افزایش غنی سازی» و «ذخیره سازی» اورانیوم با هدف «پر نمودن» دستان خالی حکومت و با هدف «دستیابی» به سلاح اتمی می باشد.
در این رابطه اخیرا یک کارگزار رژیم از وجود حداقل «۲ و نیم تن» اورانیوم غنی شده بالای ۴ درصد خبر داده است. بسیاری از کارشناسان مسائل اتمی نیز براین عقیده هستند که این میزان از ذخایر اورانیوم می تواند برای ساخت حداقل «۳ بمب هسته ای» مورد استافده قرار بگیرد.
به یقین تنها راهکار علیه ادامه این سیاست مخرب، نخست اعمال قاطعیت و اجرای ۶ قطعنامه از سوی سازمان مل متحد علیه سیاست های مخرب آخوندی می باشد. براین اساس خانم رجوی بکرات بر «توقف کامل غنی سازی، تعطیل سایتهای اتمی و بازرسی های هر زمان هر مکان» از سایت های رژیم تاکید کرده اند.