این پرچم سالیان سال است که بدست پرتوان مجاهدین برافراشته شده و به نظر هم نمیرسد که کسی توان آنرا داشته باشد که آنرا از دست مقاومت سازمان یافته بیرون بیاورد. این یک واقعیت زیبا و شورانگیز است که برای اولین بار در تاریخ مبارزات سازمانهای سیاسی که در موضع اپوزیسیون هستند، نیرویی با این ویژگیها و مختصات بوجود آمده. در تلاطم جهانی و بینظمی که در شرق و غرب عالم دیده میشود، سازمانی بوجود آمده که بدون وابستگی به یک دولت و یا یک نهاد و تنها با اتکا به نیروی خودش و با پشتوانه مردمی، منابع مالی خود را تامین میکند و حاضر نیست برای رسیدن به اهداف خودش طوق وابستگی این ابر قدرت یا ان ابرقدرت را به گردن بیاندازد. البته که این سادهترین کاری بود که مجاهدین میتوانستند انجام بدهند و هیهات که مجاهدین اساسا برای این نیامدهاند که وابسته به این یا ان باشند. از اینرو میتوان به جرات و صراحت گفت که این پدیده و جریان در تاریخ تمامی جنبشهای سراسر جهان بی نظیر است. زیرا تنها این سازمان بود که توانست نیم قرن با دو دیکتاتوری شاه و شیخ مبارزه کند و این مبارزه سهمگین و پرفراز و نشیب را بدون وابستگی به شرق و غرب و تنها با تلاش و کوشش خودش به پیش ببرد و هر وقت هم که نیاز بود از جان مایه بگذارد.
گلریزان همیاری تابلو درخشانی است که این واقعیت شورانگیز را به نمایش میگذارد که مقاومت از نقطه نظر مالی بر پایههای مستحکم تشکیلاتی خود، هواداران و دوست دارانش در ایران و خارج از مرزهای آن استوار است. هر سال که گلریزان همیاری آغاز میشود هواداران و حامیان مقاومت با شور و شوق فراوان دست افشان و پاکوبان به یاری مقاومتی میشتابند که همه چیز را برای رهایی میهن اسیر از دست ارتجاع مذهبی در طبق اخلاص گذاشته است. شکوه این برنامه آنقدر زیاد است که حتی مخالفین هم بر گستردگی آن صحه میگذارند و غبطه میخورند که تمامی هواداران مجاهدین همدل و همصدا، یکدست و یکپارچه از تمامی کشورهای دنیا مثل امریکا، کانادا، سوئد، هلند، فرانسه، آلمان، انگلیس، ایتالیا، اسپانیا، ترکیه و استرالیا زنگ میزنند تا کمکهای خود را به سازمان بدهند. این درجه از فداکاری و بخشش را در هیچ جنبشی نمیتوان یافت که هر سال هزاران نفر از اقصی نقاط جهان با شور و شوق فراوان و از ته قلب برای یاری میشتابند تا صدای مردم ایران و صدای مقاومت آنها خاموش نشود.
اما امسال در بیست و پنجمین گلریزان گلی بر گلستان مقاومت افزوده شد که چشم همه را خیره کرد، قلبها را به تپش وا داشت و افکار را منقلب نمود. دیدن این واقعیت شگفتانگیز، چشمگیر و بسیار شوق آور این بود که در روز اول تمامی تماسها از ایران بود و حتی لحظه ارتباطات قطع نمی شد. دیدن این صحنه ها اشک شوق را بر گونه هر دل سوخته ای که چهل سال شوق رهایی را در قلب و فکر آزادی را در سر دارد روان میساخت. کسانی که تماس میگرفتند صدایی بودند از عمق قلب ایران، میهنی که در شعلههای اتش رژیم آخوندی در حال سوختن است. کلمات و جملاتی که از سوی جوانان شورشی بر زبان جاری میشد صدایی بود که از قعر جهنم آخوندی به سیمای مقاومت میرسید و حاوی یک پیام مهم و انعکاس دهنده یک واقعیت سرسخت و خارق العاده بود. در این ندا خروش ملتی شنیده میشد که ترس را کنار زده، گرد نا امیدی از چهره زدوده و سراپا پویایی، سرزندگی و جنگندگی را به نمایش میگذاشتند. اینبار تنها هواداران خارج از کشور نبودند که در صف تلفن و تماس منتظر میماندند تا کمکهای خود را اهدا کنند، بلکه هموطنان ما از ایران بودند که بی صبرانه منتظر بودند تا همبستگی خود را با مقاومت اعلان و کمکهای خودشان را به مقاومت بدهند. در این تماسها شاهد صحنه های شگفتآوری بودیم که کلام قاصر از گفتن و قلم ناتوان آز نوشتن ان است.
چه میتوان گفت وقتی کسی خود در فقر بسر میبرد ولی پول قرض نموده و به مقاومت میدهد. چه میتوان نوشت وقتی که فردی در اوج بیماری که توان سخن گفتن هم ندارد، تماس گرفته و همبستگی خودش را اعلام میکند.
کلمات هموطنان ما از یک سو مملو از درد و رنج ناشی از شرایط هولناک اقتصادی و سیاسی بود ولی از سویی دیگر و با الهام گرفتن از امید و نوری که مقاومت با کانونهای شورشی در ایران بوجود آورده، صلابت یک رزمنده و اراده یک جنگنجو بوضوح از آن شنیده میشد. صدا و ندایی که از اعماق وجود انها برخاسته و حاوی خشم و کینه انقلابی نسبت به آخوند های وطن فروش و عشق و ایمان به سازمان پیشتاز خود که هر روز بیشتر از پیش در قلب جوانان میهن رسوخ میکند و خود را در قالب کانونهای شورشی متبلور میسازد. کانونهایی که آماده جهش و قیام نهایی برای سرنگون کردن آخوندها هستند.
تماسهای تلفنی از ایران به همراه تماسهای هواداران و هممیهنان از خارج از کشور قبل از هر چیز رژه ارزشهای فرا زمانی و فرامکانی مقاومت را نشان میداد که پیوندی عمیق و بسیط بین نیروهای داخل و خارج بوجود آورده، پیوندی که از هر اتحاد سیاسی ای بالاتر، پاینده تر و گسترده تراست. این پیوند پاسخی کوبنده به تمامی اضداد مقاومت است که در کنار وزارت اطلاعات همواره بر این طبل توخالی میکوبند که مجاهدین در ایران پایگاهی ندارند، اما این برنامه نشان داد که اتفاقا مجاهدین با تکیه بر استراتژی درست خود مبنی بر کانونهای شورشی چگونه در قلب جوانان پر شور ایرانی نفوذ کرده و آنها را برای قیام نهایی مجهز به افکار و ایمان انقلابی میکنند. از گذرگاه چنین روش هوشمندانه ای است که تشکیلات مجاهدین توانست عمق استراتژیک خود را از اشرف سه تا قلب تمامی شهرهای ایران بسط و گسترش دهد.
در نهایت گلریزان امسال که بیست و پنجمین برنامه همیاری بود، نشان از وحدتی شکوهمند و همبستگی قلبی هموطنان داخل و خارج از کشور بود که سیمای روشن یک مقاومت متکی به خود را برای همگان به نمایش میگذاشت. در یک کلام میتوان گفت که این وحدت و یگانگی، تمام طرحهای شیطان سازی وزارت اطلاعات را بر باد داد و مشتی بود بر دهان تمامی اپوزیسیون نما های خارج از کشور که سازمان را یک فرقه جدا از بدنه اجتماعی میدانند. مقاومت در «کهکشان همیاری» نشان داد که در قلب هر ایرانی آزادیخواه جای دارد و این روند با کانونهای شورشی و در کانونهای شورشی رو به افزایش است. از اینرو میتوان با صدایی بلند گفت که در پرتو این اتحاد درونی و بیرونی، آینده از آن آزادیخواهان واقعی است و تنها با همت این نیرو است که شب سیاه به پایان خود خواهد رسیده. تمامی این تماسها، بارقه های امیدی هستند که از جوانه های خفته در زمستان آخوندی خبر میدهند که با تابش اولین اشعههای خورشید مقاومت بهار آزادی را به ارمغان می آورند.
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر، بار دگر روزگار چون شکر آید.