براین منطق و از فردای کمرنگ شدن شدن چماقی بنام «تهدید نظامی»، ولی فقیه که اکنون وضعیت را کاملا متفاوت ارزیابی می کند، «بی دنده و ترمز» جامعه جهانی را با افزایش اقدامات در سه زمینه «اتمی، موشکی و منطقه ای» به چالشی دیگر کشانده است.
نخست باید علاوه بر برداشتن حداقل ۵ گام مخرب طی سال گذشته، باید به به تازه ترین داده های آژانس بین المللی انرژی اتمی، مبنی براینکه رژیم آخوندی تصمیم دارد تا دست به تولید فلز اورانیم بزند، اشاره نمود.
براین اساس حکومت به موازات افزایش درصد غنی سازی تا سقف ۲۰ درصد و نیز انباشت ۱۲ برابری اورانیم غنی شده ۴ درصدی و نیز بکارگیری سانتریفیوژهای مدل بالا، قصد دارد تا طی «۴ الی ۵ ماه» آینده تجهیزات نوینی را برای تولید فلز اورانیوم در سایتی در اصفهان تعبیه نماید.
سخن از تولید فلزی است که میتواند برای ساختن قلب بمب اتمی مورداستفاده قرار بگیرد.
همچنین مجموعه ای از گزارشات بین المللی تاکید کردهاند که تصاویر ماهوارهیی از تأسیسات غنیسازی نطنز، نشان میدهند، که سه تونل در کوهی در نزدیکی سایت حفاری شده است.
باید تاکید نمود که اعلام «تولید فلز اورانیوم» از سوی رژیم آخوندی در حالی است که عطف به توافق اتمی، دیکتاتوری ولی فقیه تا پایان سال ۲۰۳۰ اجازه هرگونه فعالیت در این زمینه را نداشته، زیرا آن توافق پیش بینی کرده است که پس از انقضای «۱۰ سال» از اجرایی شدن برجام و در صورت توافق چهار کشور شریک در برجام، رژیم آخوندی النهایه اجازه «تحقیقات در ابعاد کوچک » برای فلز اورانیوم را خواهد داشت.
دیکتاتوری ولی فقیه به موازات اقدامات اخیر اتمی، در دومین قدم دست به افزایش مانورهای موشکی، برای نمونه در حاشیه خلیج فارس و جزایر تنب و ابوموسی و همچنین گسترش تونل های موشکی زده است.
در این رابطه سپاه پاسداران از "نسل جدید" موشکهای بالستیک و پهپادهای جدید نظامی سخن به میان آورده که گوئیا «رادار گریز» بوده و دارای توان عملیاتی «دو چندان» می باشند.
رژیم آخوندی بنابرداده ها تنها طی دو هفته گذشته سه مانور نظامی و دریایی را به نمایش گذاشته است.
به موازات این واقعیات نیز باید به افزایش فعالیت های تروریستی حکومت، بویژه مجموعه مین گذاری علیه نفتکش ها در آبراه های بین المللی و نیز حملات پهپادی در یمن اشاره نمود تا پازل سومین قدم از اعمال مجرمانه و خلافکارانه آخوندی روشن تر گردد.
اما سوالی که اکنون در افکار عمومی مطرح است، علت و چرایی این اقدامات، آنهم در فردای تعویض قدرت در آمریکا می باشد.
به یقین هدف نخستین خامنه ای از شدت دادن به این سیاست های مخرب، همان اعمال فشار بر طرف های مقابل، بویژه ایالات متحده می باشد.
براین اساس ولی فقیه زهر خورده اکنون برای جلوگیری از راه افتادن مذاکرات جدید که منطقا دیگر به موضع اتمی محدود نخواهد شد، تلاش می کند تا دستان حکومت را با برداشتن این قدم ها «پر» و النهایه دولت جدید در کاخ سفید و نیز شرکای تجاری در اروپا را به برداشته شدن تحریم ها بویژه در دو زمینه «نفت و مالی» وادار نماید.
مطلوب خامنه ای همانگونه که وی در سخنان خود هفته گذشته بصراحت اعتراف نموده است، همان بازگشت به دوران قبل و ادامه سیاست مماشات و رسیدن به دلارهای نفتی با هدف توسعه کشورگشایی به کشورهای همسایه و اسلامی بضرب «بمب و موشک و ترور» می باشد.
این وضعیت که به یقین کل منطقه خاورمیانه را با زیاده روی های خامنه ای بحرانی تر نموده، اکنون با واکنش و هشدارهای طرف های مقابل بویژه کشورهای تروئیکا روبرو گردیده است.
تازه ترین بیانیه اتحادیه اروپا و هشدار به رژیم آخوندی مبنی بر «عدم عبور از خطوط قرمز»، گویای وجود شکاف عمیق در این میان می باشد.
نقطه تقابل این دو سیاست اکنون در این واقعیت نهفته است که خامنه ای نخست از طرف های مقابل خواستار برداشته شدن تحریم ها و راه اندازی، برجام در شکل و شمایل گذشته می باشد، اما برای مثال آنتونی بلینکن که از سوی جو بایدن به عنوان وزیر امور خارجه جدید آمریکا انتخاب شده، اعلام کرده است که «که واشنگتن مجبور نیست سریعاً درباره بازگشت یا عدم بازگشت به برجام تصمیم بگیرد».
وی همجنین تاکید کرده است که «آمریکا از برجام به عنوان نقطه عزیمت برای دستیابی به یک توافق قویتر استفاده خواهد کرد که اینبار علاوه بر برنامه اتمی شامل موشکهای بالستیکی و اقدامهای بیثباتکننده حکومت ایران در منطقه نیز خواهد شد».
فرای این واقعیت نیز باید به مجموعه عظیمی از تحریم های اعمال شده علیه صادرات نفت، بیمه، مالی، سپاه پاسداران، وزرا و افراد حقیقی و حقوقی رژیم آخوندی که بنابر داده های حکومتی از مرز «۱۵۰۰» نیز گذشته است، اشاره نمود تا پازل مجموعه بحران ها برای ولی فقیه روشن گردد.
برداشته شدن یک شبه تحریم ها و یا حتی بخش کوچکی از آنها تنها به «خواب و خیال» می ماند تا بیان واقعیت ها، زیرا عطف به داده های بسیاری از کارشناسان و بدلیل «پیچیدگی و سنگین بودن وزنه» تحریم ها، برداشته شدن آنها عملا غیرممکن و در بهترین حالت و رسیدن به توافی «جامع» بسیاز زمان بر خواهند بود.
قماری که خامنه ای اکنون با برداشتن سه قدم مخرب آغاز کرده، در بهترین حالت به «آواری» بر سر رژیم خراب خواهد شد، زیرا اکنون زمان نه آغاز برجام، بلکه پایان یک سیاست شکست خورده و تجربه شده می باشد.
شاید هنوز در غرب باشند کسانیکه براین باور غلط و دادن امتیاز به دیکتاتوری آخوندی، پا می فشارند، اما تجربه نشان داده که «گراز چموش» ولایت و مطامع مخرب وی برای بلعیدن منطقه را با هیچ بسته تشویقی نمی توان مهار نمود.
زمان، زمان اعمال فشار و قاطعیت هرچه بیشتر است.