همه گفتند و نوشتند که این یک "رویداد تاریخی" و واقعه ای "استثنائی" در عمر چهل ساله رژیم آخوندهاست. قبل از آن رژیم با همین شیوه یعنی استفاده از پوش دیپلماتیک، ترورهای متعددی از جمله در فرانسه،آلمان، سوئیس، ایتالیا، آرژانتین، لبنان، هلند، عراق و...انجام داده بود. اما توانسته بود با زد و بند با دول مربوطه، تروریستهای خود را فراری دهد یا به ایران باز گرداند.
فراتر ازدستگیری، محاکمه و محکومیت دیپلمات تروریست رژیم، این کلیت رژیم تروریستی آخوندها بود که محکوم و بی آبرو شد. واکنشهای دردآلود دستگاهای رژیم ایران در قبال شکست این طرح حسابشده تروریستی، بیانگر عمق درهم ریختگی و درماندگی آنهاست. خبرگزاری دولتی مهر از به رسمیت نشناختن دادگاه، شکنجه روحی اسدی در مهد حقوق بشر، آزمونی دیگر برای اروپای همیشه رفوزه سخن میگوید و نشریه وطن امروز که ظاهرا وابسته به دستگاههای امنیتی –اطلاعاتی است در صفحه اول خود عنوان "مصونیت ازدست رفته" را برای مرثیه سرائی اندر باب برباد رفتن فرصتهای "دیپلماسی ترور" انتخاب کرده و از "انفعال وزارت خارجه" شکوه سرداداده و نسبت به "ترغیب اروپا برای تکرار این قبیل اقدامات علیه مقامات ایران" هشدار داده و سرانجام سوز دل رژیم را از "تبدیل دیپلماسی ایران به سرزمین سوخته" به عیان ترین شکل به نمایش گذاشته است.
- مدارک و شواهد بدست آمده از اسدالله اسدی، همچنین اعترافات برخی از سه تروریست همدست او، دال بر این واقعیت است که فعالیتها و شبکه ترور رژیم گسترده تر از این چند نفری است که به دام افتاده اند. بعبارتی "ترکشهای بمبی که منفجر نشد" فراتر از فشل کردن دستگاه دیپلماسی و امنیتی و بی آبروئی رژیم پرتاب شده است. حالا اتحادیه اروپا و دول اروپائی هستند که باید مسئولیت و عواقب صدور این حکم قضائی را بپذیرند و آنرا به مرحله اجرا بگذارند. اگر کشورهای غربی واقعا در مبارزه علیه تروریسم جدی و مصمم هستند و اگر خود را در حفظ جان و امنیت شهروندانشان مسئول میدانند باید که قاطعانه دستهای دراز تروریزم رژیم ایران را از کشورها و شهرهای خود کوتاه کنند. تصور اینکه اگر این بمب در یک سالن سرپوشیده با حضور دهها هزار نفر منفجر میشد و هزاران نفر کشته و زخمی میشدند، امروز سیاستمداران و پارلمانترها و مقامات اروپائی با چه درام و چه جنایت خونباری روبرو بودند. خوشبختانه طرح این جنایت به موقع و با هوشیاری نیروهای امنیتی کشورهای مختلف کشف و ازین فاجعه جلوگیری شد. دستگیری و محکومیت عامل و مجریان این طرح تروریستی این فرصت استثنائی را به مقامات و قانونگذاران اروپا میدهد تا در جهت انجام مسئولیت خود به اقدامی قاطع و شایسته علیه رژیم ایران که طراح و آمر اصلی این جنایت تروریستی و یسیاری ترورهای مشابه در خاک اروپا بوده است مبادرت کنند.
- هر نیروی سیاسی که خود را مخالف رژیم جمهوری اسلامی مینامند و میداند، اگر در ادعای خود جدی است، نمیتوانند از کنار این توطئه و جنایت تروریستی بسادگی بگذرند و از محکومییت دیپلمات تروریست رژیم حمایت نکنند و خوشحال نشود. آنها که از این مهم سر بازدند و سرشان را زیر برف کردند، در عمل بی مرزی خود با جمهوری جنایت را به نمایش گذاشتند و نشان دادند که ادعاها یشان فقط حرف است و دیگر هیچ! سیاست دنیای کنش و واکنش در قبال واقعیتها و وقایع جاری سیاسی ودر این مورد خاص محکومیت تروریستی رژیم آخوندهاست.
- علیرغم انعکاس گسترده محکومیت دیپلمات-تروریست رژیم در میدیای کشورهای اروپائی، آمریکا و کشورهای عربی برخی از رسانه های فارسی زبان تلاش کردند تا خبر این محکومیت تاریخی را هرچه محدود تر منعکس کنند. اما خبر آنقدر بزرگ بود که از ویترینها و آنتنهای کوچک و کوتاه آنها بگذرد و بگوش مردم ایران برسد. میلیونها ایرانی به تنگ آمده از ستم و سرکوب دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و سپاه و بسیج ازخبر این محکومیت خوشحال شدند. آنها دیدند که برخی از رسانه های معلوم الحال که خود را "بیطرف" مینامند سر بزنگاه و آنگاه که آخوندها در تنگنا قرار گرفته اند چگونه با سکوت یا تحریف به یاری آنها میشتابند. رسواتر اینکه آنها به جای مصاحبه با طرف مقابل رژیم یعنی مجاهدین در این دادگاه با مزدوران رژیم ایران در خارج کشورکه وظیفه لجن پراکنی و مقابله با مجاهدین را بعهده دارند به صحنه آوردند. آنها فراموش کرده اند که دوران این قبیل دودوزه بازیها گذشته و در پرتو سیستمهای ارتباطات، انتشار اخبار از انحصار کارتلهای خبری خارج شده است. مردم آنقدر آگاه و هوشیار هستند که مزدوران و مالهکشان و لابی های رژیم که پای ثابت این رسانهها هستند را بشناسند. گذشت آنزمان که برخی رسانههای مدعی"بیطرفی و اطاق خبر جهان" با پخش "اکنون ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است" فرمان کودتا علیه حکومت ملی دکتر مصدق را صادر کنند.