ولیفقیه زهرخورده در این رابطه بهکرات بگوش طرفهای مقابل رسانده است که در صورت عدم تعلیق تحریمها، رژیم آخوندی در تاریخ سوم اسفند از برجام خارج شده و حتی«اجرای پروتکل الحاقی» را متوقف خواهد نمود.
این مواضع که به مانند آواری بر سر و ریش ولیفقیه خراب گردیده است، در منطق خود به بروز وحشت و ترس در میان خودیهای نظام انجامیده تا جاییکه پاسدار قالیباف در تلویزیون حکومتی ظاهر گردید و ضمن زدن زیرآب مصوبه مجلس، ناچار به تلطیف مصوبه مجلس شد.
همچنین ماله کش اعظم نظام در سیاست خارجی نیز ضمن غلط گویی از جمله گفته است:«این بهمعنی این نیست که در واقع بازرسیهای آژانس اخراج میشوند تعداد بازرسان کمتر میشود میزان بازرسیها کاهش پیدا میکند».
بدین سان موضوع خروج کامل از پروتکل الحاقی نیز به هالهای از ابهام کشیده شده است، تا جاییکه دیگر متولیان رژیم سخنی از«خروج کامل» از این معاهده بینالمللی به میان نمیآورند ، بلکه تنها بر« توقف بخشی» از آن انگشت میگذارند.
برای مثال سخنگوی وزارتخارجه رژیم میگوید:«توقف اجرای پروتکل الحاقی بهمعنای توقف کامل نظارتهای آژانس نیست، بلکه نظارتهای فراپادرمانی را شامل میشود» (سایت حکومتی اقتصاد آنلاین ۲۶بهمن ۱۳۹۹).
همچنین از دادههای فوق میتوان این نتیجه منطقی را گرفت که مواضع خامنهای صرفاً مصرف داخلی داشته و برای دلخوش نمودن نیروهای زهوار دررفته حکومت هزینه شدهاند، زیرا کلیت نظام آخوندی بهخوبی واقف است که هر گونه قدم گذاشتن در این میدان مملو از مین و خروج از برجام و یا پروتکل الحاقی بهمعنای زدن تیر خلاص بر رژیم بوده و بهمعنای باز شدن سرکلافی بهنام« بند ۷» در منشور مللمتحد میباشد.
براین اساس حکومت تلاش دارد تا به موازات پخش اطلاعات غلط از برنامههای اتمی و یا با هیاهو و بیان مواضع تو خالی، در طیف مقابل ایجاد هراس کرده و بدین سان آنان را به برداشته شدن بخشی از تحریمها وادار نماید.
هوچی گریهای ولیفقیه در رابطه با مسائل راهبردی برای ما ایرانیان نیز امری روشن میباشد. نمونتن هیاهو بر سر«عدم خرید واکسنها ی انگلیسی و آمریکایی» که به تنفر عظیم اجتماعی راه برد، یکی دیگر از این نمونهها میباشد.
این مواضع در حالی بیان گردید، که در شبکههای اجتماعی اخبار گستردهیی از واکسیناسیون خامنهای و دیگر سران رژیم که تماماً بدون ماسک در مراسم های مختلف شرکت میکنند ، منتشر گردیده است.
به یقین بیان این مواضع بهشدت ضد و نقیض بهمعنای بنبستی مرگبار و صد بار غلط کردن رژیمی است که پیشتر در تمامی هارت و پورتهای حکومتی از« خروج کامل» سخن به میان آورده بود.
برای نمونه پیشتر قلم بهدست روزنامه شرق در مطلبی به این بنبست اینگونه اعتراف کرده بود: «واقعیت این است که دولت دوازدهم با قانونی که مفهوم آن خروج ایران از برجام به دست دولت است، در حالت کیش قرار گرفته و باید دید آیا میتواند خود را از مات شدن نجات دهد یا نه؟» (سایت حکومتی خبرآنلاین ۱۷آذر ۱۳۹۹).
نکته آخر آن که نحوست« سوم اسفند» در تاریخ نوین ما ایرانیان به یقین بر کسی پوشیده نیست، زیرا این روز با«کودتای ننگین رضا خان قلدر» عجین شده است، اما چرا ولیفقیه به یکباره این روز نحس را بهعنوان«ضرب العجل» اعلام نموده، به یقین ریشه در بنبستهای و اندیشههای دیکتاتورمآبانه هر دو حاکم عنان گسیخته را دارد.