لرزش این زلزله سیاسی، چنان ابعاد گستردهای داشت که پژواک آن تا سالها ادامه خواهد داشت و برای دشمنان مردم ایران بسادگی قابل جبران نیست.
طبق اذعان سران رژیم، آنها غافل از درک شرایط سیاسی بین المللی که دادگاه در آن برگزار می شد از هیچ تلاش پشتپرده برای آزادی این دیپلمات تروریست فروگذار نکردند، آنها ۴۰ سال سیاست شانتاژ ـ باجگیری ـ دود و دم و قدرتنمایی پوشالی را تجربه کرده و متاسفانه در عدم وجود یک اراده سیاسی برای مقابله با آن، جواب مثبت گرفته بودند، علیرغم روشن شدن جزئیات دخالت سفارت و دیپلماتهای رژیم، اقدام عملی در مقابل ترور دکتر کاظم رجوی در سوئیس متوقف شد، مجازاتی در مقابل ترور محمدحسین نقدی در ایتالیا اعمال نشد، تروریستهای قاتل دکتر قاسملو بسادگی فراری داده شدند، قاتلان شهید بزرگ حقوق پناهندگان زهرا رجبی و مجاهد شهید علی مرادی، مجاهد قهرمان شهید علی اکبر قربانی و ربایندگان ابوالحسن مجتهدزاده و دهها مورد ترور افشاشده در ترکیه، در مقابل هیچ عقوبتی قرار نگرفتند، قاتلان شاپور بختیار در معامله ای کثیف ازاد شدند، حتی دادستان پرونده انفجار تروریستی آرژانتین در مقابل میلیونها دلار از سرمایههای مردم ایران، با سازشی کثیف و باورنکردنی با بالاترین مقامات همان کشور، در شب افشای پرونده، ترور شد و ... این لیست که براستی وجدان بشریت معاصر را جریحهدار میکند، کتابی قطور است که تا کنون فقط بخش بسیار ناچیزی از آن افشا شده و بزودی، با سقوط دیکتاتور خونریز، افشای جزئیات آن، انفجاری در افکار عمومی بوجود خواهد آورد.
پس سوال این است که چرا و چگونه دیپلمات شاغل همان دیکتاتوری، علیرغم همه هزینه ها، بندوبستها، استدلالها بر معاهدات بین المللی و تلاش برای برخورداری از مصونیت دیپلماتیک، با ۲۰ سال زندان و محکومیتی سنگین مواجه شده و شکست خفت باری را به این رژیم تحمیل نمود. چرا قدرتهای بزرگی چون امریکا، علیرغم همه اسناد و مدارک متقن در مورد دهها عمل تروریستی علیه آنها در لبنان و عراق و عربستان و امریکا و فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی، موفق نبودند؟
اری، افزون بر هدایت موشکافانه مجاهدین و رهبری شان در این پرونده بعنوان شرط کافی، مبنای لازم این بود که بعد از قیامهای بزرگ مردمی ۹۸، تعادل قوا بین مردم و مقاومت ایران تغییر یافته بود، خامنهای طی بیش از یکسال نه تنها دراین پرونده، بلکه در بسیاری از دردهای بی درمان حاکمیت لرزانش، در تعادل قبلی تلاشهای مذبوحانه بسیاری کرد اما همگی شکست خورد، حتی همچنانکه اخیرا دیدیم علیرغم همه حساب و کتابهای ضدانقلابی، در حمله اخیر در اربیل، علیه مراکز امریکایی، ناتوان از درک این تعادل، برمبنای تعادل قبلی، بهخودزنی فضاحتباری دست زده و در حساسترین پرونده روی میز رژیمش، یک گل وارد دروازه خودی نمود.
آری در تعادلی متفاوت، مقاومت ظفرنمون و اعتلایابنده ما، در دادگاه آنتورپ، نه یک دیپلمات تروریست و سرشبکه جاسوسان و جانیان و چند مزدور پست، بلکه بعد از ۴۰ سال تمامیت رژیم را به محاکمه کشید. در حکم دادگاه بصورتی اعجابآور، هر چه دادستان خواسته بود محقق شد و با ظرافتی چشمگیر هم خود اسدی نتوانست از محکومیت در برود و هم پای رژیم را آنچنان گیر انداخته و اشد مجازات را برایش در نظر گرفت که دیگر خلاصی ناپذیر است.
دقیقا به همین دلیل، این ضربه نه به وزارت اطلاعات و دستگاه جهنمی سرکوب آن، بلکه ضربه ای بر پیکر فرتوت ”حکومت پلیدان” و ”حاکمیت مزدور پرور” بود. حضور همه سران ریز و درشت رژیم و آه و فغان بیمثال، ناشی از این ضربه استراتژیکی است.
باز هم بهاین دلیل است که چنین بیامان کر جنایتکاران، آدمکشان، تیرخلاص زنان، خائنتوابان و مزدبگیران و عوامل ”محسوس و نامحسوس” به صدا در آمده است. عقل سلیم حکم میکرد که حداقل مدتی خفهخون گرفته و بگذارند آب از اسیاب بیفتد، موضوع دادگاه اندکی کهنه شود تا دیگربار به صحنه بیایند اما این بارزنجیر پاره کردهاند.
امروز می توان حکم کرد که هر کس با هر نام و لقب ”تحلیلگر سیاسی” یا ”شاعر سفله با خدا و بی خدا” ببهانه ”ضدیت با اسلام” یا فلان رادیو و تلویزیون استعماری یا رژیمی میهنبرباده یا ”وکیل بیوجدان و تهی از شرافت انسانی” یا ”بیعاطفههای بیعفت و شرم” از این دادگاه تاریخی و حکم محکومیت دیپلمات تروریست و مزدوران اطلاعات دچار وحشت شده. در واقع دارد آدرس و جایگاه خودش را در دفترچههای سبز مواجب بگیران وزارت منفور مشخص می کند. این آدرس را بسیج دانشجویی و علوی جنایتکار، بعنوان عمله «محسوس و نا محسوس» بخوبی نامگذاری کرده است.
بدین سبب، این دادگاه یک سرفصل است بعد از این دادگاه دیگر همه چیز از آن چیده میشود، می دانیم که شرایط داخلی در حال انفجار است، تحولات بین المللی سرعت و شتاب خیلی زیادی گرفته است رژیمی که سالیان دنبال کنار رفتن ترامپ بود حال به خواسته هایش نرسیده است و روزانه ضربات مختلفی نیز دریافت میکند دستگاه رژیم در هم ریخته و بشدت در تنش و لرزش است. مجاهدین و تمامیت مقاومت ایران وارد شرایط بسیار حساسی شده اند. شرایطی را که در ان قرار داریم گزارش ”بسیج دانشجویی” بهتر از هر تحلیلی، آنهم از زبان دشمن به بهترین صورت بیان نموده است. این بیان یک از میلیون است.
مجاهدین و مقاومت ایران و کانونهای شورشی برپایه شرایط عینی و وضعیت انفجاری جامعه، در حال تدارک قیامهای پسا کرونا هستند. خامنهای ـ روحانی با همه مزدوران و عاملان خارج کشوری فقط به اندازه سگهای هار در برابر عبور کاروانی بزرگ، قادرند پارس کنند، کاروان بزرگ آزادی مردم ایران، به سرمنزل سرنگونی خواهد رسید ما، همه ما برای پرداختن بهای ان در همه ابعاد، با همه توش و توان، مال و جان، آمادهایم.