رحمان کریمی: مثلث خیانت، معادله چند مجهولی نیست تا آن را حل و روشن کنیم

مثلث خیانت یعنی مصداقی، روحانی و یغمایی از گنداب متعفن رژیم فاشیستی سرا پا رسوا و منفور خلق؛ نوبرش را نیاورده اند. خیانتکاران سابقه‌یی به درازنای جنبش‌ها و احزاب و سازمان های مبارز ضد دیکتاتوری دارند.

طبیعی ست که خیانت پیشگان، ننگ و بدنامی خیانت را نپذیرند و دیوار حاشا را بالا بیاورند. ما در اینجا برای اختصار، فقط به یک دلیل و نشانه تاریخی اشاره می کنیم. فردی که از یک حزب یا سازمان به هر دلیل بیرون می زند گیرم با انبوهی بغض و کینه، اگر به همان نسبت هم ضد دیکتاتوری حاکم باشد؛ هرگز حاضر نمی شود که با رسانه های وابسته به رژیم به گفتگو بنشیند. مثلث خیانت یاد شده نه تنها یکبار که رسانه یی معلوم الحال چون «ضد میهن تی وی» پایگاه لجن پراکنی خود می کنند. باد به غبغب می اندازند و فریبکارانه از واژگان مظلوم و بی دفاع سوء استفاده می کنند.
در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ایران و جهان، هر اندازه که امر مبارزه دشوار و طولانی می شود به همان نسبت سر و کله خائنان رنگ و وارنگ هم پیدا می شود. باید سرشت یک مبارز واقعی داشت تا این را فهمید و تعجب نکرد. وقتی کسی به سمت رژیم رفت، دیگر کاری برایش نمی ماند جز خراب کردن و کوبیدن تشکیلاتی که تا دیروز، خودش یکی از اعضای فعال آن بوده است. بطور اصولی اگر فرضا آن سازمان خطایی داشته است، او هم سهیم بوده و نه بیگناه و بی دفاع. از او می پرسند چرا خاموش ماندی و همرنگ جماعت شدی و حالا که پایگاه عوض کرده یی در رسانه رژیم رجز خوانی می کنی؟
دوستان و یاران مقاومت! من در پایانه عمر خود به صراحت از مقاومت ایران و رهبران قهرمان آن مسعود و مریم دفاع می کنم با وجدانی بیدار و آگاه. خائنان چون به کسب و کار خیانت پرداختند اولین وظیفه شان رد و نفی مقاومت است. آنان که همچون رژیم حاکم با یک مقاومت سراسری مستحکم و آشتی ناپذیر رویا روی هستند ناچارند سرا پای مقاومت را معیوب و آکنده از اشتباهات و خیانت ها کنند تا بلکه دیگران دوری گزینند. در برابر استبداد مهیب و بی رحم اگر مقاومت نباشد انگار که ملتی با غیرت نیست و اگر هست، مردگانی بیش نیستند. هستند یا نیستند مسئولیت تاریخی ست که به گردن رهبران سیاسی می باشد. بیاد دارم که بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، چه ولوله و هیجان سخت عصبی و خشمگینانه بدنه حزب توده و سازمان جوانان که خود عضو آن بودم و سازمان نظامی آن را فراگرفت و در هم پیچید که چرا حزب توده با آنهمه ادعا که کودتا را با کودتا پاسخ می دهیم، در روز موعود با بی عملی فلج شد؟. این پرسش مقدر تا به کادرها و هواداران و مردم هم رسید. می گفتند حزب توده گیرم با تلفات سنگین و نتیجه نهایی شکست، می بایست بیرون می آمد و با کودتا گران مقابله می کرد. اگر شکست بود اما شرف و آبروی حزب از بی عملی از بین نمی رفت. لابد مسعود قهرمان مرتکب گناه کبیره شد که جلو خمینی ایستاد! خائنان و معاندان به مسعود و یاران بلافصل او می گویند: چرا بدون موازنه قوا، جلو خمینی ایستادی با تلفات سنگین؟ آنان منهای خیانت و دشمنی، درک تاریخی ندارند. آنان بینش شان تا نوک بینی ست و تاریخ و آینده نگر نیستند. کسانی که به راحتی شرف و اعتبار خود را می فروشند، هرگز به شرف و اعتبار یک جنبش اهمیت نمی دهند. هر جنبش آزادیخواه جلوه و تجلی اعتراضی ملت خودست. وقتی تسلیم شد به معنی تسلیم شدن خلق است.
 از این ایرادات مغرضانه زیاد ردیف می کنند تا خود و اربابان را تبرئه و بی گناه جلوه دهند که البته آب گندیده در هاون می کوبند. لزومی به طول و تفصیل استدلالی نیست. امروز رژیم با آنکه هنوز خط مماشات هوایش را دارد در حضیض ذلت و بدنامی ست و نمی داند با بحران های همه جانبه و خشم اعتراضی مردم جان به لب رسیده، چه خاکی بر سر بریزد و مقاومت ایران به استحکام و بی هیچ بیم و تزلزل در صحنه ملی و جهانی پای اهداف و آرمان خود ایستاده است.
 خائنان مزور و حقیر و در کار خود بدنام و ذلیل بدانند که در جنبش پایدار و تیزپای مقاومت ایران اگر پیرانی هستند که البته طبیعی ست، مصداق عنوان یکی از شعرهای این نگارنده را دارند که: «پیرم اما پلنگم».