پرواضح است که مزدوران و ماموران وزارت اطلاعات قابل پاسخگویی نیستند. بررسی مبارزه آزادیخواهانه مردم یک کشوری روی علم و منطق سوار است و نه روی هیاهو و عوامفریبی! به همین دلیل است که بایستی بین شرایط ذهنی و عینی بوجود آمدن یک انقلاب یک سنخیت و رابطه تاثیرگذار وجود داشته باشد، تا در فرصتهای مناسب بتواند ضربات جدی، آنچه که در قیامهای ۹۶ و ۹۷ و ۹۸ و حالا در قیام بلوچستان به حاکمیت پلید وارد کند. با علم به چنین منطقی من احساس وظیفه کرده تا بتوانم دین و تعهدم را نسبت به قیام آفرینان بلوچستان قهرمان ادا کنم. بهمین خاطر یادآوری دو نکته را ضروری میدانم:
۱- در قیام مردم بجان آمده بلوچستان از دست رژیم جنایتکار آخوندی، ضمن اینکه قیام آفرینان بلوچ با یورش نیروهای رژیم جنایتکار مقابله کرده و در اکثر جاها آنان را فراری دادند، حتی توانستند ماشینهای پلیس را آتش زده و اماکن دولتی و مراکز سرکوب را تصرف و از فرط خشم امکانات دولت را که در جهت سرکوب مردم استفاده میشد را نیز تار و مار کنند. که البته باید دست مریزاد گفت! حال، مصداقی مزدور مدعی است؛ اگر قیام آفرینان سرنگونی رژیم را میخواستند پس چرا عکسهای خمینی و خامنهای را پایین نکشیدند!! باید به این مزدور اداره بدنام گفت این درحالی است که مردم ماشین نیروی انتظامی یعنی ارگان سرکوب رژیم را واژگون کرده و آتش زدند. پاسگاه نیروهای پاسدار و سرکوبگر را تسخیر کردند. فرمانداری سراوانرا درب و داغان کردند یک استوار سرکوبگر را به سزای اعمالش رساندند و هنوز که هنوز است رژیم به سراوان مسلط نشده است، مزدور نفوذی مطرح میکند که چرا عکسهای خامنه ای را به آتش نکشیدند . آنچه که مردم در صحنه آفریدند آتش زدن ریش و ریشه خامنه ای بود . آیا سنگ اندازی یک پسربچه ۱۰ ساله با تیرکمان از خانه ای چه چیزی جز نفرت عمومی حتی در میان کودکان بلوچ را نشان میدهد؟ که مزدور نفوذی تلاش میکند برای خامنهای جنایتکار سمپاتی دست و پا کند؟ مصداقی در آئینه قیام سیستان و بلوچستان به سرنوشت خامنهای، خودش و همه مزدوران می اندیشد. سرنگونی که بزودی محقق خواهد شد. در سراسر کشور عزیزمان ایران تصاویر منحوس این جنایتکاران مثل خامنهای ملعون و قاسم سلیمانی، تروریست کودک کش هر روز توسط کانونهای شورشی دلاور به آتش کشیده میشوند.
۲- در انقلاب گرسنگان، طیفی بزرگی از جامعه انفجاری که خود را برای یک انقلاب رهایبخش آماده میکنند تا از این شرایط جانکاه خلاصی یابند، همان گرسنگان و محرومانی هستند که دیگر از حاکمیت با همه جناحهای آن عبور کرده اند؛ با توجه به این ویژگیهای قیام مردم بجان آمده بلوچ، آمادگی شرایط عینی برای یک دگرگونی جدی و زودرس خود را نمایان میکند. از این جهت هست که خود مقامات رژیم در رسانه ها و ورق پاره هایشان نسبت به تعادل قوای جدید بین مردم و حاکمیت به همدیگر هشدار میدهند. چون خود ایرج مصداقی مزدور هم در همین دم و دستگاه کوک میشود، نگرانیها و اراجیفی که میبافد قابل درک است و درد او مثل دردهای ولی وقیح زهوار در رفته ارتجاع درمان ندارند.