عارف شیرازی: یک شعبده به نام دادگاه و دو آدرس روشن

پس لرزه‌های دادگاه آنتورپ که به محکومیت دیپلمات تروریست رژیم و سه مزدور نفوذی آن منجر شد همچنان ادامه دارد.

ابتدا تفاله‌های خارج کشوری آخوندها یا همان مستخدمین "محسوس و نامحسوس" نظام آخوندی که با نقاب "اعضای سابق مجاهدین" و "منتقد"، خود را به ملا عرضه می‌کنند شروع به پارس و فرار به جلو نمودند و یقه مجاهدین را برای نفوذی‌های رژیم گرفتند. اما از آنجا که این تشبثات مذبوحانه مشکلی از رژیم ضد بشری حل نکرد این بار قضاییه رژیم در همدستی با وزارت خارجه و وزارت بدنام مشترکاً به صحنه آمده و با بکارگیری مزدوران صد بار مصرف شده توسط انجمن‌های نجاست یا همان "زباله‌های وزارتی" و با الگوبرداری از دادگاه آنتورپ یک شوی مسخره با عنوان "دادگاه سران مجاهدین" سرهم بندی نمودند تا ضمن روحیه دادن به مزدوران بی قلاده و با قلاده خود به مقابله با خطراتی که به گوشه‌ای از آن در سایت بسیج دانشجویی وابسته به سپاه پاسداران در ۲۱ بهمن ۹۹ اشاره شده بود، بپردازند: "هم اکنون گزارش‌هایی هست درباره اقدامات خطرناک بعدی آن‌ها علیه سایر دیپلمات‌های نظام و مرتبطین جمهوری اسلامی که در خارج کشور محسوس و نا‌محسوس در خدمت نظام هستند."

می‌بینید که در جملات بالا به یکی از دلایل وحشت رژیم یعنی ترس از جارو شدن دیپلمات تروریست‌ها، نفوذی‌ها و مستخدمین پیدا و پنهان آخوند‌ها از فضای سیاسی خارج کشور اشاره شده است از اینرو برای دلگرم نمودن مواجب بگیران و مرتبطین با رژیم ضد بشری به این نمایش مضحک با عنوان "دادگاه" متوسل شده است. دادگاهی که برگزار کننده آن قضاییه جلادان و وزارت بدنام، شاکیان و شهود آن مزدوران پیشانی سیاه وزارتی و وکلا و قضات آن مقامات رسمی گشتاپوی آخوندی می‌باشند.

اتهامات و ادعاها هم همان کدهای شناخته شده وزارت ساخته از قبیل "فقدان آزادی"، "سرکوب مخالفین"، "شستشوی مغزی" "طلاق‌های اجباری"، "قتل‌های درون تشکیلاتی"، "وابستگی به آمریکا و اسراییل" و ... می‌باشد. البته حکم چنین دادگاهی را هم سال ۶۷ بلکه دقیقتر سال ۵۸ سفاک خون آشام داده و مال و جان و عرض و ناموس وهمه چیز مجاهدین را حلال شمرده بود.

اما باید اذعان نمود که این شعبده بازی آخوندی اگر هیچ حسنی نداشته باشد این مزیت را داراست که دو مسئله مهم را به روشنی گواهی و آن را مهر می‌کند:

  • این واقعیت سرسخت به اثبات رسید که مستخدمین مخفی شده زیر نقاب "منتقد" که به فرموده استفراغات وزارتی را بازنشر می‌نمایند سر در آخور ولایت دارند و از آن‌جا ازتزاق می‌کنند. به ویژه که سایت رهیافته از برخی از آن‌ها نام برده و به مستخدم بودن و مواجب بگیر بودن آن‌ها تاکید کرده بود ونیز آخوند علوی رییس گشتاپوی آخوندی بر در دست داشتن سرنخ شیطان سازی از مجاهدین و ساختن فیلم و سریال اذعان نموده بود.

همان پاسداران سیاسی خارج کشوری همچون مزدور نفوذی، و شاعر لمپن و گند و گاوچاله دهان و وکیل یاوه گوی شعور از کف داده که جملگی بی دنده و ترمز و بدون شرم و حیا تمامی "فضولات وزارتی" را بازنشخوار کرده و کدهای شناخته شده و لو رفته گشتاپوی آخوندی علیه رشیدترین فرزندان این میهن را به نیابت از آخوندها به کار می‌گیرند. این خیمه شب بازی به خوبی روشن نمود که منشاء و آبشخور تمامی این لاطائلات بیت العنکبوت ولایت و وزارت بدنامش بوده و این تفاله‌های آخوندی صرفاً رله کننده و نشخوار کننده آن مزخرفات و اباطیل وزارت ساخته می‌باشند.

  • رژیم با برگزاری این نمایش روحوضی برای هزارمین بار اذعان نمود که دشمن اصلی و تنها هماورد آن در صحنه سیاسی ایران مجاهدین‌اند و بدین صورت به اعتبار و وزن داخلی و بین المللی تنها آلترنتیو موجود اعتراف نمود. تا آنجا که برای جبران شکست دریافتی در دادگاه آنتورپ نه تنها بسیج جیره خواران برون مرزی افاقه نکرد بلکه حالا ناچار شده تمام قد با تمامی مزدوران داخلی خودش به صحنه آمده و از محاکمه مجاهدین دم بزند. اما چیزی که رژیم نمی‌فهمد این است که بر سیاست مماشات ضربات کاری وارد شده و دوران محدود کردن مجاهدین در خارج کشور سپری شده است.

این خیمه شب بازی‌ها تنها برای روحیه دادن به مزدوران وحشت زده رژیم کارایی داشته و در نقش مسکن می‌تواند از هراس و ترس آنها بکاهد. همچنانکه روز ۲۰ اسفند یک دادگاه نمایشی دیگر در مشهد برای محاکمه ترامپ به خاطر به هلاکت رساندن دژخیم قاسم سلیمانی برگزار کرد. این نمایش‌ها تماماً مصرف داخلی داشته و برای روحیه دادن به مزدوران رژیم کارایی دارند.

مجاهدین اما از سال ۱۳۸۶ به رژیم بیا بیا گفته و رسماً اعلام کرده‌اند که از هر دادگاه بین المللی استقبال می‌کنند. رهبر مقاومت چند روز قبل بار دیگر از خامنه‌ای و روحانی و رییسی دعوت کرد اگر جرأت دارند با ما به یک دادگاه بین المللی بیایند.

مجاهدین در پانزده سال گذشته در چندین دادگاه از جمله دادگاه‌های مربوط به لیست گذاری مجاهدین و یا دادگاه های مربوط به کودتای هفده ژوئن و ... با سرفرازی تمام بر رژیم پیروز شده‌اند که جهت اختصار از پرداختن به آن صرف نظر می‌کنم. رهبر مقاومت بار دیگر تأکید کردند: "گمان می‌کنند که مجاهدین را از دادگاه هراسی است، از این حقیقت و این قانونمندی به کلی غافلند که هر کجا قطره‌ای قانون و ذره‌ای عدالت و انصاف وجود داشته باشد...بدون تردید مجاهدین و مقاومت ایران برنده‌اند به آخوندها و پاسداران دور و نزدیکشان می‌گوییم که در تاراج و تجارت شما برنده‌اید اما در قانون و عدالت ما برنده ایم، به تاراج دادن بیت المال و تجارت نفت و خون حیطه شما و انصاف و قانون قلمرو ماست اکنون این گوی و این میدان."

اما به راستی درد اصلی رژیم چیست که به چنین شوهای مسخره‌ای متوسل می‌شود؟ هرچند در سطور بالا به برخی از علت‌های آن اشاره شد اما بهتر است علت اصلی و کانونی آن را از زبان کارگزاران و مهره‌های خودش بشنویم.

سخنگوی وزارت خارجه آخوندها در پاسخ به خبرنگاران حکومتی درباره شعبده تشکیل "دادگاه" برای مجاهدین سربسته گفت: "شاید جوانان فراموش کرده‌اند که این گروهک در داخل ایران چه جنایت‌هایی را انجام داده است." ترجمه سلیس جملات بالا این است که چون جوانان ایران به مجاهدین گرایش زیادی دارند رژیم ناچار شده با علم کردن این نمایش آن‌ها را از مجاهدین جدا نماید. اما روشن‌تر از این اعترافات نوشته روزنامه مردم سالاری، ۱۸ اسفند ۹۹، است که در دعوای باندی برای سهم خواهی بیشتر در انتخابات پیش رو خط در میان به خطر قیام، خطر کانون‌های شورشی و اینکه می‌خواهند بشکه باروت نارضایتی را منفجر کنند، گرایش جوانان به مجاهدین و خطر قیامی بالاتر از قیام ۹۸ و اینکه مجاهدین می‌خواهند پسر و دختر ایرانی را به یک بمب ساعتی و یک شورشی تبدیل کنند اشاره نموده است. در زیر به چند جمله از این نوشته توجه کنید:

  • "دشمن (مجاهدین) ضمن برافروختن پیاپی آتش فتنه در میان جامعه‌ای آغشته به بنزین نارضایتی در صدد برپاکردن آشوب و عصیان است."
  • "منافقین...‌می‌خواهند بشکه باروت نارضایتی را منفجر کنند و فاجعه‌ای فراتر از آبان ۹۸ بسازند."
  • "چگونه می‌توان خطر روز افزون کانون‌های آشوب (کانون‌های شورشی) را مهار کرد؟"
  • "چرا (مجاهدین) از ورود این همه سلاح به جامعه استقبال می‌کنند؟"
  • منافقین درصدد هستند در کف جامعه از میان لشکر جوانان بی‌کار و انبوه پسران و دختران سرگردان شده در فقر و نداری عضوگیری کنند و هر یک را تبدیل به یک شورشی و یک بمب ساعتی کنند."
  • "کاش به آن روزی فکر کنید که صدای رگبارها و انفجارهای ناشی از آشوب‌های اجتماعی به سرکردگی منافقین زمین و زمان را فرا گرفته است."
  • "در زیر پوست شهر تشکیلات خطرناک و شوم در حال ریشه دواندن است."
  • "وقتی امواج نارضایتی به حرکت در آید دیگر نه از تاک نشان خواهد بود و نه از تاکنشان".

جملات بالا به خوبی ترس و وحشت رژیم از قیام گرسنگان و نقش مجاهدین در هدایت اعتراضات اجتماعی را بارز کرده و گویای این است که به علت درماندگی در جلوگیری نمودن جوانان از روی آوردن به مجاهدین و کانون‌های شورشی ناچار به این نمایشات متوصل شده است. حال اگر سران رژیم جرأت حضور در یک دادگاه بین المللی را ندارند باید منتظر روزی باشند که با قیام گرسنگان به پیشتازی کانون‌های شورشی و با هدایت مجاهدین ریش و ریشه آخوند ضد بشر از این میهن برکنده شده و دیگر نه از تاک باشد و نه از تاکنشان.