سخن از« پیش نویسی» است که بهدلیل نبود شفافیت در رژیم آخوندی و وجود هراس از تبعات اجتماعی علیه آن ، از جزئیات آن اطلاع دقیقی به بیرون انتشار نیافته است.
براین اساس بسیاری از دادههای قطرهای از سوی حکومت ، سخن از وجود چند محور ، از جمله« امنیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی» در این سند همکاری را دارند.
ابعاد هراس رژیم آخوندی از افشاء جزئیات این سند همکاری بقدری است که خامنهای به مانند همیشه دست به سکوت زده ، اما شیخ حسن روحانی که بهجد بهدنبال« پیروزی انتخاباتی» میباشد ، از وجود« توافق راهبردی» برای حکومت سخن به میان آورده است.
به یقین سکوت عامدانه خامنهای به مانند همیشه و در سر فصلها و تصمیمگیریهای مهم که همواره به مانند«موش» به لانه میرود، مبین خالی بودن دستان رژیم در این زمینه میباشد.
اما خاطرمان هست که وی در سال۹۴ و در دیدار با رئیسجمهور چین از جمله گفته بود: «توافق رؤسای جمهوری ایران و چین را برای یک روابط استراتژیک ۲۵ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز» است.
همچنین نیم نگاهی به دادههای بینالمللی که بخشهایی از سند مذکور را طی ماههای اخیر انتشار دادهاند، میتوان به عمق وطنفروشی دیکتاتوری ولیفقیه برای حفظ و ماندن در قدرت رسید.
برای نمونه سایت یورونیوز در این رابطه گزارش کرده است:« سایت پترولیوم اکونومیست پیش از به حضور پنج هزار نیروی امنیتی چین در خاک ایران در چهارچوب این توافق برای حفاظت از پروژههای چین اشاره کرده بود».
روزنامه نیویورک تایمز نیز پیشتر خبر داده بود که:« چین در قبال مشارکت در پروژههای اقتصادی و نظامی ایران، نفت ایران را برای مدت ۲۵سال با تخفیفی ویژه خواهد خرید» (سایت مجاهدین خلق ۸فروردین ۱۴۰۰)
در تیرماه ۹۹ نیز پاسدار احمدینژاد در یک سخنرانی از جمله گفته بود: «دولت ایران مخفیانه در حال امضای قراردادی ۲۵ساله با یک دولت خارجی است. هر قراردادی که مخفیانه و بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ملت ایران با طرفهای خارجی منعقد شود و برخلاف منافع کشور و ملت باشد، معتبر نیست و ملت ایران آن را بهرسمیت نخواهد شناخت».
بهرحال با توجه به سکوت عامدانه حکومت مبنی بر عدم اطلاعرسانی ، بهنظر میرسد که این دادههای چندان اشتباه نباشند، زیرا مردم ایران طی چهار دهه گذشته همواره طینت ضدایرانی آخوندی در تاراج منابع و داراییهای ملی را بهکرات تجربه کردهاند.
نمونههایی مانند واگذاری بنادر کشور، بخش بزرگی از دریای خزر به کشورهای همسایه، استفاده از پایگاههای نظامی در غرب کشور ، اجاره آبهای خلیجفارس برای صید ماهی با روش ترال و یا اخیراً واگذاری مزارع استخراج پول رمزگذاری شده یا همان بیت کون با هزینههای سنگین برای مصارف برق، بخشی از پازل سیاستهای میهن برباده خامنهای میباشند.
همچنین ابعاد تنفر و انزجار اجتماعی علیه این سند خائنانه و وطنفروشانه بحدی است که پارهای از رسانههای حکومتی نیز ناچار به زبان گشایی شده و تلاش دارند تا بر موج نارضایتی مردم سوار شوند.
برای نمونه روزنامه آرمان (۸ فروردین ۱۴۰) در مطلبی از جمله اعتراف کرده است:«چطور میتوانیم اعتماد کنیم که ۴۶۰میلیارد در ایران سرمایهگذاری کنند و این سرمایهگذاریها به چه صورت است؟ آیا به انتخاب طرف چینی است که در کجا سرمایه کند و په میزان و در چه رشتهای یا به انتخاب طرف ایرانی است».
خامنهای زهر خورده در فردای راه افتادن تحریمهای کمرشکن علیه مطامع دیکتاتوری ولیفقیه، از راهاندازی سیاستی بهنام« نگاه به شرق» سخن به میان آورده بود. بدین سان وی تلاش دارد تا با کمک این قدرت بزرگ اقتصادی، دست به یارگیری زده و ضمن دور زدن تحریمها، به منابع تسلیحاتی، مالی و همچنین تضمینهای بلندمدت برای صادرات نفت دست یابد.
در این رابطه یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی (سایت حکومتی همشهری ۲۴تیر ۱۳۹۹) اعتراف کرده است:«این یک قرارداد نیست، بلکه نقشه راه است که راهبرد و حوزه ما را در منطقه مشخص میکند».