اسماعیل محدث: آری به سرنگونی رژیم آدمخوار آخوندی


راه شناخت یک نیرو در قدم اول، از راه شناخت و تحلیل شعارهای آن نیرو، به عنوان فشردهٔ ایدئولوژی و مشی و سیاست آن نیرو میسر می باشد.

در مرحله بعدی عمق شناخت، از بررسی همخوانی شعار و عمل آن نیرو به دست می آید. هرچه قدر شعار و عمل یک نیرو به هم نزدیکتر باشند، این موضوع می تواند نشانه‌ای از مترقی بودن آن نیرو تلقی شود. در ساده ترین تعریف، شعار به معنای جمله ای کوتاه، موزون و ساده که توان بیان نظر جمعی گروهی را داشته باشد، به کار گرفته می شود. هر گروهی بنا به ماهیت و برنامه اش از شعار برای نشان دادن هدف خود و راه رسیده به آن استفاده می کند. شورای ملی مقاومت ایران در ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ و پس از پایان عمر سیاسی رژیم دجال آخوندی با شعار و استراتژی سرنگونی در صحنهٔ سیاسی ایران متولد شد. اعضا و هواداران نیروی اصلی شورا، سازمان مجاهدین خلق ایران، کمی بیش دوماه بعد، روز ۵ مهر ۱۳۶۰، جوهر سرنگونی را با شعار «مرگ بر خمینی» در خیابان‌های ایران، به خصوص در پایتخت میهن گرفتار و با بهای جانگاه جاری کردند.
شعار می تواند تو خالی بوده و یا اینکه چیزی را بیان کند که اساساً وجود نداشته باشد و تنها برای گول زدن و یا انحراف اذهان مردم به کار گرفته شود. مردم، با هوش جمعی خود، عمدتاً و در طول زمان از پس تشخیص این دو نوع شعار برمی آیند. شعار می تواند محافظه کارانه بوده و با چشم داشت به منابع قدرت زائیده شود و از شعارهای مردم در کف خیابان عقب تر باشد. نیروی مترقی مردمی شعار را عمدتاً در میدان عمل و اساساً از درک وقایع اتفاقیه و عمدتاً قدمی زودتر از مردم کشف می کند و مردم را به پیوستن به آن دعوت می کند. نیروی مترقی گرفتار بی برنامه‌گی و درهم ریختگی ذهنی و عوام فریبی دوران پسامدرن نیست و در پس توده ها، و عمدتا برای سوار شدن بر آنها، حرکت نمی کند. شعار پرمغز «اصلاح طلب، اوصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!» شعار تکامل یافتهٔ «سرنگونی» است که مقاومت ایران از ۴۰ سال پیش با آن شناخته می شود. این شعار نشان دهندهٔ پیوند عمیق مقاومت ریشه دار ایران با مردم می باشد و مشت نیروهای واپسگرای کنار گود را باز کرده و آنها را خلع سلاح می کند.
مسعود رجوی در روز ۲۷ مهر سال ۱۳۹۹، ۱۷ روز قبل از انتخابات امریکا در پیامی اظهار داشت: «تمام محاسبات و سرمایه‌گذاری خامنه‌ای و روحانی و ظریف بر روی انتخابات آمریکا و کنار رفتن ترامپ است اما موقعیت انقلابی و بحران سرنگونی که لرزش‌های آن مانند دوران پایانی رژیم شاه مجلس ارتجاع را فراگرفته امان نمی‌دهد؛ سرنگونی محتوم استبداد دینی با ترامپ و بی‌ترامپ در تقدیر و برعهده خود ما و مردم ما و شورشگران در ارتش آزادی است!». ارزش این پیام، که نشانهٔ استقلال و اعتماد به نفس مقاومت ایران است و خبر از استراتژی جدی آن دارد، به خصوص با پته پته کردن سفید و سیاه عمامه به سران حاکم بر ایران در دوران انتخابات امریکا بیشتر روشن می شود.
مسعود همچنین در پیامی با صدای خودش، در روز ۲ فروردین گفت: «مثل بقیه مجاهدین و اعضاء پایدار مقاومت، مثل کانون‌های شورشی و زندانیان سرموضع و مثل یاران شورشگر و اشرف‌نشان در ایران و سراسر جهان برای این زنده‌ام و نفس می‌کشم که در میهن اشغال‌شده و اسیر، فلک دیکتاتوری دینی را سقف بشکافیم و با جنگ صد برابر طرحی نو در اندازیم!».
رهبری سرنگونی رژیم آدمخوار آخوندی، تنها راه حل مشلات بزرگ و کوچک مردم ایران، را کسی در میدان به دست می گیرد که در صف اول شعار «سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی» سرمی دهد و برای رسیدن به آن نفس می کشد.