نامه سرگشاده عبدالعلی بازرگان

آقای عبدالعلی بازرگان، فرزند مرحوم مهندس بازرگان طی نامه سرگشاده یی در پاسخ به نامه سرگشاده محسن کدیور از حامیان موسوی، که خطاب به حسن خمینی نوشته شده بود و در آن از خمینی دجال به تعریف و تمجید پرداخته و و آرزروی بازگشت به دوران خمینی را کرده بود، پاسخ داد و نوشت، کسانی که هم اکنون در قدرت هستند، پیروان خمینی و مجریان خط او هستند.

آقای عبدالعلی بازرگان در نامه سرگشاده خود خطاب  به محسن کدیور از حامیان موسوی نوشت:
درسرآغاز نامه مرقوم داشته‌اید: "وقایع ۱۴ و ۲۳ خرداد تهران زنگ خطری بود که خبر ازسقوط ارزش‌های اخلاقی و موازین اسلامی در ایران، آن هم در حق بازماندگان و بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌داد".
 به نظر بنده این زنگ خطر از همان آغاز انحراف انقلاب ازاهداف اولیه آن، بیش از سی سال است اتصالی پیدا کرده و مدام آژیرمی‌کشد!.... از همان روزی که شعار:"حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله، آرمان "همه با هم" را به "همه با من"، تبدیل و مسخ و منحرف کرد و سیاست سربازخانه‌ای: دولت یکدست، مجلس یکدست، دانشگاه یکدست، ادارات یکدست و... دست اقلیتی را برسرمایه‌های یک ملت دراز کرد، این زنگ خطر نواخته شده بود. با این تفاوت که حملات شرم آور اخیر به بیت و بازماندگان بنیانگذارجمهوری اسلامی، سرایت ستم را به محور خودی‌های سابق و سیر صعودی غیرخودی کردن‌ها نشان می‌دهد.
فرزند مرحوم بازرگان در پاسخ به ادعای کدیور که مدعی شده بود، خمینی باعث انقلاب ضد سلطنتی و سقوط دیکتاتور شاه شده بود، نوشت: «...به خوبی می‌دانید که انقلاب اسلامی ایران محصول مبارزات یک قرن ملت مظلوم ایران از زمان نهضت مشروطیت به بعد می‌باشد که حداقل در شش دهه اخیر، از جریان نهضت ملی ایران، به رهبری دکتر محمد مصدق برای ملی کردن صنایع نفت واخراج چپاولگران انگلیسی گرفته تا مبارزات مسلحانه چریکی چپ و راست، طیف گسترده‌ای از ایرانیان درسه نسل، بارمصیبت‌های آن را به دوش کشیده و هزاران شهید و ده‌ها هزار زندانی و شکنجه دیده تقدیم داشته‌اند تا اسب زین کرده‌ای در دوران تخریبی انقلاب برای تهاجم البته توفندة آقای خمینی علیه استبداد سلطنتی آماده گردد.جمله به کار رفته در نامه شما ناخواسته و برخلاف باورتان، همان ادعا و ادبیات رسانه‌های رسمی را تداعی می‌کند که بنا به فرهنگ شاه یا شیخ پرستی تاریخی، دستاورد تلاش‌های یک قرن یک ملت را به حساب جاری بنیانگذار انقلاب، یا نهضت روحانیت وابسته به ایشان، واریز می‌نماید.
آقای عبدالعلی بازرگان با اشاره کشتارهای دهه شصت و بویژه قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز که با فتوای جنایتکارانه خمینی صورت گرفت، نوشت: «چگونه می‌توان اعدام مخفیانه و بدون وکیل هزاران زندانی موقت را به جرم "سر موضع"! و دگراندیش بودن، با جمله: "خطائی نه چندان کوچک" توصیف کرد؟ در مکتبی که کشتن یک انسان مساوی کشتن همه انسانها شمرده شده است، آیا هرگز واژه "عظیم" هم می‌تواند بیانگر این جنایت باشد؟
فرزند مرحوم مهندس بازرگان در بخش دیگری از نامه خود به محسن کدیور، افزود: «جنابعالی به نوة بنیانگذار جمهوری اسلامی توصیه کرده‌اید دربرابر تحریف "راه و مدرسه" ایشان و میراث معنوی‌اش سکوت نکند. مگر خط امام غیر از"راهی" است که دانشجویان پیروش امروز در زندان و یا بیرون از زندان، چنان شیوه‌هائی را متعلق به دوران گفتمان انقلابی می‌دانند و عموماً به راه دیگری می‌روند!؟ و مگر مدرسه‌اش غیر از همانی است که امروز آقای مصباح طابق النعل بالنعل اداره و تدریس می‌کند!؟... اگر قرار بر ارائه سند و استناد به رویه و راه باشد، حاکمیت فعلی و نیروهای سرکوب‌گرآن دست به مراتب پرتری دارند و به راحتی می‌توانند ادعا کنند "راه و مدرسه" امام همین است که ما عمل می‌کنیم.
اما مسئله آقای خمینی مسئله‌ای شخصی نیست، سایه سیاست‌های ایشان بیش از سی سال است بر سر این ملت سنگینی می‌کند و سرنوشت یک ملت بزرگ را با تاریخ و تمدنی درخشان زیر چترسیاه خود گرفته و آزادی و امنیت را از این مرز و بوم سلب کرده است.
 آقای عبدالعلی بازرگان در ادامه نامه سرگشاده خود خطاب به محسن کدیور که از دوران خمینی جلاد به حسرت یاد کرده بود، افزود: «آیا آوارگی و مهاجرت میلیونها نفر به شرق و غرب عالم، اصرار بر ادامه جنگ بی‌حاصل دو ملت همسایه مسلمان، پس از آزادسازی خرمشهر، با کارنامة یک میلیون شهید و مجروح  و خرابی شهرها و تباه شدن سرمایه‌های دو ملت بزرگ به نفع ابرقدرت‌ها، که ازهمگی آنها امکان داشت با حسن تدبیرجلوگیری به عمل آورد خدمت بزرگ به ایران است؟
فرزند مرحوم مهندس بازرگان در بخش پایانی نامه خود افزود: جناب آقای دکتر کدیور، شما نیک می‌دانید وضعیت امروز ایران،...بدون هیچ تردیدی، خوب یا بد، محصول و منتجه سیاست‌های آقای خمینی است. آنچه امروز بر سر ملت ایران می‌آید، ارتباط مستقیم با اندیشه فقهی و سیاسی ایشان دارد. تجربه ولایت مطلقه فقیه که تبلور تئوری آقای خمینی است، هرچند کسانی را به قله قدرت و ثروت رسانده، اما نزد اکثریت ملت ایران آشکارا شکست خورده است».