اینجا زنان بودند که به مردان درس مقاومت و ایستادگی می دادند

سایت فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران، 23 دیماه 88، مطلبی با عنوان «اینجا زنان بودند که به مردان درس مقاومت و ایستادگی می دادند» به قلم شاهد آزادی، درج کرده است، که صحنه با شکوهی از مقاومت مادران شهدا و زندانیان سیاسی را به تصویر می کشد. متن کامل این مقاله به این شرح است:


غروب سه شنبه است بر بالای بلندی ایستاده ام بر لبه آن هر لحظه بیم آن می رود که بلغزم و به پایین بیفتم دلم می خواهد چشمهایم را ببندم و دستهایم را بگشایم و با صدای بلند آزادی را فریاد بزنم حتی اگر زیر پایم فرو ریزد و مرا به اعماق زمین فرو برد. پشت سر زندان اوین…
 

ساعت 5 بعد از ظهر است و ما در انتظار آزادی مادران عزادار که در پارک لاله دستگیر شده اند چند تن از خانواده ها حضور دارند و مشغول گفتگو با یکدیگر مردان جور دیگری شده اند از آن تعصب خاص ایرانی خبری نیست با افتخار از همسرانشان صحبت می کنند کسی اعتراض نمی کند کسی گلایه نمی کند همسرانشان زندانی اند و آنها چقدر راحت با این مسئله کنار آمده اند.
از این همه رشد فکری و آزاد اندیشی خوشحالم حضور نوه هایی جوان نظر مرا به خود جلب کرد آنها یکبار شاهد آزادی مادر بزرگ 75 ساله شان بودند همان که دژخیمان بی رحمانه در پارک لاله او را مورد حمله قرار دادند و به پایش آسیب رساندند و این بار برای آزادی مادرشان به اوین آمده بودند. اینجا باید به سه نسل افتخار کرد که همه برای یک هدف مشترک در کنار هم قرار گرفتند.
ساعت به کندی می گذشت و هوا سردتر می شد و هیچ امکاناتی نبود بعضی خانواده های بازداشتی روز عاشورا نیز در کنار ما بودند تا شاید از فرزندانشان خبری بگیرند.
بالاخره انتظار به سر رسید و مادران یکی یکی بیرون آمدند و با استقبال بی نظیر خانواده ها و دوستانشان روبرو شدند همه همدیگر را در آغوش می گرفتند چقدر محبتها بیشتر فاصله ها کمتر شده بود .
مردان بسیار پرشورهمسرانشان را در آغوش می گرفتند به نظر می رسید تازه متوجه حضور همسرانشان شده بودند و آنان را شادابتر و پرانرژی تر می دیدند اینجا زنان بودند که به مردان درس مقاومت و ایستادگی می دادند.
حضور مادران عزادار در زندان نیز شور و هیجان آفرید صدای سرود خواندن انان همه جا را فرا گرفت زندانیان با خود می گفتند: اینان کیستند که اینچنین پرشور می خوانند که اینچنین نترسند که مادرند وآمده اند تا به فرزندان زندانی شان امید بدهند و بگویند طاقت بیاورید چیزی از راه نمانده ما می رسیم.
آری مادران آزاد شدند با اراده ای از پیش قوی تر آنان پیمان بستند که راهشان را همچنان ادامه دهند تا پیروزی برای همین هدف دستها را به علامت پیروزی بالا برده و فریاد سردادند زندانی سیاسی آزاد باید گردد هرجا فرزندی در بند است مادری نیز آنجاست پس مادران بپاخیزید که فرزندانتان در گوشه و کنار این آب و خاک همه در بندند همه در خاک همه در خون غلطیده اند.
یکی از حامیان مادران عزادار
سه شنبه 23/10/88