مگر آن روز در تهران چه گذشت که این چنین از تکرار آن وحشت دارند؟ از زبان آخوند احمد خاتمی، نایب رئیس مجلس «خبرگان»، در نماز جمعه 13دی 92 بشنویم: «در پنجم یا ششم دی، که عاشورای 88 بود... بنده توی همین تهران، نماز روز عاشورا را در یکی از میدانهای بزرگ شهر خواندم. دقیقاٌ دیدم انگار تهران شده میدان جنگ. گاهی وقتها آدم می گفت: وحشتی که آن روز در تهران بود، در جبهه دیده نمی شد».
سه روز قبل از این نیز، آخوند خانمی در سمنان در سخنانی همین هشدارباش هراس آلود را داده بود: «ماجرای فتنه 88، ماجرای ولایت ستیزی بود. دشمن در فتنه خود با هدف زیر سؤال بردن ولایت فقیه به میدان آمده بود.در عاشورای 88 شعار فتنه گران، "مرگ بر اصل ولایت فقیه" بود» (خبرگزاری «مهر»، 10دی 1392).
آخوند خاتمی در سالروز «فتنه» 88، در سالهای پیشین نیز با همین لحن هشدار داده بود، ازجمله در روز 8دیماه 90: «در فتنه 88، قصه، قصه براندازی نظام ولایی بود. برخیها که ساده اندیش بودند، فکر می کردند که دعوا بین احمدی نژاد و موسوی است، در حالی که قصه فراتر از اینها بود و دعوا، به دعوای انقلاب با ضدّانقلاب تبدیل شد. در این وضعیت مقام معظّم رهبری در اولین جلسه های خود، که با مسئولان بعد از اغتشاشات داشتند، به صراحت گفتند که: "دیگر دعوا، دعوای میان دو سلیقه نیست"».
در سالروز قیام عاشورا در سال 1393، خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) به بهانه سالگرد راهپیمایی مزدوران خامنه ای در 9دی88 علیه قیام سراسری مردم ایران انبارلویی، سردبیر روزنامه «رسالت»، را به صحنه آورد. انبارلویی در پاسخ به این پرسش که «آیا "فتنه" سال 88 اختلاف سلیقه انتخاباتی بود یا براندازی؟» گفت: «اگر شعارهای فتنه 88 معطوف به همین اختلاف سلیقه ها بود، قبول، امّا شعارها... متوجه اصل نظام بود. در عاشورای سال 88 شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" می دادند، مگر یک ضلع رقابت در ایران با "اصل ولایتفقیه" است که آنها مشکل داشتند؟ گفتند که: "انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است". شعارها ناظر به رقابت انتخاباتی نبود... شعار کلیدی مجاهدین "مرگ بر اصل ولایتفقیه" است پس بخشی از اعتراضات را مجاهدین هدایت کردند». البته، بخش وحشت آفرینش را!
صفّار هرندی، عضو «مجمع تشخیص مصلحت نظام» آخوندی درباره نقش مجاهدین در قیام سراسری 88 گفت: «در ایام فتنه دیدیم منافقین در محیط های اجتماعی ما پرسه می زدند و شعلههای فتنه را بر میانگیختند» (سایت «تابناک»، 25آذر93). روزنامه «رسالت» نیز در همان روز 25آذر93، درباره نقش مجاهدین در قیام و شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» نوشت: «منافقین در خیابانهای تهران شعار میدادند "مرگ بر اصل ولایتفقیه"، "انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است"».
مسأله نقش کارساز مجاهدین در قیام عاشورای سال 88، از همان روز وحشتی خاموش ناشدنی را در پیکر فرسوده نظام آخوندی افکند. آخوند عَلَمالهُدی، نماینده خامنهای در مشهد، در روز 9 دی 88 در راهپیمایی مزدوران خامنهای به چنین نقشی اعتراف کرد: «حرکت روز عاشورا دقیقاً حرکت محاربه بود... حرکت روز عاشورا فرمانده اش منافقین بودند... چون شعارهایی که منافقین روی سایتشان از 16آذر گذاشتند آشوبگران عاشورا آن شعارهای منافقین را سردادند. پس اینها دستیار منافقین بودند. فرمانده حرکت روز عاشورا منافقین بودند... . منافقین فرمانده عملیات روز عاشورا بودند. اینها ... پیاده نظام منافقین شدند. سرباز منافقین شدند. توی عرصه آمدند. آنها محارب بودند پس به ملاک حکم امام در عملیات مرصاد کسانی که روز عاشورا این غائله را برپا کردند، محاربند».
اصرار سران نظام بر نقش مجاهدین در برپایی قیام سراسری سال 1388، وحشت بی وقفه آنها از تکرار آن قیام در چنین روزهایی است که رژیم ولایت فقیه در ناتوان ترین دوران حیات خود به سر می برد. محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس رژیم، دلیل آن همه هشدارها را بازگو می کند: «حتماً حادثه فتنه... باید مرتّب تکرار، بازگو، بحث و تحلیل شود تا در آینده دچار این هزینه نشویم» (روزنامه «رسالت»، 27آذر93).
پاسدار نقدی، رئیس بسیج ضدخلقی، نسبت به تکرار قیام 88 هشدار می دهد: «دشمن با تنش آفرینی قصد تکرار فتنه ۸۸ را دارد» (خبرگزاری فارس، اول آبان 93).
در همین زمینه، حدّاد عادل، مهره اصلی خامنه ای در مجلس آخوندی، در روز 5دیماه 92 در تلویزیون رژیم گفت: «چه تضمینی هست که دوباره فردا این اتفاقات و حوادث سال 88 تکرار نشود؟ ما مایلیم این اتفاقات تکرار نشود. ... در روز قدس یک عده آمدند و به بهانه انتخابات در میدان هفت تیر تهران... شعار دادند: "نه غزّه،نه لبنان ـ جانم فدای ایران"... در روز 16 آذر یک عدّه به عکس امام بی احترامی کردند. در عاشورای همان سال عده یی به خیابانها آمدند و شعارهای عجیب و غریب دادند».
در آن روز شخص خامنه ای آماج اصلی «شعارهای عجیب و غریب» مردم به جان آمده قرارگرفته بود. شعارهایی از این گونه: «کشته ندادیم که سازش کنیم ـ رهبرقاتل رو ستایش کنیم» / «این ماه ماه خونه ـ یزید سرنگونه»/ «خامنه ای قاتله ـ ولایتش باطله» / «تجاوز، جنایت ـ مرگ بر این ولایت» / «ما اهل کوفه نیستیم ـ پشت یزید بایستیم» / «ملت نمی خواهد ولی ـ ملّاعمر، ملّا علی»، «خامنه ای حیا کن ـ سلطنتو رها کن».
«سایت «کلمه» (وابسته به جریان اصلاح طلب درون رژیم) در روز 17 دی 90 در مقاله یی با عنوان «ادامه دروغ پردازیها در باره عاشورای ۸۸؛ حقایقی که از آن می گریزند»، درباره وحشیگریهای مزدوران مهار گسیخته خامنه ای در مقابله با خیزش میلیونی مردم تهران در روز تاسوعا و عاشورای88، نوشت:
«کربلای تهران چیزی نیست که به این زودی از خاطره ها برود و بتوان آن چه در این روز رخ داد, تحریف کرد. هنوز همه شاهدان عینی این حادثه تلخ حضور دارند؛ آنان که شاهدی بودند بر مظلومیت مردمی که زیر مشت و لگد شانزده هزار نیروی انتظامی و اطلاعاتی, خونین شدند... روز تاسوعا پلیس کلیه مبادی ورودی ایستگاههای مترو را بسته بود و حتی مسافران را بازرسی بدنی می کرد... مردم که آرام و عزادار با بیرقهایی که نام حسین بر آن بود از سمت میدان امام حسین به سوی انقلاب می رفتند. به پل چوبی نرسیده بودند که نیروهای انتظامی با خشونت مانع از ادامه مسیر شدند. نیروهای ضدشورش شروع به زدن مردم کردند... شیشه ماشینها و مغازه ها را شکستند. همه باتوم در دستشان بود, می زدند و رحم نمی کردند. عدّه یی را هم بازداشت کردند و به ماشینهایشان بردند. چهارراه کالج از شب قبل تصرّف شده بود. لباس شخصیها همه جا را گرفته بودند. مردم از هر طرف تحت فشار بودند... مردم در اتوبوسها و پیاده رو ها فقط شعار "حسین، حسین" می دادند. وقتی حمله بیشتر شد... مردم شعار می دادند: "هیهات من الذّله"... "ابوالفضل علمدار, دیکتاتور رو برش دار"؛ "این ماه، ماه خونه, یزید سرنگونه"؛ "… به آخرش رسیده" [«خامنه ای یزیده ـ به آخرش رسیده»] «...قاتل است … باطل است» [«خامنه ای قاتله ـ ولایتش باطله»]... چون به چشم خود دیده بودند عزیزشان در برابر دیدگانشان نقش بر زمین می شود و ماشین نیروهای نظامی از روی پیکر او رد می شود.
مردم در روز عاشورا تکلیف خود را با ظالمان روشن کرده بودند: "یا حجّة بن الحسن ـ ریشه ظلم را بکن"..." تجاوز توی زندان، نبوده توی قرآن"... مردم در هیاُتهای محرّم شنیده بودند که زینب سلام الله را هم به کاخ یزید بردند و او توانست پیام آور خون شهیدانی باشد که در کربلا به زمین ریخته شده بود. در نظامی که ولایتش را به زور سرنیزه به مردم تحمیل می کند, حتّی عاجز است که شهامت یزید را داشته باشد و شنوای پیام آوران صحنه کربلا باشد... زینب می تواند در کاخ ستم فریاد بر آورد که "ای زاده معاویه! اگرچه حوادث روزگار مرا در شرایطی قرار داد که با تو سخن بگویم، امّا من، تو را کوچک می شمارم و بسیار سرزنش می کنم و توبیخ فراوانت می کنم. آه! چه شگفت انگیز است که مردان خدا به دست گروهی شیطان صفت کشته شوند... ای یزید! هرچه می توانی در راه دشمنی ما مکر و حیله و نقشه طرح کن و کوشش به خرج بده، به خدا نمی توانی نام ما را از خاطره ها و صفحه تاریخ، محو نمایی و فروغ وحی ما را خاموش سازی و از این راه به آرزوی نهایی خود برسی و این ننگ و عار همیشگی را از دامن خود پاک نمایی...».
نویسنده, مقاله را با این جملات پایان می دهد: «ننگ عاشورای ۱۳۸۸ چیزی نیست که به این زودی از خاطر کسی پاک شود...»
این قشون کشیهای وحشیانه و جنایتکارانه دربرابر مردمی که هیچ سلاحی جز فریاد دادخواهی بر لب نداشتند نشان می دهد که نظام هیچ یاریگری جز نیروهای وحشی تا دندان مسلح ندارد. عربده کشیهای پاسدار سعید قاسمی در همایش «جوانان حامی پایداری» نشان از همین درماندگی و بی پناهی رژیم دربرابر خیزشهای میلیونی مردم است که شعارشان، یک پارچه، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» است:
«... در سال ۸۸ ناموس نظام زیر سؤال رفت... قم چرا صدایت در آن زمان رسانبود؟ در زمانی که رهبری به نماز جمعه می رود، وقتی که آقا حرف می زند تا ردیف اوّل حال ندارند تکبیر بگویند... همه [مردم] با هم تلاش کردند تا نظام را براندازی کنند، امّا خدا نخواست که این مسأله محقّق شود و تاریخ باید بنویسد که چه خطر بزرگی از بیخ گوشمان ردشد ... از سردار تا تهدار همه در یک خط قرار گرفتند...» (خبرگزاری ایلنا، 8 اسفند 1390).
البته مردم به جان آمده در قیام عاشورای 88، پاسخ جانانه یی هم به آدمکشان سرسپرده ولی فقیه دادند. کاظم جلالی, سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس رژیم, درباره برپاخاستگان آن روز گفت: «معاندان، دشمنان انقلاب و منافقان، در روز عاشورا برای ایجاد اغتشاش و آشوب در خیابانها حضور داشتند... جنس کسانی که در روز عاشورا برای ایجاد اغتشاش و آشوب در خیابانها حضور داشتند, کاملاً نشان می داد که از دشمنان این (نظام)، منافقان، و افرادی هستند که حقد (=کینه) تاریخی نسبت به این انقلاب و نظام دارند, از اینرو در تجمّعات روز عاشورا شرکت کردند». به گفته این سرسپرده دربار ولایت, که خود همراه با جمعی از نمایندگان مجلس ارتجاع به دیدار مزدوران مجروح نیروی سرکوبگر انتظامی رفته بود, «بسیاری از پرسنل نیروی انتظامی در حوادث روز عاشورا جراحات سنگینی برداشتند» (خبرگزاری فارس ـ ارگان سپاه پاسداران ـ 21 دیماه88).
روزنامه رسالت 24دی88 هم درباره «زن رزمی کار» عاشورای 88 نوشت: در آن روز «علاوه بر تخریب اموال نیروی انتظامی و حمله وحشیانه به پرسنل آن, یک زن رزمی کار به سردار همدانی، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ، حمله نموده و به شدّت وی را از ناحیه صورت زخمی کرده است... مسئول حفاظت یکی از مقامات عالیرتبه هم مورد ضرب و شَتم قرار گرفته است... اصلی ترین ماٌموریتی که دستگیرشدگان ... مطرح ساخته اند, هدایت آشوبها و شعارها و شناسایی افراد برای جذب و همکاری با مجاهدین خلق بوده است».
سرنوشت این «سردار» زخمی به کجاکشید؟ به گزارش «جهان نیوز» 3دی90, پاسدار جعفری, سرکرده کل سپاه پاسداران, در مراسم معرفی سرکرده جدید سپاه تهران بزرگ ضمن اشاره به «دو سال گذشته» که «دشمن برنامههای ویژه یی برای مقابله با نظام داشت...» و «خیلیها در داخل, کار نظام را تمام شده می دانستند...»، درباره «ریزش و بریدگی» پاسدار همدانی, سرکرده پیشین سپاه تهران بزرگ, گفت: «سردار همدانی در چند ماه اخیر به دلیل فشارها و مشکلاتی که داشتند، درخواست کنارهگیری از این مسئولیت را داشت و ما علیرغم میل باطنی موافقت کردیم...». این پاسدار کتک خورده و بریده که برای کشتارمردم سوریه به آنجا رفته بود همین روزها در سوریه کشته شد و بدرک واصل شد
درباره وضع و حال پاسداران و نیروهای سرکوبگر «انتظامی» بشنوید از زبان پاسدار اسماعیل احمدی مقدّم، فرمانده نیروی انتظامی، که خبر از افزایش مرگ و میر پاسداران در نیروی انتظامی داد و گفت: «طبق آمار مشکلات و فشار روانی بر پرسنل افزایش یافته است... آمار مرگ و میر عادی ناشی از فشارهای روانی در میان کارکنان افزایش داشته است» (خبرگزاری «مهر» ـ۳۰فروردین۸۹ ).
پاسداران و مزدوران جنایتکار خامنه ای از آن بیم دارند که اگر باردیگر خیزشها شعله ور شود، خشم انقلابی میلیونها زن و مرد «رزمی کار» به خروش آید و دمار از روزگار سیاه رژیم سفّاک آخوندی و همه وابستگان جنایت پیشه آن برآورد.
اما بشنوید از وضع آش و لاش خود ولی فقیه طلسم شکسته در این دوره وادادگیهای سران و «سرداران» نظام، از زبان «سردار» سعید قاسمی، سرکرده لباس شخصیهای خامنه ای، خطاب به سران بیم خورده رژیم: «وقتی گیج بازی درمی آورید، ننه من هم می فهمد که ... خط سوراخ است. دیشب بغض و نگرانی رهبر را در تصویر دیدید. هزاری هم که جوانان، رهبر را گرم کردند که آقاجان! نگران و ناراحت نباش، نگرانی و استرس را در چشمهای رهبر می دیدید... خط سوراخ است. علمدارها خسته شده اند... الآن شما دارید، به عمد یا به سهو، این بلا را سر فرماندهی کل قوا هم می آورید. این که نمی شود بگویید: "ای رهبر آزاده! آماده ایم آماده!" و بعد رهبر در خط مقدّم، هم شناسایی کند، هم دیده بانی کند و هم نگهبانی بدهد»! (سایت سازمان مجاهدین خلق ایران، 28 آبان 1391).