مدعی نفی حکومت باید آماده پرداخت هزینههای "الف" تا " ی " پروژه از ویران کردن ساختار کهنه تا برپایی حکومت جانشین باشد. مهمترین آنها طرح یک استراتژی از چگونگی فرو ریختن ساختار نظام فعلی تا تأسیس یک حکومت جانشین دموکراتیک که از حمایت اکثریت برخوردار باشد را در یک خط قرمز زمان پی ریزی کند.
پس از چهل سال با آزمایش همه گزینهها حکومت حاضر به یک راهحل مسالمتآمیز نیست رژیمی که از اسمش پیداست ولایت فقیه یعنی اینها ولی مردم هستند و مردم گله و یا صغیر میباشند. از حمایت تودهیی و رأی مردم برخوردار نیست بلکه بر پایه سرکوب داخلی و صدور تروریسم و ارعاب سرپاست.
اما این رژیم دارای دستگاههای سرکوبگری است که علاوه بر داخل کشور در خارج از کشور هم بال گستردهاند. تمامی بودجه و اقتصاد کشور صرف هزینه نگهداری این"پرستوها و سربازان امام زمان" میشود در حالیکه مردم در تنگنا و فلاکت روزگار سر میکنند.
شیهههای تهدیدآمیز دستگاههای سرکوبگر را در شعبده انتخابات را پس از مصرف و سوزاندن تمامی امکانات مردمی را بهتر میتوان درک کرد. فی المثل وزارت اطلاعات با خانواده هایی که فرزندان آنها در سایر کشورها مقیم میباشند طی تماس تلفنی با بهانههای مختلف از آنها خواستار همکاری بیشتری هستند و از آنها میخواهند حداقل بروند در سفارت ها رأی دهند و گرنه.
از انتصابات هم دیگر سخنی نمیگوِیم چون کشور بلند آوازه ایران گرفتار فردی و یا افرادی خشک مغز شده که میخواهد به قعر تاریخ به زمان حضرت آدم پرواز کند: از خاک آدم تولید کند با خیش زراعت اما عقده "دموکراسیترین" کشور دنیا هم دارد خفهاش میکند.
خیلیها که امروز جمهوری اسلامی را نفی میکنند و یا از طریق عدم شرکت در انتخابات آنرا تحریم میکنند از هموطنانی میباشند که تلاش کردند وعده وعیدهای رژیم را حداقل باور کنند. اما احزاب و سازمانهای سیاسی و رسانهها چنانچه ادعا دارند که آلترناتیو و آزادیخواه هستند باید بدانند بایکوت انتخابات چهل سال پیش توسط سازمان مجاهدین شروع شده و خط قرمز ملی ایرانیان با نفی تمامی جناحها با طرح همبستگی ملی در ۱۳آبان ۱۳۸۱ توسط آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت اعلام شده است.
اگر "نه به جمهوری اسلامی" همان براندازی کلاسیک است طبعاً باید به چند سؤال که تاکنون مانع و سد اصلی براندازی بودند را پاسخ گفت و از پیش پای روند تغییر حکومت و حرکت تودهیی برداشت.
مانع اول: قوای سرکوبگر سپاه پاسداران و بسیج ضدخلقی که هر حرکت اعتراضی مدنی را با بیرحمانهترین شکل ممکن قلع و قمع میکنند.
مانع دوم: پراکنده گویی جریانهای بهاصطلاح مخالفان نظام که مردم را دچار تشتت و دودلی میکنند، عمدتاً بهنفع رژیم و علیه مقاومت سراسری بر سر بزنگاههای تاریخی قدم برداشتهاند و یا کماکان بر میدارند که خلاصه آن قید خواهد شد.
مانع سوم: شرط خارجی است که جامعه جهانی عمداً و یا سهواً نمیخواهد سرکوب لخت و عریان و اعدام دگراندیشان سیاسی و قومی و اجتماعی توسط رژیم را محکوم کند (حقوق بشر مردم ایران را بهرسمیت بشناسد که کشور ایران از اولین امضاء کنندگان اساسنامه آن است) در واقع اراده بینالمللی وجود ندارد.
این انتخابات از نظر شرایط موجود با گذشته تفاوت کیفی دارد چون اولاً شورای نگهبان خامنهای با کاندید کردن ابراهیم رئیِسی، جلاد ۶۷ به مردم ایران اعلام جنگ داده است. سپاه پاسداران و سرکردگانش قصد سرکوب مردم را دارند. اما ویژه این است که اقشار پاسیو جامعه که با حقوق بخور نمیر صورت خود را با سیلی سرخ میکردند دیگر غیرارادی شدند و هر عنصر خودی و بیگانه را که از رژیم طرفداری کند به چشم دشمن تلقی میکنند.
باید اضافه کرد که شکوفایی استعدادها، پیشرفت و عظمت و آوازه و استقلال هر کشوری بستگی به رهبران و ملت آن کشور دارد که رهبرانش انسانهای شایسته و آزاده برخاسته از رأی و اعتماد ملت باشند و ملت باید بدون ترس و ارعاب که آزادی آنها توسط حکومت تضمین شده باشد بتوانند آزادانه نمایندگان و رهبران خود را برگزینند. هیچ قوم و قبیله و ملتی نمیتواند کسانی را برای اداره ساختار اجتماعی به رهبری برگزینند که متکی به ظلم و استبداد و فساد باشند.
روشن است که رژیم قصد دارد با انتخابات تقلبی نظام خونریز خود را تثبیت شده نشان دهد، در عوض هدف اپوزیسیون باید در جهت عکس باشد یعنی براندازی نظام با در نظر گرفتن خط قرمز زمان.
باید در نظر داشت زمانیکه "نه به جمهوری اسلامی" محقق شد ساختار حکومتی بلرزه در میآید اما خود به خود سقوط نمیکند. چه خوب که بهزیان خوش تسلیم شود، اما تجربه میگوید بدون نیروی برانداز مسلح نمیتوان حکومت را از چنگ نظام در آورد. حوادث مشابهای از قبیل تظاهرات میلیونی در سال۸۸ صورت گرفت اما این رژیم حاظر نشد حکومت را بهرغم مقاومت مدنی گسترده از اشغال خود خارج کند.
سؤالی که پیش میآید این است که چرا بهرغم هیاهوی سازمانهای حقوقبشری در اعتراض به کشتار جوانان بیسلاح و بیسپر اقدامی عملی در شورای امنیت رخ نداد. که در قیامهای آبان و دی ۹۶ و ۹۸ بیش از ۱۵۰۰نفر کشته و ۱۲۰۰۰نفر تظاهر کننده را دستگیر کردند اما صدای مهمی از شورای امنیت شنیده نشد؟ وقتی صحبت از مبارزات مدنی میشود باید جنبش مدنی از حمایت و اراده بینالمللی برخوردار باشد که البته باید همان اجماع بینالمللی در آن منافعی ببینند. ما در قیام ۸۸ بر عکس انرا دیدهایم مثلا باراک اوباما دریافت کننده جایزه صلح نوبل به شعار مردم ایران "که با مایی یا آنها" ایشان "آنها" را انتخاب کرد چون اوباما اراده براندازی را در جنبش غیرمسلحانه "سبز" ندید رژیم را ضعیف دید و درب مذاکره را باز گشود...
و اما "اپوزیسیونی" که گاهی به نعل و گاهی به میخ میزند! دودش به چشم مردم میرود.
وقتی سازمان مجاهدین خلق با ارتش آزادیبخش ملی در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ با اسم رمز "عملیات فروغ جاویدان" از مرز غربی ایران به قصد براندازی رژیم حملهیی را آغاز کرد چرت خمینی و هم جبهگان رژیم و متحدان عینی ارتجاع را پاره کرد، از بیانات و موضعگیری شرمآور آنها علیه رهبری مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران بعد از عملیات میتوان فهمید که تا کجا پاسداران سیاسی و در خط البته خمینی بدنبال حفظ نظام ولایت فقیه بودند.
گفتنی است سی سال پس از از آن عملیات قهرمانانه و تاریخی که بیش از هزار مجاهد در آن جان فدا کردند، سران نظام همچنان دعا گویند که بطور "معجره آساِئی" سقوط نکردند. اما پاسداران سیاسی بخوان "اپوزیسیون" لاکچری که هم از توبره میخورند و هم از آخور، دشمن اصلی مردم را رها کردند و بهجان مجاهدین افتادند خمینی را به مجاهدین ترجیح دادند.
اما اعتلای مقاومت انقلابی حقیقتی برتر از خواست و توهمات رژیم و پاسدارانش بود و یک سال بعد از عملیات فروغ و ده روز قبل از مرگ خمینی پارلمان اروپا در تاریخ سوم خرداد ۱۳۶۸ طی قطعنامهای موضع اتحادیه اروپا را ضمن انزجار از نقض حقوقبشر در ایران بشرح "استقرار یک صلح پایدار در ایران، از حمایت روشن بینانه از مقاومت سراسری، شجاعانه و قاطع مردم ایران به رهبری آقای رجوی میگذرد" و از تمامی اعضای اتحادیه اروپا خواست روابط خود را با رژیم ایران قطع و رژیم را تحریم تسلیحاتی کنند. و تمامی کوشش خود را برای برای اخراج رژیم از مللمتحد مبذول دارند و انرا به نمایندگان شورای ملی مقاومت بسپارند."
بر کسی پوشیده نیست که مردم و مقاومت ایران برای آزادسازی کشور البته منتظر کسی نمیمانند. این رژیم با همه دارو دسته و عسکر و لشکر خود با در نهایت با مردم روبهرو خواهد سرنگونی رژیم با بکارگیری همه گزینهها روی میز در قیام آینده اتفاق خواهد افتاد. البته مخالفان این استراتژی میتوانند تماشاچیان ماهری باشند."