پیش از ۱۹ تیر۱۴۰۰ (۱۰ جو لای ۲۰۲۱) بار دیگر می بایست همه چیز از نو رقم می خورد.
بار نخست نبود که مقاومت ایران در شرایط کرونا، گردهمایی سالانه خود تحت عنوان کهکشان را از طریق آنلاین تجربه می کرد. تجربه ای گرانبها که سبب تعجب و تحسین بسیاری در سال پیش از برگزاری چنین همایشی در سی هزار نقطه در جهان شده بود.
امسال بدلیل شرایط حاد سیاسی روز و ضرورت پاسخگویی به آن، می بایستی که وارد مدار جدیدی از مبارزه می شد.
اساسی ترین و مهمترین سئوال در پیش رو نه چرایی برگزاری این گردهمایی بلکه چگونگی آن بود و اینکه با توجه به احتمال حمله لشکر سایبری رژیم برای اخلال در برنامه چگونه می توان با حل تضادهای فردی و بعضا جمعی، از سقف کهکشان پیشین در سی هزار نقطه بالاتر رفت و پاسخگوی تعهدات رسیدن به آن بود.
در شروع کار و پیش از هر نکته ای می بایستی که ایمان به "آری و می توان به این مهم رسید" را در ذهنیت خود تقویت کرد که این مهم تنها با زدودن و دور شدن از زنگار تفکر "اول من" و ایمان و باور به "کار جمعی و تشکیلاتی" میسر بود. این امر خود را در پروسه عمل و تا زمان برگزاری کهکشان قدم به قدم بخوبی نشان داد.
از فردیت خود دور شدن و به جمع نزدیک شدن، روابط دوستانه بین هواداران را محکم تر و منسجم تر کرد و این خود نقطه قو ت دیگری شد تا هیچ کار و مسئولیتی، هرچند در نگاه اول غیر ممکن و یا مشکل بنظر می رسید، پشت تضادهای به واقع جدی نماند. اینگونه بود که با عنصر همیاری و همفکری، رسیدن به تعهدات بالاتر از سقف کهکشان پیشین امکان پذیر شد و اشرف نشانان در سراسر جهان بواقع تصویر ارزشمند و چشمگیر تری از همبستگی را در تحقق آن به نمایش گذاشتند.
آنچه که در روز ۱۹ تیر۱۴۰۰ تحت عنوان "اجلاس جهانی ایران آزاد" در مداری بسا بالاتر از کهکشان پیشین بوقوع پیوست، صرفا برگزاری یک گردهمایی به صورت آنلاین از پنجاه هزار نقطه در ۱۰۵ کشور از پنج قاره جهان و با شرکت گسترده ۱۰۲۹ سیاستمدار و شخصیت های حقوق بشری و یا تجمّعات هزاران نفری در ۱۷ شهر بزرگ اروپایی و آمریکا (تنها۸۰۰۰ نفر در برلین) از مخالفان رژیم آخوندی در خارج از کشور نبود، آنچه که در این روز اتفاق افتاد به معنای واقعی کلمه یک "جنگ تمام عیار و یک لشکرکشی سیاسی" بی نظیر بود که تنها یک پیروز سربلند داشت، مردم و مقاومت خونین مردم ایران.
در مورد ابعاد سیاسی این رویداد و ثبت در تاریخ مبارزات مردم میهنمان بایستی که به تفصیل و تفسیر نوشت اما نه کم.
قبل از هر چیز باید برای خالقان و تمام آنهایی نوشت که خود را نه فقط جزیی از حاضران در این رویداد تاریخی بلکه خود را "برگزار کننده " می دانستند و این همان راز ناگفته شکوهمندی این کهکشان بود که این بار بیش از گذشته جلوه می نمود. می بایستی در صحنه حضور داشت تا شور و شعف را در تک تک هواداران اشرف نشان دید، دید که با چه شوق وصف ناپذیری و داوطلبانه، غیر از انجام وظایف خود، به یاری یکدیگر شتافته و مسئولانه در حل مشکلات غیر قابل پیش بینی تلاش می کردند . حضور پرشکوه آنها در فاز آمادگی، در جریان مراسم و در پایان آن بسیار دیدنی بود و آنجا بود که به جرات می شد شاهد حضور نسل دیگری از اشرف نشانان بود، نسل "اول جمع".
از صلابت حضور، ابهت کلام، درخشش بی نظیر، توانمندی بی مثال، ثبات و دوام، استقامت و استواری، نگاه ژرف، ایستاده بر اصول و در یک کلام از یک زن، "مریم رهایی"، باید نوشت که دنیا به احترام او برخاسته و با برنامه ده ماده ای خود نوید یک ایران آزاد آینده را می دهد.
از عجز و استیصال رژیم جنایتکار آخوندی در برابر تنها هماورد متشکل، جدی و پایدار خود باید نوشت که سالهاست در پی آرزوی نابودی این اپوزسیون، هرچه را در توان داشته به کار برده است. ولی خود بهتر از هر کس دیگری می داند که این آرزو را به گور خواهد برد.
در باره مخالفین مقاومت، اصحاب رسانه و قلم به مزدان باید نوشت که در برابر این پیروزی چشمگیر، قلمشان از کار افتاد، کلامشان برید و خفقان سیاسی گرفته و مهر سکوت بی شرافتی بر لب زدند و همچنین باید از اضداد مقاومت و مزدوران رژیم نوشت که بار دیگر بور شدند و تاب دیدن این رژه سیاسی شکوهمند را نیاورده و به رسم گذشته و به زعم خود خواستند که این رویداد تاریخی را، همزمان با واکنش های هیستیریک و تند رژیم در داخل از جمله احضار سفیر اسلوونی به وزارت امور خارجه برای توضیحات در مورد سخنرانی آقای یانس یانشا نخست وزیر این کشور در این گردهمایی، با لوش و لجن های مزدوران شناخته شده و در راس آن "مزدور نفوذی"، ایرج مصداقی و "تیر خلاص زن اوین"، سعید شاهسوندی، در خدمت آیت الله بی بی سی، بی اهمیت نشان دهند که خود این تشبثات نشان از سوزش بسیار و گواه دیگری، آنهم به تجربه از سر گذرانده شده، بر ضربه وارده گیج کننده به رژیم و ایادیش از شکوهمندی این کهکشان بود.
باید برای مردم دردمند و برای خانواده شهدای قیام نوشت تا بدانند که امید شما به پیروزی وعدالت، عزم و جزم ما به ادامه راهمان در مسیر جنبش دادخواهی را صد چندان خواهد کرد و دیر نیست روزی که خامنه ای جنایتکار و رئیسی جلاد و دیگر قاتلان فرزندان این مرز و بوم پاسخگوی جنایات خود باشند.
گردهم آوردن بیش از هزار شخصیت سیاسی از جمله ۳۰ عضو سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، ۱۲ رئیس جمهور و نخست وزیر سابق،۷۰ وزیر سابق از اروپا، آمریکای شمالی و خاورمیانه و بیش از۲۵۰ نماینده از اروپا، کانادا و کشورهای اسلامی و شخصیت هایی مانند ماتئو رنزی، نخست وزیر سابق ایتالیا و گای ورهوفشتات، نخست وزیر سابق بلژیک و مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا و همچنین مدافعین حقوق بشری از طریق آنلاین و انعکاس گسترده آن در رسانه ها و خبرگزاری های مهم بین المللی، بار دیگر توان تشکیلاتی مقاومت خونبار مردم ایران را به بهترین شکل در برابر دید افکارعمومی جهان به نمایش گذاشت و ثابت کرد که کلمه "غیرممکن" واژه ای نا آشنا در فرهنگ لغات مبارزاتی این مقاومت می باشد و هر زمان که دشمن خون آشام و "رقصندگان بر اجساد" در توهم نابودی آنها به سر می بردند، هر ضربه تیر و تبر را بجان خریده و دوباره برخاسته و با تن زخمی اما با ایمان و اراده ای استوار، شکوفایی، بالندگی و شکوهمندی خود را با ظرف تشکیلات پولادین خود، به رخ همگان می کشاند که دشمن را خوار و زبون و دوست را غرق افتخار، سرافرازی و سربلندی می کند.
آنچه که در روز ۱۹ تیر۱۴۰۰ بوقوع پیوست، یک نمایش قدرت سیاسی و حماسه ای بزرگ و برجسته بود که انجام آن تنها و تنها در توان مقاومتی است که طی ۴۰ سال با فدیه و فدا، بدور از کشور خود و بدون امکانات مالی در قیاس با امکانات همه جانبه دشمن، هیچ مانعی را در راه مبارزه برای آزادی و رهایی مردم خود به رسمیت نمی شناسد. این همان راز و رمز ماندگاری است که با ایقان و ایمان به شعار "کس نخارد پشت من" ناممکن ها را ممکن و با استقبال از مشکلات پیش رو، آن را به یک فرصت و صف بندی و جبهه ی دیگر برای مبارزه در مصاف با رژیم ضد مردمی آخوندی بدل می سازد و پشتش به کسی جز به حمایت یاران و هواداران خود گرم نیست.
آنچه که در روز ۱۹ تیر۱۴۰۰ بوقوع پیوست، فراتر از یک حضور، برگ زرین دیگری است در کتاب تاریخ مقاومت مردم میهنمان که باید آن را با افتخار گشود، بارها و بارها خواند، در حافظه جمعی ثبت و برای نسل آینده به امانت گذاشت.
دست مریزاد و خسته نباشید به خالقان این کهکشان کهکشانها
از آن ماست پیروزی، از آن ماست فردا