فردا قرار است هفته دوم محاکمه دژخیم نوری برگزار شود، از همین رو به عنوان کسی که در هفته گذشته به همراه دیگر هوادران مجاهدین در مقابل دادگاه استکهلم بودهام میخواهم گوشهای از توطئه اطلاعات آخوندی برای ایجاد اخلال در جریان این محاکمه را به اطلاع عموم هموطنان بویژه آزادیخواهان و مشتاقان دادخواهی خون شهیدان قتل عام ۶۷ برسانم.
من و بسیاری از هواداران مجاهدین از ساعت ۷ صبح سه شنبه ۱۹ مرداد در مقابل دادگاه مرکزی استکهلم جایی که دژخیم حمید نوری قرار بود در آن محاکمه شود، بتدریج جمع شدیم. همه چیز آرام پیش میرفت، پلیس هم از همان ابتدا نظارت میکرد. ساعت ۸ و ربع کنفرانس شاکیان و شاهدان هوادار مجاهدین در مقابل دادگاه برگزار شد. ما طبق آشنایی که با روشهای اطلاعات آخوندی و مزدورانش داشتیم، حدس میزدیم که مزدور نفوذی و همدستانش در صدد ایجاد درگیری و آشوب و تاثیرگذاری روی دادگاه بنفع دژخیم حمید نوری باشند. به همین خاطر ما حتی از شب قبل به همدیگر توصیه میکردیم که باید با صبر و خویشتنداری تحریکات این مزدوران را خنثی کرد
از همان اوایل روز و بخصوص وقتی تظاهرات با شکوه مجاهدین چشمها را خیره کرد، رفتارهای مشکوک و تحریک آمیز مزدوران شروع به خودنمایی نمود. چند نفر از همپالکیهای مصداقی چندین بار بصورت تکی یا در ترکیبهای دو سه نفره به محل تظاهرات هواداران مجاهدین نزدیک میشدند و بصورت عامدانه در فاصله نزدیک از افراد ما قرار میگرفتند و زیر لب فحش میدادند، ما هر بار سعی میکردیم از آنها فاصله بگیریم و هیچ حرفی نزنیم. یکی دو بارهم با سر دادن شعار ”مرگ بر اسلام” در صدد بر آمدند با ما درگیر شوند که ما سکوت کردیم. مدتی هم به خیال خودشان از زاویه ای که فکر میکردند در دید ما نیست ما را مانیتور میکردند که چه بسا در زمان مناسب به صحنه سازی مورد نظرشان دست بزنند.
حوالی ظهر با شروع باران شدید در حالیکه ما به تظاهرات خودمان ادامه میدادیم، مزدور نفوذی و لمپن پاسداری بنام سعید بهبهانی و چند تن دیگر به رستورانی در نزدیکی دادگاه رفتند، پس از آنکه باران کم شد، یکی از آنها به جلوی تظاهرات ما آمد و شروع به فحاشی و جر و بحث با بچه های ما کرد که ما وارد دعوا و جر و بحث با او نشدیم و دو سه تا از بچه ها محترمانه او را به خارج از محل تظاهرات هدایت کردند. متعاقبا سعید بهبهانی از رستوران خارج شد. این پاسدار لمپن بدون مقدمه در حالیکه به ما بسیار نزدیک شده بود، شروع کرد به فحاشی و به کلمات رکیک و لمپنی که فقط در شان خودشان و آخوندهای صاحب کارشان بود. وقتی صبر و متانت هواداران طرح این مزدور را عقیم گذاشت، او به وسط خیابان رفت و رو به خانواده های شهیدان و هواداران مجاهدین که در پیاده رو با پرچم های خودشان شعارهای دادخواهی سر میدادند ایستاد و لحظاتی مکث کرد و دست به کمرش برد و یکی دو بار چرخ زد و بعد به آن اقدام کثیف مبادرت کرد و شلوار خودش را پایین کشید و هم ماهیت و هم شغل واقعی خودش را بر ملا کرد. این امر پوشیدهای نیست که هم شاه و هم آخوندها در مواقعی که گیر میکنند این گونه افراد هرزه را چه زن چه مرد علیه جنبش مقاومت به کار میگیرند. به کار گرفتن زنک فاسدی به نام ملکه اعتضادی را از سوی دربار فاسد شاه علیه دکتر مصدق همه میدانند.
بگذریم هدف پاسدار لمپن به وضوح این بود که ما را به درگیری بکشاند و ماموریتش را به اتمام برساند اما وقتی با متانت مجاهدین و شعارهای مزدور برو گمشوی ما مواجه شد و پلیس هم وارد شد، او به همان رستورانی بازگشت که از آن آمده بود و با استقبال و کف زدن سایر مزدوران مواجه شد. اما وقتی صحنههای این اقدام شنیع در شبکه های اجتماعی بطور گسترده پخش و به یک رسوایی بی سابقه برای مزدوران اطلاعات آخوندها تبدیل شد، پاسدار لمپن و همدستانش شروع به سناریو سازی کردند و بنحو احمقانه ای تلاش کردند، این حرکت شنیع و کثیف را عکس العمل تعرض هواداران مجاهدین نسبت به بهبهانی قلمداد کنند.
خود مزدور ابتدا از این شروع کرد که مجاهدین به من گفتند مزدور من در عکس العمل ناگزیر به این کار شدم، وقتی این افاقه نکرد، روز بعد گفتند هواداران مجاهدین به او فحش ناموسی داده اند، باز هم نشد. در قدم بعد مدعی شدند که سعید بهبهانی به همراه زنش از خیابان رد میشده که هواداران مجاهدین به مادرش و زنش فحشهای بد دادهاند و در نتیجه پاسدار لمپن ناگزیر دست به این کار میزند و اضافه کردند مگر وقتی به زن و خواهر او فحش داده اند او باید بخندد! اما این حتی برای خودشان هم مسخره بود چون من و صدها نفر دیگر که همه لحظات این صحنه را از نزدیک دیدهایم، هرگز زنی همراه سعید بهبهانی ندیدیم نه زن خودش و نه هیچ زن دیگری. اگر راست میگوید یک عکس نشان بدهد. شما که صدها و هزارها عکس از صحنههای مختلف گرفتید و منتشر کردید، چرا از این صحنه های ادعایی و منجمله حرکت بهبهانی با همسرش در آن صحنه عکسی نشان نمیدهید.
اما وزارت که بدجوری توی این افتضاح گیر کرده، دیر هنگام به فکر وارد کردن تیر و تبر و چاقو به صحنه افتاد و امروز( دوشنبه ۲۵ مرداد) یک مزدوری را به میدان فرستاد که بگوید علت فضاحت بهبهانی این بود که یک نفری از هواداران مجاهدین با چاقو به چند تا خانم حمله کرده است!! تنها مشکل اینست که یک هفته گذشته است! و معلوم نیست که آن خانمهای موهوم چرا به پلیس مراجعه نکرده و دست به شکایت نزده اند.
بگذریم اینکه شما با این دروغهای مسخره به تقلید از اربابانتان واقعیتهای مسلم را ۱۸۰ درصد وارونه جلوه دهید هیچ چیزی را در اصل ماجرا تغییر نمیدهد، فقط خودتان را رسوا تر میکنید! زمان آنکه از دادگاه دژخیم نوری برای منحرف کردن جنبش دادخواهی استفاده کنید و یا مزدور نفوذی را سفید سازی کنید گذشته است. زمان میگذرد، دادگاه دژخیم به طناب دار سیاسی شما تبدیل میشود و جنبش دادخواهی شما را روسیاه تر و رسواتر میکند و پرونده شما را که دیر یا زود در مقابل عدالت قرار خواهد گرفت سنگین تر میکند!